دگردیسی از فاز حمایتی به نقد- مطالبه گری و در نهایت پشیمانی در مجموعه اصلاح طلبان به گونه ای است که ماموریت ها تعریف شده باشد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، معرکه گیری اصلاح طلبان در نقد و ابراز ندامت از حمایت هایشان از حسن روحانی در انتخابات، تنها با معیار سهم خواهی و نزدیکی به انتخابات قابل سنجش است و این بازی های دوسویه در حالی پیش می رود که زعمای اصلاح طلب در سکوت اند.
گروه ها و فعالین سیاسی اصلاح طلب به دو دسته تقسیم شده اند، عده ای به نقد و فشار به دولت مشغولند و برخی نیز از اقدامات دولت حمایت می کنند. نیروهای حزب کارگزاران سازندگی که تکلیف شان از ابتدا مشخص بود، این دولت دارای پیوندهای بسیاری با اعضای کارگزارانی است و حتی محمد قوچانی مطبوعاتی خود را به قافله دولت اضافه کرد تا از مواهب آن بهره ببرد و در ماههای اخیر در تمجید و تحسین اعتدالیون در حال تئوری پردازی است.
شرایط به گونه ای رقم خورده که طیفی از اصلاح طلبان پس از آنکه مشخص شد در دولت جدید سهم کمتری نسبت به قبل دارند، تیز تند انتقادات را بر روی دولت کشیدند و رای آوری روحانی را تنها به خاطر آرای اصلاح طلبان دانستند.
دگردیسی از فاز حمایتی به نقد- مطالبه گری و در نهایت پشیمانی در مجموعه اصلاح طلبان به گونه ای است که ماموریت ها تعریف شده باشد. برخی از جریان همچنان حمایت دولت را پیگری کند تا از اصلاح طلبان از مواهب دستگاه اجرایی بی نصیب نمانند و قاطبه فعالین و رسانه های اصلاح طلب نیز، جریان نقد تند و تیز و ابراز پشیمانی را پوشش داده تا سایه تهدید از دست دادن پایگاه اجتماعی همواره بالای سر روحانی باشد و خود را مدیون آنها بداند.
بالا گرفتن موج ندامت و پشیمانی از عدم تحقق وعده های رئیس جمهور که در میان برخی از چهره های هنری و ورزشی تشدید شده و اصلاح طلبان موج برآمده را با مدیریت و مهندسی معکوس به عنوان روی گردانی روحانی از اصلاح طلبان تفسیر کرده اند، باعث شده تا آنها از طریق رسانه و روزنامه بحث باج خواهی را پیش بکشند.
با غبارآلود جلوه دادن فضای پشیمانی، روزنامه ای مانند آفتاب امروز در تیتر بزرگ در صفحه نخست« کمک کنیدکمک تان کنیم» را آورده و تلویحا به حسن روحانی پشینهاد می کند که به کمک اصلاح طلبان نیازمند است و اطرافیان وی افرادی منفعت طلبی هستند که موج پشیمانی ملت را ایجاد کرده اند، از این رو دست به سوی اصلاح طلبان باید دراز کرده و از آنها کمک بطلبد! این به معنای مشروط کردن حمایت ها و کمک ها است، که هیچ معنایی به جزء سهم خواهی ندارد.
از سوی دیگر، اصلاح طلبان به خوبی به هزینه ساز بودن شکست برنامه های دولت در تحقق وعده ها و بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی واقفند و بر همین اساس خود را به تدریج در قالب مطالبه گر دولت جا نمایی کرده اند.
این برنامه به این معناست که این طیف به دنبال فضایی در افکار عمومی هستند که خود را حامی حقوق مردم در مقابل دولت معرفی کنند و برهمین اساس است که عده ای به اسحاق جهانگیری پیشنهاد کرده اند تا از دولت استعفا داده و دولت در سایه را راه اندازی کند.
بدین ترتیب اصلاح طلبان زمین های بازی متنوعی را برای برخورد با دولت و مردم طراحی کرده اند که در شرایط مقتضی یک بازی چندگانه را پیگیری کنند. در این میان محمد خاتمی که مسئول اصلی در جلب حمایت ها برای دولت روحانی بود، سکوت پیشه کرده و هیچ پاسخگویی برای افکار عمومی در زمینه سیاست های دولت و افزایش مشکلات اقتصادی و معیشتی بابت سیاست ها و طرح های دولت ندارد. وی که با گزاره «تکرار می کنم»، باعث حضور طیفی از نیروهای فرصت طلب در بدنه مجلس، شورای شهر و دولت شده، تا به امروز مسئولیت این اوضاع نابسامان را برعهده نگرفته و بیشتر در اتاق های فکر خود به فکر انتخابات آینده است.
شرایط به گونه ای پیچیده و بهم گره خورده است که اصلاح طلبان نه می توانند به صورت صریح و یکپارچه از دولت حمایت کنند و نه به نقد و تخریب همه جانبه آن در بازه زمانی کنونی بپردازند اما برای آینده سیاسی و کنش گری در ایام انتخابات، گزینه های مختلفی تعریف کرده اند که بتوانند بار دیگر با سوار شدن بر موج دوقطبی های انتخاباتی و منجی مردم نشان دادن خود، آرا را به سوی خود جلب کنند.