نوزدهمین قسمت از برنامه ضیافت روی آنتن رفت. موضوع این برنامه «قرآن و سلوک فرهنگی مسلمانان» بود که با اجرا و سردبیری مالک شجاعی، عضو هیات علمی پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با حضور مجدد حجت الاسلام والمسلمین محسن الویری عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم برگزار شد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام والمسلمین محسن الویری در ابتدا و در ادامه مباحث مطرح شده در اولین حضورش در برنامه ضیافت، شامل رویکرد حرکت از قرآن به متن فرهنگ و جامعه بر اساس پنج محور عدم اتکا صرف به ترجمه، توجه به ابعاد و اضلاع گوناگون آموزههای قرآن، در نظر گرفتن ظرافتهای مخاطب و زمانه و زبان فرهنگ، ارائه ترجمه عملیاتی قرآن، عدم ارائه روایت غیر قابل انعطاف و ... در پاسخ به این سوال که پیش زمینهها و پیش شرطهای حرکت از مسائل فرهنگ به سمت قرآن و برگرفتن پاسخ از آن چیست، گفت: حرکت از جامعه به سمت قرآن در دو فضای عمومی و نخبگی میتواند صورت بگیرد، که ما در این برنامه به مابحث ترویجی یا گفتمان سازی عمومی نمیپردازیم و در ساحت اندیشهای به طرح برخی مباحث میپردازیم.
وی افزود: در این میان معتقدم که سه محور عمده وجود دارد که باید مورد تامل قرار بگیرد. اول اینکه اصولا کدام بخش از پرسشهای فرهنگی ما قابل عرضه به قرآن عزیز است. از آنجایی که یک فرد مسلمان در جهان معاصر شامل کشورهای اسلامی یا غیر اسلامی، که میخواهد زیست مومنانه داشته باشد، با چالشها و پرسشهایی روبرو است، اما الزاما نمیتواند همه پرسشها را به قرآن عرضه کند. با ذکر یک مثال شایع در عرصه فناوری و بویژه فناوری ارتباطات و اطلاعات میتوان به این تفاوت اشاره کرد. سوالاتی مانند حریم خصوصی در فضای مجازی چیست؟ حفظ حریم خانواده در این محیط چه مفهومی دارد؟ قول حسن که مورد تایید قرآن است در این فضا چه حکمی دارد؟ و بسیاری از سوالاتی از این قبیل را میتوان به قرآن عرضه داشت، اما شاید کمتر کسی این داعیه را داشته باشد که میتوان در مورد اختلالات فنی و یا سخت افزاری از قرآن سوال کرد. شان قرآن هدایت است و این قبیل سوالات در این جایگاه نیستند و حتی در حضور معصومین هم به کارشناسان اموری از این قبیل مراجعه میکردند. دین و علم هم تراز یکدیگر نیستند، دین راه هدایت است.
این مدرس دانشگاه در ادامه گفت: پس از تفکیک سوالات و تعیین قلمرو دین، دومین نکته قابل تامل که بسیار دشوارتر است، مفاهیم نو پدیدی است که هیچ پیشینهای ندارد و خود واژه در قرآن نیست و این سوال بوجود میآید که آیا همه این مفاهیم نوپدید در قرآن معادلی دارد و اگر دارند کدامند؟ به عنوان مثال، کلمهای مانند فرهنگ از قرن هجدهم در متون علمی رایج شده است و این سوال مطرح است که در دین و قرآن کدام واژه به فرهنگ اشاره دارد؟ یا کلمه تمدن که این روزها بسیار پربسامد شده است حتی از مبانی تمدن اسلامی نام برده میشود، اما چنین ترکیبی در قرآن نیست. یا با توجه به اینکه معتقدیم قرآن انسان اجتماعی و جامعه انسانی را در نظر دارد، عبارت و اصطلاح جامعه در قرآن کجا است؟ آیا امت، بلد، مدینه، قریه، قبایل و مانند اینها معادلی برای آن است؟ این قبیل سوالات، بسیار مهمند که اموری هستند که طرح آنها در کلام بسیار ساده است، اما در عمل بسیار مشکل که پاسخ دادن به آن نیازمند مطالعه و حضور قرآن شناسان جدی در صحنه است.
