یک اندیشکده آمریکایی بر این باور است با توجه به اینکه بنیان فکری سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران، بهطوراصولی ذاتاً اشتباه است این سیاست واشنگتن محکوم به شکست بوده و هیچ امیدی نیز برای حفظ توافق هستهای ایران (برجام) وجود ندارد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، اندیشکده «امریکن کانزروتیو» در این مقاله تأکید کرده است زمانی که آمریکا سال گذشته اعمال مجدد تحریمها علیه ایران را آغاز کرد، کاملاً مشخص بود که این تحریمها قرار نیست باعث فروپاشی ایران و یا تغییر سیاستهایی شود که تهران اجرای آنها را برای تأمین امنیت خود ضروری میداند.
این مقاله در ادامه اینطور استدلال آورده که بهطور کلی سیاست فشار حداکثری واشنگتن علیه ایران بر مبنای دو ایده غلط پایهریزی شد؛ اول اینکه هر نتیجهای بهجز تسلیم کامل ایران غیرقابل قبول است و دوم اینکه فشار کافی میتواند ایران را وادار به تسلیم کند.
بهاعتقاد نویسنده این مقاله، این سیاست فشار حداکثری واشنگتن نهتنها منجر به تسلیم ایران نشده بلکه باعث شده تا بر میزان مخالفت و مقاومت ایران در قبال زیادهخواهیهای غرب و بهویژه واشنگتن افزوده شود.
این اندیشکده آمریکایی تأکید میکند که دولتمردان ایران به این باور رسیدهاند که تحریمها و فشار اقتصادی و محدودیتهای اعمالشده از جانب غرب صرفاً بیشتر و بیشتر خواهد شد و این آنها هستند که باید بهخوبی بتوانند اقتصاد ایران را در شرایطی که با محدودیتهای بیشتر مواجه میشود، نجات دهند.
آنچه مسلم است، سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران صرفاً به افزایش میزان مقاومت این کشور انجامیده و واشنگتن در دستیابی به اهدافی که برایش تعریف شده بود، عملاً شکست خورده است.
بهاعتقاد نویسنده این مقاله، تنها نتیجه ملموس این سیاست، از بین بردن چشمانداز هرگونه دیپلماسی احتمالی در آینده بوده است که البته این امر را نیز در راستای تحقق یافتن اهداف مخالفان توافق هستهای ایران (برجام) توصیف میکند.
وی در ادامه تصریح میکند، این نبرد اقتصادی که آمریکا علیه ایران بهراه انداخته صرفاً به مردم این کشور آسیب رسانده و بهمراتب از اعتبار ایده تعامل با آمریکا در داخل ایران کاسته و بیش از هر زمان دیگری بر تیرگی و خصومت در روابط ایران و آمریکا افزوده است.
بر اساس گزارش امریکن کانزروتیو، خروج از بنبست ایجادشده تنها از طریق یک تغییر اساسی در سیاست آمریکا و البته رهبری این کشور ممکن خواهد شد، هرچند که وخامت اوضاع بهوجودآمده بهحدی است که شاید حتی این تغییر بنیادین نیز نتواند کاری از پیش ببرد.
نویسنده این مقاله در پایان با اشاره به گام اخیر ایران در رابطه با توافق هستهای تأکید میکند که در شرایط کنونی که تهران اصرار دارد گامهایی که برداشته قابل بازگشت است و البته این بازگشت را به تغییر سیاست فشار حداکثری آمریکا و لغو تحریمها مشروط کرده و از سوی دیگر آمریکا نیز اصرار دارد که تا تسلیم نهایی دولت ایران، از این سیاست عبث خود دست نکشد، بهنظر نمیرسد که اوضاع بهوجودآمده بهبود یابد و در نتیجه بهنظر نمیرسد که امیدی برای نجات توافق هستهای ایران (برجام) وجود داشته باشد.
این اندیشکده آمریکایی در نهایت راهکار پیشنهادی برای خروج از این وضعیت را تلاش در جهت مخالفت با دولت فعلی آمریکا و مقابله با جنگ اقتصادی علیه ایران عنوان میکند و تأکید دارد که در شرایط کنونی هیچ راهکاری جز این برای جلوگیری از وخامت اوضاع در روابط دو کشور وجود نخواهد داشت.