گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی؛* در ابتدای بحث بهتر است به تببین دانشگاه صنعتی، نیروی انسانی و اهمیت آن در روند رسیدن به فناوری و تکنولوژی بپردازیم، سپس اهمیت آن را با رفتار های مدیریتی مدیران کنونی وزارت نفت بسنجیم.
دانشگاه صنعتی، دانشگاهی است که صنعت زاییده دانشگاه است و رشد و پیشرفت صنعتی، بستگی به رشد و پیشرفت دانشگاه، پژوهشگاه های صنعتی و واحدهای تحقیق و توسعه دارد.
نیروی متخصص اصلی ترین رکن هر واحد آموزشی و پژوهشی است اگر ما شاهد عدم رشد یک صنعت باشیم، بایستی علت را در نیروی انسانی یا مدیریت نیروی انسانی جستوجو کنیم که در صورت بیکیفیتی نیروی انسانی ملزم به تقویت جنبه آموزشی آن هستیم؛ البته باید صدق این مهم را با معیارهای بین المللی و توانمندیهای مرسوم در امور پژوهشی بسنجیم و بعد در این بعد سخنوری کنیم و دانشجویان را متهم به بی سوادی کنیم! اما در صورت عدم مدیریت مناسب، چاره ای نیک به جز تغییر مدیرت کنونی یا تفکر مدیریتی اینچنینی به ذهن خطور نمیکند.
در رفتارهای مدیریتی، پیشرفت واحدهای صنعتی از اهم امور است، توسعه و رشد یک مجموعه بستگی به نیروی انسانی آن مجموعه دارد و به تبع آن برنامه ریزی برای تقویت نیروی انسانی از اهم امور تلقی می شود.
نیروی انسانی با انجام پژوهشها و تحقیقات صنعتی موجب رفع مشکلات صنعت میشود و به تبع پژوهشهای شکل گرفته، فناوری و تکنولوژی را نیز به دنبال خواهد داشت پس برنامهریزی برای توسعه نیروی انسانی از اهم امور رشد فناوری به شمار میآید؛ اما در این بین، برخی نهادها همچون سازمانهای وابسته به صنایع دفاعی، نیروی انسانی مختص به خود را در فضای آموزشی وابسته به خود سازمان، تربیت می کنند و الحمدلله شاهد پیشرفت ورشد چشم گیر این مجموعه ها هستیم؛ چرا که مهم ترین برنامه مدیریتی برای یک سازمان، مسئله تربیت و بهرهوری نیروی انسانی آن هست زیرا آموزش و مدیریت صحیح نیروی انسانی در روند نیل به فناوری، پایهایترین و مهمترین گام محسوب می شود که بایستی با دستیابی به پژوهش و تحقیقات مورد نیاز صنعت به حل مشکل فناوری بپردازیم و به تبع آن اشتغال ایجاد میشود.
در چرایی شکل گیری دانشگاهها و واحدهای پژوهشی وابسته به سازمانها و نهادها، باید مسئله اهمیت نیروی انسانی، پژوهش و فناوری را گوشزد کرد که در این سیستم، روند شکلگیری و حل مشکلات صنعت را به صورت حرفهایتر، با مدت زمان کمتر و کاهش فرآیند بروکراتیک اداری و مدیریتی را به دنبال دارد و اینگونه مراکز نقش چشم گیری در رشد و ترقی صنعت مرتبط را دارند.
اما به دانشگاه صنعت نفت و پژوهشگاه های دولتی وابسته به وزارت نفت می پردازیم، واحد های آموزشی –پژوهشی وابسته به وزارت نفت برای تحقق سیاست ها، برنامه ها و رفع نواقص صنعت نفت شکل گرفتهاند و در خیلی از مقاطع با کارآمدی و سربلندی به مرتفع نمودن مشکلات صنعت پرداختند. اما در سخنانی وزیر محترم نفت؛ آقای زنگنه به ناکارآمدی، بیسوادی دانشجویان دانشگاه صنعت نفت و تمایل به واگذاری این دانشگاه به وزارت علوم پرداخته است که اولا ناکارآمدی یک مجموعه حتما به مدیریت آن مجموعه برمی گردد! ثانیا وی هیچ دلیل متقن و مستدلی برای این صحبتها ندارد در واقع مدیریت نیروی انسانی از ضعف های اصلی وی است که بدون پشتوانه فکری و برنامه ای در این میدان یکه تازی می کند تا جایی که ما شاهد تضعیف واحدهای پژوهشی و در به دری فارغ التحصیلان دانشگاه صنعت نفت هستیم که مورد عنایت برنامه ها و صحبت های وزیر می شوند!