حجت الاسلام الویری در ادامه افزود: در همین رابطه یکی دیگر از چالشها تعدد واژههای متعدد قرآنی برای مفاهیم نوپدید اجتماعی است. به عنوان مثال هفده واژه قرآنی در مورد اصطلاح دست کاری فرهنگ عمومی وجود دارد. در چنین مواردی این سوال پیش میآید که ما کدام واژه را باید استفاده کنیم در حالی که هرکدام دلالتهایی دارند، این مسئله نیازمند واژه شناختی سنتی و واژه شناسی جدید وسیعی مورد نیاز است. تا این مطالعات گسترده انجام نشود نمیتوان از عرضه داشت سوالات فرهنگی خود به قرآن سخن گوییم.
وی در ادامه در مورد عدم استفاده از پتانسیل و داشتههای علوم زبانی اسلامی در جهان اسلام حال حاضر گفت: متاسفانه کتابهایی همچون کتابهای لغت که ظرائف بسیاری در آنها لحاظ شده از متن به حاشیه رانده شده است.
این استاد دانشگاه افزود: سومین چالش این است که در برخی از موارد سرشت پرسش، پرسش امروزی است نمیتوانیم به همان زبان و ادبیات و دلالتها از قرآن جستجو کنیم و باید در جایی نا همترازی زبان و زمان پرسش و قرآن را اصلاح کرد. برخی از این سوالات در زمان نزول قرآن مطرح نبوده که بخواهد به آن پاسخ داده شده باشد. یا برخی از این سوالات مربوط به مفاهیم است. به عنوان مثال مفهوم آزادی با مفهوم امروزینش اصلا مسئله قرآن نبوده است، که سوالات جدی ایجاد میکند. یا مفهوم عقل و عقلانیت با رویکرد امروزینش نمونه دیگری است.
حجت الاسلام محسن الویری، دانشیار جامعه المصطفی در مورد اینکه چه شد که بحث بازگشت به قرآن در جهان اسلام مطرح شد گفت: در اینجا دو بحث مطرح است اول اینکه تمدن پیشین آیا تمدنی اسلامی بود یا تمدن مسلمالنان یا تنها یک تمدن بشری غیر اسلامی یا تحت تاثیر تمدنهای دیگر، که من آن را تمدنی اسلامی میدانم و با این ازعان بر درجه اسلامی بودنش حرفی نمیزنیم. ما نمیتوانیم آن عظمت قبلی که بشریت به آن اعتراف کرده را به حکومتها یا اشخاص یا فرهنگهای دیگر نسبت بدهیم بلکه خواستگاه این تمدن اسلام بود.
وی افزود: نکته دوم اینکه، درست است که این تمدن آن طور که ما آن را میفهمیم، رنگی از قرآن داشت، اما نظام اندیشهای آن، که هویت بخش تمدنها هست، قرائت اهل بیت نبود. در واقع رعشهای از قرآن و اسلام بود، اما آن چیزی که اهل بیت از اسلام ارائه کرده اند نبود؛ بنابراین به صورت طبیعی محکوم به این بود که چرخه عمر مشخصی داشته باشد. هر چیزی که الهی نباشد چرخه عمر محدودی دارد. این تمدن هم با حمله مغول به ایستایی رسید نه انحطاط، اما بعد از صفویه دچار انحطاط شد که این هم به شرایط پیرامونی آن بر میگشت، که با آمدن مدرنیته نشان داد که امکان ادامه حیات ندارد و باید از صحنه کنار رود وگرنه م. یتوانست به همان زندگی فرتوت خودش ادامه دهد. این نکات براین سوال تاثیر دارد.
