به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، جایگاه مذاکره در سیاست خارجه هر کشوری در جهان به مثابه یک ابزار است، ابزاری جهت تامین منافع ملی. اما زمانی که این ابزار تبدیل به هدف میشود، به طور خودکار قدرت چانهزنی هر کشور در میز معامله را پایین میآورد. چرا که یک پیشامتیاز به طرف مقابل است و طرف مقابل با دانستن اینکه اصل مذاکره حائز اهمیت است و نه آنچه که بر سر آن مذاکره میشود، میتواند بدون اینکه امتیازی بدهد، امتیاز بگیرد.
زمانی که دولت یازدهم سرکار آمد، برای حل مشکلات اقتصادی کشور از جمله بیکاری، مسکن و... تمرکز و انرژی اصلی خود را بر روی مذاکرات هستهای گذاشت که نهایتا در برجام نمود پیدا کرد. روحانی رئیسجمهور در جریان مذاکرات هستهای گفته بود که تحریمها باید برداشته شوند تا اشتغال ایجاد شود، تا آب خوردن مردم درست شود و.... در جای دیگر رئیسجمهور گفته بود که برجام را خدا آورد. دیگر مسئولین و رسانههای طرفدار دولت نیز تا میتوانستند برای برجام دستاوردسازی کردند و در آن غلو نمودند. این کنشهای دولتمردان این پیام را به طرف غربی ارسال کرد که برجام و به طور کلی مذاکره برای دولت روحانی، یک هدف است و دولت روحانی به مذاکره نیاز دارد. آمریکا از اجرای برجام در زمستان 94 تا زمان خروج از برجام در بهار 96 شروع به اضافه کردن نهادهای ایرانی به لیستهای تحریمی خود نمود و واکنش دولتمردان نسبت به نقضهای جسم و روح برجام توسط آمریکا کاملا منفعلانه و اعتراض دیپلماتیک و سیاسی بود. عدم واکنش جدی از سوی دولت، به آمریکا اطمینان داد که میتواند ایران را وادار به انجام یکطرفه تعهدات خود در برجام بنماید، در حالی که خود همان امتیاز نسیه را هم به ایران نداده است.
دیروز مذاکره با آمریکا
امروز مذاکره با اروپا
آمریکا از برجام خارج شد و دولت روحانی که مذاکره برای وی هدف بود، به جای روی آوردن به واکنش متقابل نسبت به نقض تعهدات آمریکا، تصمیم گرفت با اروپا وارد مذاکره شود. در این راستا آقای روحانی چند دقیقه بعد از خروج آمریکا از برجام اعلام نمود که برای تامین منافع ملی ایران وارد مذاکره با طرفهای دیگر برجام میشود. شش ماه مذاکرات برجام اروپایی گذشت و در این مدت اروپا نه تنها منافع ملی ایران را تضمین نکرد، بلکه اقدام به کاهش تجارت خود با ایران کرد. شرکتهای اروپایی از ایران خارج شدند و صادرات نفت ایران به اروپا دچار کاهش 71 درصدی شد و حتی فرانسه خرید نفت ایران را قطع کرد. راهکار سازوکار ویژه (SPV) اروپاییها حتی با بازگشت تحریمهای نفتی نیز به ثبت نرسید و تاکنون هیچ کشور اروپایی حاضر به پذیرش ثبت این سازوکار در کشور خود نشده است. مسئولین دستگاه دیپلماسی کشور اعلام کردند که اروپا نتوانست منافع ایران را تامین نماید. در این راستا ظریف در مصاحبه با رادیو تهران گفت: « اینکه اروپاییها تا حالا نتوانستند به تعهداتشان عمل کنند، یک واقعیت است». عراقچی، معاون وزیر امور خارجه نیز در 28 آبانماه گفت: «چه اروپا نمیخواهد با ما کار کند و بازی میکند و چه اینکه میخواهد کار کند و قادر نیست با فشارهای آمریکا، در نتیجه فرقی ندارد. ما با شرایطی روبهرو هستیم که اروپا نتوانسته یا نخواسته سازوکاری ایجاد کند که خواست ایران را تأمین کند».
