به نظر میرسد بایکوت خبری و عدم تمرکز رسانههای حامی دولت برای حادثه نفتکش امری تعمدی باشد تا افکار عمومی نسبت به روند امدادها و عملکرد دولت در این زمینه حساس نشده تا کم کاریها هم ظاهرا لاپوشانی شود.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، یک نفتکش ایرانی در آبهای چین بیش از یک هفته قربانی حریق شد؛ اما کم کاری دولتمردان و مسئولان اصلی در این زمینه باعث افزایش انتقادات خانواده دریانوردان ایرانی شده است.
یک فروند کشتی متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران و تحت پرچم کشور پاناما که حامل ۱۳۶ هزار تن میعانات گازی از مبدا بندر عسلویه به کره جنوبی بود، روز ۱۷ دیماه امسال در ساعت ۱۶:۳۰ به وقت تهران در محدوده دریایی چین (۱۶۰ مایلی بندر شانگهای چین) با کشتی باری چینی تصادم کرد و بر اثر این اتفاق بلافاصله کشتی نفتکش دچار انفجار و حریق شد. پیش از این جسد یکی از خدمه این کشتی در آبهای اطراف نفتکش یافته و به بندر شانگهای منتقل شده بود و تاکنون در مجموع ۳ پیکر یافته شده است که فعلاً شناسایی نشدهاند.
اما در این میان نکته حائز اهمیت مقایسهای است که میان آتش گرفتن کشتی نفتکش با حادثه پلاسکو صورت گرفته است. یکسال قبل ساختمان ۵۶ ساله پلاسکو بر اثر آتش سوزی فرو ریخت و ۱۶ تن از آتش نشانانی که برای نجات جان شهروندان و کسبه این ساختمان دل به آتش زده بودند، به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
با این وجود نحوه برخورد با این حادثه و تبدیل شدن آن به یک مساله ملی تا جایی پیش رفت که جریان اصلاح طلب، اعضای اصلاح طلب شورا و نمایندگان عضو فراکسیون امید خواهان استعفای قالیباف شدند. قالیبافی که از همان ساعات اولیه حادثه مدیریت بحران را در دست گرفت و به اذعان بسیاری از کارشناسان شهری توانست این حادثه را به نحو احسن مدیریت کند و پس از یک هفته نیز کار آواربرداری آن به پایان رسید. باید یادآور شد که حسن روحانی، رئیس جمهور کشور نیز در روز نخست در پیامی به رحمانی فضلی، وزیر کشور خواهان رسیدگی به حادثه و پیدا کردن مقصران آن شده بود.
در چنین شرایطی که صدا و سیما نیز به صورت ۲۴ ساعته به مدت یک هفته حادثه پلاسکو را با پخش زنده پوشش میداد، پلاسکو به موضوعی سیاسی تبدیل شد تا جریان اصلاح طلب به گروکشی از آن پرداخته و با رقبای سیاسی خود تسویه حساب کند. همچنین در شبکههای اجتماعی و رسانههای نوشتاری، هشتگهای استعفا و تخریبی به صورت سازمان دهی شدهای مدیریت میشد. ولی در قبال کشتی نفتکش ایرانی با ۳۲ خدمه (۳۰ خدمه ایرانی و ۲ خدمه بنگلادشی) به هیچ وجه برخوردی که با حادثه تقریبا مشابه پلاسکو صورت پذیرفت، رخ نداده است. یکی از گلایههای خانوادههای حادثه نفکتش نیز دقیقا بر اساس همین حساسیتها قرار دارد.
رئیس جمهور پس از ۳ روز و آنهم در قالب گفتگو با دو وزیر نفت و راه و شهرسازی دستور رسیدگی به حادثه و خانواده قربانیان را صادر کرد آنهم در حالیکه در حادثه پلاسکو در همان ساعات اولیه دستور برخورد با مقصران را صادر کرد! بگذریم از آنکه در حادثه پلاسکو برخی مسئولان دولتی برای گرفتن عکس یادگاری بر سر خرابههای پلاسکو حاضر میشدند، ولی پس از چند روز هیچ مسئول بلندپایهای از ایران برای سرکشی به روند عملیات اطفای حریق نفتکش به مجاورت این کشتی در دریای چین اعزام نشد و اینک تنها وزیر کار است که به پکن رفته و با مسئولان چینی مذاکراتی داشته است.
به نظر میرسد بایکوت خبری و عدم تمرکز رسانههای حامی دولت برای حادثه نفتکش امری تعمدی باشد تا افکار عمومی نسبت به روند امدادها و عملکرد دولت در این زمینه حساس نشده تا کم کاریها هم ظاهرا لاپوشانی شود. از سوی دیگر دستورکاری نیز از سوی مسئولان وزارت نفت و وزارت راه و شهرسازی برای صدام وسیما جهت پوشش کامل حادثه تعریف نشده تا به این وسیله رسانههای اصلاح طلب به جای نقد دولت، نقد صدا و سیما را در این زمینه بیشتر پوشش دهند و دود آتش به سمت چشمان صدا و سیما هدایت شود.
چرا باید رسانههای غربی مانند بی بی سی و یورونیوز در همان روزهای نخست به گفتگو با خانواده دریانوردان بپردازند و رسانههای داخلی نیز اخبار و گزارشهای خود را از حادثه براساس اخبار رسانههای خارجی تنظیم کنند و آنها را منبع قرار دهند؟ سفارت ایران در چین چرا برنامهای تدارک ندید تا برخی از خبرنگاران با مستقر شدن در روی کشتیهای امدادی به گزارش دقیق حادثه بپردازند. در این بین در روزهای نخست گزارشهای ضد و نقیضی از ارسال کشتیهای امدادی وجود داشت، ولی گزارشهای دقیقی ارائه نمیشد تا خانواده قربانیان از صحت آن خبردار شوند.
از سوی دیگر بر اساس برخی اخبار منتشر شده، به نظر میرسد دولت چین با اهمال کاری و ضعف در امداد رسانی باعث گسترده شدن فاجعه نفتکش و به خطر افتادن جان دریانوردان ایرانی شده است، رئیس جمهور میتوانست شخصا با تماس با رئیس جمهور و مسئولان بلندپایه چینی فشار را بر این کشور برای مدیریت صحیح حادثه افزایش دهد، اما این امر صورت نپذیرفت. از سوی دیگر سخنگوی کمیته اضطرار حادثه نیز از بیمه بودن نفتکش و دریانوردان گزارش میدهد در حالیکه نگرانی خانوادهها و ایرانیان جان دریانوردان است و این مسئول با چنین اظهاراتی در حال حاضر نمک بر زخم آنها میپاشد.
سوالات جدی دیگری مانند اینکه سرنوشت کشتی هنگ هنگی که با نفتکش ایرانی برخورد کرده وجود دارد که پس از حادثه صحنه را ترک کرده است، ولی هیچ پاسخ یا گزارشی در این زمینه وجود ندارد. به هر حال ضعف دیپلماسی دولت در مدیریت بحرانهایی اینچنینی به وضوح مشخص است و همانند پلاسکو که کمیته ملی ارزیابی حادثه تشکیل شد، رئیس جمهور میبایست بدون تبیعض در این زمینه نیز دستور تشکیل چنین کمیتهای را صادر کند تا مقصران اصلی حادثه، ضعفها و کم کاریهای بعدی آن مشخص شود، امری که باتوجه به نحوه پوشش و رسیدگیهای بعدی به فاجعه نفتکش و نبود رقبای سیاسی برای گروکشی کمتر به ذهن میرسد.