باید این نکته را متذکر شد که دانشگاه صنعت نفت متشکل از اساتید مجرب و فارغ التحصیلان قوی هست که با رتبه های برتر کنکور کارشناسی و ارشد و همچنین مقالات ارایه شده و کارهای پژوهشی، نیازی به تایید صحبت جناب وزیر مبنی بر با سوادی یا بی سوادی ندارد.
همچنین اولویت استخدام این دانشجویان براساس دفترچه کنکور سازمان سنجش و شرایط مندرج در اساسنامه وزارت نفت مبنی بر گروهبندی فارغ التحصیلان، کاملا مبرهن است، دانشگاه صنعت نفت یک واحد تخصصی با بودجه مستقیم وزارت می باشد که برای رفع نیازهای صنعت نفت شکل گرفته است و متمرکز است، یقینا مدیریت صحیح آن رشد و پیشرفت حقیقی صنعت را به دنبال دارد و عدم توانایی در مدیریت این دانشگاه خسارت هایی برای کشور به دنبال خواهد داشت.
اما باید به چون و چرای این رفتار مدیریتی جناب وزیر بپردازیم که این تضاد با دانشگاه و واحد های پژوهشی ناشی از چیست؟ بهتر است سئوال را در حالت کلیتر بیان کنیم که ضعف مدیریتی ایشان در حوزه نیروی انسانی از چه نوع ضعف تفکری شکل میگیرد؟
همانطور که در مقدمه بحث گفتیم، دسترسی به فناوری و تکنولوژی مستلزم رشد و پیشرفت واحدهای پژوهشی و دانشگاهی است که قدر مسلم تمامی مدیران، بایستی خود را به این مهم پایبند بدانند و این جز با اهمیت به نیروی انسانی میسر نمی شود، به عبارت دیگر عدم درک درست از فناوری و تکنولوژی موجب ضعف مدیریتی در این حوزه می شود و به تبع آن کاهش رشد صنعتی را به دنبال دارد، همانطور که در قراردادهای جدید نفتی، ابهام پیوست تکنولوژی وجود دارد و همچنین عدم رشد کارگروه ساخت قطعات مهم و اصلی صنعت نفت را نیز شاهد هستیم در این حوزه نیروی انسانی نیز با اینچنین ضعف ساختاری و مدیریتی روبه رو هستیم که ناشی از عدم درک صحیح از توسعه و رشد برای رسیدن به فناوری هست.
کلیدیترین گزاره برای رشد فناوری، تعریف و درک مسئله از مشکلات صنعت است و در گام بعدی همت برای حل مشکل می باشد که این موارد نیازمند تربیت، آموزش و کارهای پژوهشی است که به تبع آن واحدهای وابسته به مراکز مجری، شرایط بهتر و نظم یافته تر برای حل مشکلات و بهره وری را داراست؛ اما در وضعیت فعلی با عدم مدیریت این مراکز آموزشی توسط وزارت نفت مواجه هستیم و اظهار عجز از این موضوع باعث مشکلاتی شده است که ناشی از عدم درک از نیازمندی های صنعت یا عدم همت برای حل مشکلات پژوهشیاست؛ اما باید دوباره رابطه نیروی انسانی و دستیابی حقیقی به تکنولوژی را گوشزد کنیم که این مدیریت واحدهای پژوهشی است که فناوری را به دنبال می آورد و اگرچه این واحدهای پژوهشی و آموزشی مختص و وابسته به یک وزارت باشد، می توان از آنها به عنوان واحدهای تحقیق و توسعه وزارت یاد کرد یا به عبارت دیگر بازوی راست و محرک وزارت یاد نمود که بصورت تخصصی ، متمرکز حل مشکلات فناوری و پژوهشی صنعت می پردازند پس باید این مهم در راس کار قرار داد.
امین بهرامی- فعال دانشجویی دانشگاه صنعت نفت