ممکن است فکر کنیم اکنون که به اذعان خود دولتمردان اروپا نتوانسته است منافع ایران را حفظ نماید، الان دیگر وقت خروج از برجام و از سرگیری فعالیتهای هستهای است؛ در صورتی که در ادامه اظهارات ظریف و عراقچی یک «اما» وجود دارد که نشان از اعتیاد دولت به مذاکره با غرب میدهد. ظریف در این مورد میگوید: «اینکه اروپاییها تا حالا نتوانستند به تعهداتشان عمل کنند، یک واقعیت است، ولی این در مورد اصل فواید برجام برای ایران و به صلح و امنیت بینالمللی خدشهای وارد نمیکند». اظهارات کامل عراقچی نیز به این صورت است که: «چه اروپا نمیخواهد با ما کار کند و بازی میکند و چه اینکه میخواهد کار کند و قادر نیست با فشارهای آمریکا، در نتیجه فرقی ندارد. ما با شرایطی روبهرو هستیم که اروپا نتوانسته یا نخواسته سازوکاری ایجاد کند که خواست ایران را تأمین کند. تا زمانی در برجام میمانیم که منافع ما تأمین شده باشد. الآن بهدلیل منافعی که برای ما از لحاظ اقتصادی و سیاسی وجود دارد در برجام هستیم».
دستاوردتراشی
به جای اقدام متقابل!
دولتمردان از یک طرف اذعان میکنند که مذاکره با اروپا بر سر اخذ تضمینهای عملی جهت حفظ منافع اقتصادی کشور، شکست خورده است، ولی برجام فوایدی دارد که از قضا فواید اصلی هستند(برداشتن تحریمها و منافع اقتصادی فواید فرعی هستند) و به خاطر همین فواید باید در برجام بمانیم. عراقچی در ادامه اظهارت خود به این فواید اشاره کرده است: «اجماع جهانی بهنفع جمهوری اسلامی ایران است و قطعنامه شورای امنیت هنوز برنگشته که این از منافع ماست. اروپا بداند این وضع نمیتواند ادامه پیدا کند. کسی در ایران بهخاطر تحریم آمریکا دست خود را بالا نمیبرد. شرایط ما بهتر از شرایط قبل از توافق است». فوایدی که دولتمردان از آن صحبت میکنند همان ادعای برداشتن سایه جنگ از سر کشور است، همان روح برجام است که از آن سخن میگفتند. دولت ادعا میکرد با لغو قطعنامههای قبلی شورای امنیت سایهی جنگ را از سر ایران برداشته است؛ در صورتی که قطعنامهها لغو نشده بودند، بلکه در قطعنامه 2231 تجمیع شده بودند و با برهم خوردن برجام این قطعنامهها باز میگردند. اما کیست که نداند اقتدار نظامی باعث برداشتن سایه جنگ از سر کشور شده است و این ادعای واهی تنها با هدف دستاوردتراشی از برجام تکرار میشود.
واقعیت تلخ
واقعیت تلخ این است در حالی که به گفته ظریف غرب معتاد به تحریم است و بیاندازه از آن برای فشار به مردم ایران برای گرفتن امتیاز استفاده میکند، این طرف در ایران دولتی وجود دارد که معتاد به مذاکره با غرب است و حتی برای حفظ این مذاکره نه تنها تمام بدعهدیهای اروپاییها را نادیده میگیرد، بلکه برای حفظ این مذاکره دستاوردتراشی نیز میکند.با وجود این شرایط اگر جای غرب باشید، آیا برجام را گروگان نمیگیرید و در ازای آن، عقبنشینی از منطقه را طلب نمیکنید؟! آیا برجام را اهرم فشاری جهت امتیازگیری از ایران در بحث موشکی و حمایت از مقاومت با تصویب لوایح FATF قرار نمیدهید؟! دولت معتاد به مذاکره با غرب است و از آن نمیتوان اقدام متقابل نسبت به بدعهدیهای غرب را انتظار داشت، چرا که هرگونه اقدام متقابل در سطح حداقلی خود، خروج از برجام است. دولت اگر به مذاکره با غرب اعتیاد نداشت، میتوانست از برجام به عنوان فرصتی جهت تامین منافع استفاده کند؛ اما برجام اکنون تبدیل به تهدید برای منافع اقتصادی ایران و ایضا منافع امنیتی ایران شده است و دولت به خاطر برجام در برابر اقدامات خصمانهای که دولتهای اروپایی در چند ماه گذشته نسبت به دیپلماتهای ایران در فرانسه و دانمارک داشتهاند، سکوت اختیار کرده است. بنابراین برای تامین منافع ملی راهی جز خروج از برجام باقی نمانده است که این تصمیم را شورای عالی امنیت ملی باید بگیرد.
اگر اینارو میدونیو اینو میگی که باید بهت گفت what the faz?
اگر نمیدونی که خب اول اطلاع پیدا کن بعد بگو که در قرآن هم آمده درباره چیزی که ازش اطلاع ندارید صحبت نکنید