نشریات دانشجویی به عنوان نماینده نگاه و اندیشه دانشجویان حرفهای شنیده نشده زیادی دارند. گوشه و کنار نشریات به انتشار بخشهای خواندنی هر نشریه میپردازد.
*گوشه و کنار نشریات، امیرحسین پرورش، دانشجوی دکترا علوم سیاسی:
هانری کربن میگوید امام واسط عالم ملکوت و جهان عینی است. امام خمینی با انقلاب ۱۳۵۷ به مثابهی رویدادی که تاریخ بشر را به طور واقعی رقم زد، جایی خارج از تعین زمان و مکان، مفهوم تاریخ جهان را گسست و ملکوت را به جهان عینی پیوند زد.
رویدادهایی که تاریخ بشر را رقم میزنند خود بی تاریخند و این کافی است تا بگوییم انقلاب ایران در ملکوت روی داد انقلاب ایران در جزیره ثبات چنان لرزهای بر اندام وارههای تثبیت شده نظم موجود افکند که تا مدتها باید به تماشای آثار آن نشست.
انقلاب خمینی فارغ از وجوه سیاسی و اجتماعی خود رویدادی یکتا و خالف روند تاریخی جهان معاصرش بود. جهانی که با سرعت درپی صدور نسخههای تجویزی توسعه به گوشه گوشه اش بود ناگهان با شکافی ژرف در جزیرهی ثباتش روبرو شد. نهضت امام نظم موجود را به نقد کشید و با طرح تازهای مردمش را به ملکوت پیوند زد.
انقلاب رویدادی است که راه میگشاید؛ انقلاب نقطه آغاز حرکت است. حرکت در راهی که نه ماجراهای آن مشخص است و نه نتایج آن. این که انقلاب را به مثابه پاسخ کامل و از پیش تعیین شدهای به حساب آوریم؛ به معنای گسستن آن از ملکوت و توقف در مقام و احکام خیالی برآمده از وضعی خاص است. حال آن که انقلاب به معنای تجدید همواره حرکت در راه جدید است.
انقلاب ۵۷ راهی برای خروج از اکنونیت اکنون جهان بود. تداوم انقلاب نشان میدهد وضع فعلی، بحران است و گذار از بحران امکان پذیر نیست مگر با نقد وضع بحرانی. نقد، چون عنصر جوهری انقلاب یک بحث تمام شدنی و مقطعی نیست. نقد عنصر چسبندهای است که هیچ گاه انقلاب و انقلابی را رها نمیکند. انقلاب یک حرکت ادامه دار و پیوسته است و نقد جوهرهی این صیرورت است تحول و شدن از نوعی به نوع دیگر از منزلتی به منزلت دیگر. با نقد وضع امروز طرح جدیدی زاده میشود که گام بعدی انقلاب است و نقطه آغازین برای حرکتی جدید. اگر انقلابیون به جای حرکتی مستمر و پیش بردن انقلاب، اسیر حال و اکنونیت شکلی از انقلاب شوند، نه تنها از صیرورت بازایستاده اند که انقلاب را نیز پای بند خود کرده و برجای نگه میدارند و این یعنی مرگ انقلاب. انقلاب هم به حرکت نظر دارد و هم بهبود وضع فعلی. از نقد وضع فعلی طرح متعالی تری متولد خواهد شد که انقلاب را به پیش خواهد برد. اگر انقلاب در این مسیر متوقف گردد و بر نتیجهای از نتایج خود اصرار ورزد، نتایج آن وضع خاص را به پای انقلاب خواهند نوشت. حال آنکه انقلاب نه توقف در اکنون که شدن انقلابی است.
شدن بخشی مشخص از تاریخ نیست. شدن همواره فراسوی تاریخ و مشهورات آن میایستد. شدن انقلابی یعنی آفرینش چیزی جدید و عبور از وضع فعلی. برای گذار از امروز، فرد انقلابی باید عمل کند. باید در نقطهای خاص تصمیم بگیرد، حرکت کند و انقلاب را به پیش برد. نباید منحصرا در توجیه گذشته و امروز باقی بماند. انقلابی باید خطر کند و انتخاب کند.
اسلاوی ژیژک استدلال کسانی که نمیخواهند برای انقلابی بودن خطر کنند را همواره دو نوع میداند. دو نوع استدلال اصلی وجود دارد، که هر دو به دنبال تضمینی در چهرهی دیگری اند. اولی به ایده ضرورت عینی پیشرفت تاریخی مربوط است:
بیایید خیلی سریع انجامش ندهیم /موقعیت هنوز کاملا مناسب نیست دومین شکل مقاومت از ملاحظات اخلاقی ـ. سیاسی میآید و این که آیا اکثریت مردم واقعا طرفدار انقلابیها هستند یا نه. این احساس وجود دارد که باید نوعی مشروعیت دموکراتیک در کار باشد؛ چنان که گویی باید اول همه پرسی به راه بیندازیم و بعد اگر ۵۵ درصد رای آوردیم میتوانیم به انقلابی بودن فکر کنیم هیچ تضمینی در کار نیست؛ باید عمل کنید. باید خطر کنید و دست به عمل بزنید یک انقلابی اعتباری جز خودش ندارد. به عبارت دیگر، در نقطهای خاص باید عمل کند و مسئولیت عمل را گردن بگیرد.
آن چه لازمه شدن انقلابی است تنها زیر و زبر ساختن وضع فعلی نیست. در این زیر و زبر سازی، فرد انقلابی آن چه را تعیین کننده و اساسی است آشکار میسازد و از حواشی میگذرد.
انقلاب خمینی یک پیوند جاری است با ملکوت، سکون در وضع مشخصی از جهان عینی و تمرکز بر توجیه گذشته و تطهیر حال بدون حرکت به سوی آینده، جمود انقلاب و سقوط از ملکوت است. انقلاب باید به سمت آینده پیش برود و افقهای تازه را ترسیم کند. انقالبی کسی است که افق آیندهی انقالب را ترسیم کند و در سکون اکنون گرفتار نیاید.