به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در 16 اردیبهشت 1346 و در محله پامنار قم دیده به جهان گشود. او که محمدحسین نام داشت در خانواده ای مذهبی و متدین رشد و پرورش یافت. نوجوانی که شجاع، کوشا و خوش برخورد بود و با وجود آنکه به سن تکلیف نرسیده بود نماز می خواند و اهل مطالعه بود. او عاشق امام و انقلاب بود و با شروع جنگ تحمیلی تصمیم میگیرد که به جبهه برود. با مشقت فراوان عازم خرمشهر شده و با وجود سن و سال کم به فرماندهان ثابت میکند که لیاقت و شهامت حضور در جبهه را دارد و در همان مدت کوتاه رشادتهای فراوانی را از خود نشان می دهد.
سرانجام محمدحسین سومین فرزند خانواده فهمیده و یکی از رزمندگان بنام جنگ ایران و عراق در عملیات استشهادی به تانکهای عراقی شربت شهادت را نوشیده و به لقای معشوق حقیقی خویش می شتابد. بقایای پیکر پاک این شهید بزرگوار در بهشت زهرا (قطعه 24، ردیف 44، شماره 11) به خاک سپرده شده است. هشتم آبان روز شهادت محمدحسین فهمیده به دلیل رشادت ها و شهامت های وصف ناپذیرش، روز بسیج دانشآموزی و ۱۳ آبان به افتخار او به عنوان روز دانشآموز در ایران نامگذاری شده است.
* شهید فهمیده از نگاه بزرگان:
** امام خمینی (ره): «رهبر ما آن طفل 13 ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»
** مقام معظم رهبری: «مواردى است که شخصیتهاى حقیقى، به نماد و به حقایق اسطورهگون تبدیل مىشوند و از جمله زیباترین آنها، شهادت این نوجوان بسیجى است. او سیزده ساله بود؛ اما با رشد، با شعور، با اراده و مصمم کشور خود را شناخت، امام خود را شناخت، دشمن خود را شناخت، اهمیت وجود و فعالیت خود را هم شناخت و رفت این سرمایه را تقدیم عزت کشور و آینده انقلاب و منافع و مصالح مردم کرد. جسم او (شهید فهمیده) رفت؛ اما روحش زنده ماند، یادش ابدى شد و خاطرهاش به صورت اسطوره درآمد. این الگوست. او واقعا یک نوجوان نمونه، استثنایى و پرورشیافته در آب و هواى تحول یک ملت و البته با استعداد لازم بود.»
بخشی از وصیتنامه شهید محمدحسین فهمیده:
«هدف من از رفتن به جبهه این است که، اولاً به ندای "هل من ناصر ینصرنی" لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفه ای را که امام عزیزمان بارها در پیام ها تکرار کرده؛ که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من می روم تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملت های زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کند او نمی تواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند. من به جبهه می روم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند، حتی اگر شهید شدم، چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کرده ام و امیدوارم که پیروز هم بشوم.
پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندین ساله شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان گشته ام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمی رود، تا این که به معشوق خود یعنی «الله» برسم. و بحق که ما می رویم که این حسین زمان و خمینی بت شکن را یاری کنیم و بحق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار می کنند پاداش عظیم می بخشد. من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم، از مال و اموال و پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم، فقط برای هدفم یعنی الله...»
روحش شاد و یادش گرامی