الویری ادامه داد: بر این اساس وقتی تمدن اسلامی در مواجهه با موج سهمگین مدرنیته، توان خودش را از دست داد، اندیشمندان اسلامی به خود آمدند که با شرایطی که اطرافشان است فاصله زیادی پیدا کرده اند، گویا اصلا خبر نداشتند که در همسایگی آنها چنین اتفاقاتی در حال رخ دادن است. حتی بزرگانی که در این زمان کتابهایی را نوشته اند اصلا از حضور نمادهای تفکر غربی همچون دکارت مطلع نبودند و هیچ اشارهای در کتابهایشان به این موضوعات نمیبینید. این مسالهای رایج در سایر شاخههای علمی هم هست. اینجا این بحث پیش آمد که همه حرکتهای دینی که در جامعه اسلامی پدید آمد همه معطوف به غرب است. نه اینکه مقلد غرب باشند بلکه ناظر به غرب هستند. عدهای آمدند و گفتند که یکسره باید چشم بپوشیم و عدهای دیگر هم گفتند که چشم بدوزیم و عدهای هم راه میانهای را در پیش گرفتند که از طیف گستردهای برخوردار است و در اینجا بود که بحث بازگشت به قرآن مطرح شد.
حجت الاسلام الویری بازگشت نخبگان به متن قرآن بعد از مواجهه جهان اسلام با مدرنیته و تجدد و تلاش برای خوانش معاصر برای مواجهه با این تجدد گفت: همه حرکتهای اصلاح و احیا تفکر دینی معطوف به غرب هستند، این مسئله را چه در مقام داوری و چه آنکه ما را عقب ماندهتر از آنها میدانست و در بین موافق و مخالف و یا افراد میانه میبینیم. به طوریکه حتی تفاسیر قرآنی و یا علما و واعظین ما با ارجاع به غرب سعی میکردند که بگویند معادلش در قرآن وجود دارد. این گرایش هنوز هم وجود دارد که در این ذهنیت عملا غرب یک مرجعیتی دارد و برای این که قرآن هم کم نیاورد، میگردیم و شاهدی از قرآن برای آن پیدا میکنیم که دست و پا زدن برای حفظ هویت ما بود. پس از انقلاب و در این چهل سال تحول معرفتی شکل گرفت که نه تنها در جامعه ما، بلکه در سراسر جهان اسلام، از این اسارت مدرنیته عبور کرده ایم و دیگر اینگونه سخن گفتن منسوخ شده است. در اینجا است که انواع بازگشتهای به قرآن را میبینیم.
وی در مورد رویکرد تاریخی به تفسیر قرآن با بیان اینکه تاریخ تفسیر معاصر قرآن تخصص من نیست، گفت: در مورد تفسیر تاریخی قرآن، مطالعاتی در خصوص اینکه سهم تاریخ در قرآن چیست که البته کسانی همچون مرحومعلامه طباطبایی، شهید مطهری و شهید صدر هم به تاریخ در قرآن پرداخته اند. مطالعات متنوع قرآنی از منظر تاریخی صورت گرفته است. یکی اهتمام قرآن به تاریخ و دسته بندی آیات قرآن و گونه شناسی مضامین آنها و این که سهم تاریخ کجاست که برخی آن را تا پنج ششم قرآن ذکر کرده اند. رویکرد دیگر بررسی قالبهای بیان تاریخی در قرآن است که در مقاله تاریخ در سپهر قرآن بیشتر بررسی کرده ام.
حجت الاسلام الویری افزود: نگاه دیگر تاریخی به قرآن برجسته کردن شان نزول قرآن و بررسی بافت اجتماعی و اینکه ناظر به کدام مساله این آیات نازل شده اند، است. قلمرو مطرح شده دیگر تشخیص سیر نزول آیات قرآن نه سوره ها، و آگاهی که خداوند در طول این بیست و سه سال، چه مفاهیمی را چگونه برای ما بیان کرده است. دیدگاههایی در مورد سیر نزول سورهها وجود دارد، اما به نظر میآید که حرفهای بسیاری در این زمینه وجود دارد. این بحث که ما از تاریخ مدد بگیریم و انواع قرائن لفظی و غیر لفظی را به کار بگیریم، تا تشخیص بدهیم که آیات قرآن در چه فضایی نازل شد.
وی در ادامه اظهار داشت: نگاهی که ما چندین سال است که مشغول آن است، تفسیر تاریخی قرآن نه به معنی بررسی آیات تاریخی و یا شان نزول آیات قرآن، بلکه بررسی دسته بندی جدیدی با حفظ همین قرآن، که تاکید میکنم از اعمال سلیقهها باید پرهیز کرد تا اصالت قرآن حفظ شود. در این رویکرد، چینش آیات بر اساس تاریخ بشریت از مبدا تا معاد اهمیت دارد.