خلبان شهید علی اکبر قربان شیرودی زاده روستای بالا شیرود از توابع تنکابن است. از همان ابتدای کودکی و نوجوانی جوهره مردانگی اش نمایان بود.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شکوفایی انقلاب اسلامی ایران عیار مردانی را مشخص کرد که در سختترین شرایط به ویژه روزهای ابتدایی پیروزی برای حمایت از اسلام و مردم انقلابی کشورمان در میدان کارزار حاضر شدند و تا پای جان ایستادگی کردند. در میان حوادث ابتدایی این پیروزی، جنگ تحمیلی صحنه نبردی بود که در آن عیار مردان بیشتر مشخص شد و به تعبیر زیبای شهید چمران" وقتی شیپورهای جنگ نواخته میشود، فرق بین مرد و نامرد مشخص میشودکارنامه درخشان ایران با نام این اسطورهها مزین شده است. اما دریغ که نام برخی از آنان در گذر روزمرگیها به فراموشی سپرده میشود. شهید خلبان علی اکبر قربان شیرودی یکی از این مردان به نام و غیور روزگار بود. به بهانه سالروز شهادتش در ۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ گذری میاندازیم بر زندگی این شهید پر افتخار کشور.
تحصیل و و رزش
خلبان شهید علی اکبر قربان شیرودی زاده روستای بالا شیرود از توابع تنکابن است. از همان ابتدای کودکی و نوجوانی جوهره مردانگی اش نمایان بود. قامت بلند و نگاه او به زندگی علی اکبر را در مسیری روشن و آیندهای خوب سوق میداد. در کنار کمک به مخارج زندگی خانواده، تحصیل برایش مهمترین دغدغه روزهای نوجوانی و جوانی بود و برای همین تحصیلات دبیرستانی خود را در تهران در محله امام زاده حسن طی میکرد. کار در کنار تحصیل او را با دنیای روشنی روبرو میکرد. کسب تجربه و نگاه به آینده در آن روزها برای علی اکبر از همه چیز با ارزشتر بود.
پایگاه هوا نیروز کرمانشاه
علی اکبر قربان شیرودی علی رغم همه مخالفتها در سال ۱۳۵۲ به استخدام ارتش در آمد و در رشته خلبانی هوانیروز پذیرفته شد. به دلیل هوش وذکاوتی که داشت این دوران را در اصفهان به خوبی پشت سرگذاشت و برای ادامه خدمت در این حرفه جذاب، به پایگاه هوانیروز کرمانشاه منتقل شد.
اخلاق و رفتار او در جمع اساتید، فرماندهان و همرزمانش بسیار زبانزد بود. آشنایی خلبان شیرودی با استادش یعنی خلبان احمد کشوری و حمید سهیلیان در تغییر مسیر زندگی و اندیشه اش بسیار نقش داشت. روزهایی که منجر به پیروزی انقلاب شد، او را فردی انقلابی و روشن بار آورد. در همان بهبوههها زندگی مشترکش را تشکیل داد و با پیروزی انقلاب رشد فکری و انقلابی اش بسیار سریع انجام شد. به گفته اطرافیانش او گمشده اش را در وجود امام وانقلاب پیدا کرد.
عقاب بلند پرواز
تحرکات روزهای ابتدایی انقلاب در شهرهای شمال غرب کشور یعنی سنندج، کرمانشاه، سقز، بانه و. مجالی بود برای نمایش قدرت خلبانان هوانیروز ارتش. آن روزها تحرکات در آن مناطق بسیار خطرناک و غیر قابل پیش بینی بود. خلبان شیرودی در کنار خلبانان شهید احمد کشوری و حمید سهیلیان برای مقابله با ضدانقلاب و دفاع از مردم آن شهرها، روزانه ساعتها پرواز میکردند. انگار که آسمان کرمانشاه در تصرف این عقابان بلند پرواز بود.
حتی تبلیغات نادرست ضد انقلاب بر علیه خلبان شیرودی در روحیه مردم غرب کشور تاثیری نداشت و محبت او بیش از گذشته در دل مردم نفوذ میکرد. مردم کردنشین منطقه هر روز شاهد پرواز این خلبان شجاع بر فراز آسمان شهر خود بودند و میدیدند که چطور خلبانان شجاع هوانیروز برای دفاع از جان و ناموس آنان خودشان را به آب وآتش میزنند.
ارتفاعات کردستان
حمله به انبار مهمات ضد انقلاب در لابه لای ارتفاعات کردستان، نجات مردم نقده و شکست حصر پاوه از اقدامات مهمی است که در کارنامه شجاعت و جوانمردی خلبان شیرودی به ثبت رسیده است.
نجات شهید چمران و یارانش از محاصره و شکستن حصر پاوه بعد از فرمان تاریخی حضرت امام (ره) با شجاعت و رشادت خلبانان هوانیروز از جمله خلبان شیرودی به انجام رسید و ضد انقلاب که به خواستههای شوم خودش دست نیافته بود هر آن به دنبال شهادت خلبان شیرودی بود.
شهید دکتر چمران در توصیف خلبان شیرودی گفتند که: شیرودی ستارهی درخشان جنگهای کردستان است.
خلبان شیرودی خود را شیفته و علاقهمند به امام میدانست و حفظ انقلاب برایش بسیار ارزشمند بود. وقتی به او خبر دادند که برای ملاقات با حضرت امام به تهران برود گفته بود که: "خروج من از کردستان به صلاح انقلاب نیست".
بعد از انتشار اخبار شجاعت و ایثار خلبان شیرودی یک قبضه کلت از سوی حضرت امام به وی اهداء شد.
پادگان ابوذر
جنگ در سی ویک شهریور ماه ۵۹ آغاز شد. خلبانان هوانیروز برا در امان ماندن بالگردها، آنها را از پایگاه کرمانشاه خارج کردند ودر یک جای امن استتار کردند. با شروع جنگ، خلبان شیرودی با دیگر همرزمانش برای انجام عملیاتهای هوایی وارد میدان کارزار شدند. حفظ شهرهای مرزی، پادگانها و جلوگیری از حمله سریع دشمن از مهمترین دغدغه آنان بود. خلبان شیرودی به شدت در مقابل توطئه شوم بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا مبنی بر عقب نشینی نیروها ایستادگی کرد و خلبانان را برای انجام حملات پی در پی هدایت میکرد. در همان روزهای ابتدایی جنگ، خلبان شیرودی با کمک بقیه خلبانها از پادگان ابوذر به پرواز در آمدند و در جاده قصر شیرین به یگان زرهی دشمن حمله کردند. شجاعت شیرودی در این حملات بسیار زبانزد بود.
انهدام تانکها و ادوات زرهی دشمن، روحیه خلبانان را صد چندان کرده بود و هر کدام از آنان مشتاقتر برای ادامه ماموریت بودند.
صدای بالگرد شیرودی
روزهای غربت جنگ برای خلبانان هوانیروز ادامه داشت و هر روز نبردی جدید برای آنان رقم میخورد. انهدام تانکهای عراقی با بالگرد از شاهکارهای خلبانان هوانیروز بود. صدای بالگرد خلبان شیرودی با سایر همرزمانش هم توان نیروهای زمینی را دوچندان میکرد و هم روحیه مردم شهر را حفظ میکرد.
خبر شهادت خلبان حمیدرضا سهیلیان و احمد کشوری، برای خلبان شیرودی بسیار تلخ بود. اما او میدانست که باید این مسیر را با همان صلابت و قدرت ادامه دهد. پروازهای پی در پی او در جنگ خواب را بر دشمن حرام کرده بود.
اقتدای رهبر به شیرودی
در یکی از روزهای جنگ، وقتی حضرت آیت الله خامنهای برای بازدید از مناطق به پادگان ابوذر مشرف شدند، با گزارش خلبان شیرودی از رشادت و نبرد جانانه خلبانان بسیار خوشحال شد و آنها را مورد تحسین قرار داد. وقت نماز مغرب شد و خلبانان برای اقامه نماز در نمازخانه پادگان جمع شدند. همه منتظر بودند تا نمازجماعت را به امامت آیت الله خامنهای بخوانند، اما ایشان فرمودند: به شیرودی بگویید تا نماز را بخواند. خلبان شیرودی با اصرار حضرت آقا به نماز ایستادند و بعدها ایشان در خاطراتشان اشاره فرمودند که: "شیرودی اولین نظامی بود که من در نماز به او اقتدا کردم. " روز به روز عملیاتها سختتر میشد و دشمن به پدافندهای پیشرفته ضد هوایی مجهز شده بود. این موشکها بلای جان بالگردها شده بود. اما شجاعت خلبانان ارتش فراتر از همه آن موشکها بود.
بامداد روز هشتم اردیبشهت ماه ۱۳۶۰ از راه رسید. عراق پاتکهای زیادی در ارتفاعات بازی دراز انجام میداد. چرا که از دست دادن این ارتفاعات برای عراق حکم از دست دادن کل منطقه را داشت. عملیات بازی دراز و شجاعت خلبانان هوانیروز در آن آخرین امیدهای ارتش عراق را ناکام کرده بود. تصرف این ارتفاعات توسط ایران باعث شده بود که دست دشمن از کل منطقهی غرب کوتاه شود.
خلبان شیرودی به همراه کمک خلبان خود احمد آرش پروازشان را برای مقابله با حملات دشمن از سر گرفتند. بعد از انجام عملیاتهای متهورانه سرانجام بالگرد شیرودی در منطقه قره بلاغ در دشت ذهاب پس از انهدام چندین تانک دشمن مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و روی زمین افتاد. بالگرد شیرودی بر اثر انفجار دو نیم شده بود. احمد آرش همرزم شهید شیرودی در باره اتفاق آن روز میگوید: ما به پرواز در آمدیم و بالای سر دشمن رسیدیم، اکبر در آخرین نبرد هم جانانه جنگید. با شلیکهای پیاپی، چندین تانک را زدیم. اما هوا روشن شده بود. همهی نیروهای دشمن به سمت ما شلیک میکردند. بعد از آنکه چهارمین تانک را منهدم کردیم دور زدیم تا موقعیت بهتری پیدا کنیم و در این چرخش مورد حمله موشک تانک قرار گرفتیم.
بدرقه به یاد ماندنی
این بار خبر شهادت خلبان شیرودی همه مردم غرب و به ویژه همرزمانش را متاثر کرد. تشییع با شکوه او در کرمانشاه و انتقال پیکر مطهرش به زادگاهش در تنکابن از به یاد ماندنیترین تصاویر بدرقه اسطورههای این سرزمین است. در مراسم چهلم شهید شیرودی آیت الله خامنهای که آن زمان به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع و امام جمعه تهران بودند شخصا حاضر شدند وسخنرانی پرشوری را در وصف آن شهید عزیز فرمودند. ایشان فرمودند: "سروان شیرودی یک خلبان هوانیروز بود وانسانی همیشه آمادهی شهادت".