«سراب سیاست» عنوان کتابی درباره سید محمد موسوی خوئینیهاست که انتشارات «اشراق حکمت» در ۴۲۴ صفحه آن را منتشر کرده است. این کتاب در ۶ فصل توسط محمدرضا امینی نوشته شده و به واکاوی اندیشه و عملکرد خوئینیها میپردازد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، طی روزهای گذشته نامه موسوی خوئینیها به رهبر انقلاب واکنشهای بسیاری را در بر داشته است. از این رو کتاب «سراب سیاست» که از سوی انتشارات اشراق حکمت درباره خوئینیها منتشر شده برای مطالعه پیشنهاد میشود.
سیدمحمد موسوی خوئینیها: من بارها به برادران عزیزم در مطبوعات گفتهام که ... در حریم امام نمیتوانند وارد شوند؛ زیرا که امام فوق این مسائل است که ما بخواهیم وارد بشویم و جامعه هم تحمل ندارد که مطبوعات بخواهند در حریم امام وارد شوند و به نظر من نمیرسد که در مطبوعات هم کسی باشد که بتوانند ضعفی برای امام ببیند و به جامعه ارائه بدهد. اصلاً امام در یک سطح عالی است که ما هرچه چشم بیندازیم، فقط خوبیهایش را میبینیم ... کسی که برای یک موقعیتی پیدا شده و قلم دستش گرفته نباید از این موقعیت سوء استفاده کنند و هر چه به فکرش میرسد بنویسد. (کیهان، دوم شهریور ۶۱)
«سراب سیاست» عنوان کتابی درباره سید محمد موسوی خوئینیهاست که انتشارات «اشراق حکمت» در ۴۲۴ صفحه آن را منتشر کرده است. این کتاب در ۶ فصل توسط محمدرضا امینی به رشته تحریر درآمده است و به واکاوی اندیشه و عملکرد موسوی خوئینیها میپردازد.
«سراب سیاست» که قلمی داستانگونه آن را به بند کلمات کشیده است، با نگاهی به شرایط سیاسی کشور بعد از انقلاب، سعی کرده است تا نقش موسوی خوئینیها و شاگردان او را که نماینده نگاه چپ رادیکالی به حساب میآیند و هماره با قشر دانشجویان و جامعۀ روشنفکر ایران مرتبط بودهاند، به خواننده نشان دهد.
فصل اول: «نخستین پیوند»؛ امینی کتاب را با توصیف صحنه نماز جماعتی که در حیاط لانه جاسوسی به امامت موسوی خوئینیها بر پا شده بود، آغاز میکند. پس از آن گریزی میزند به چگونگی پیوستن امام این جماعت به جریان انقلاب و اتفاقات پس از آن.
«نظارت فوق استصوابی»، عنوان فصل دوم کتاب را به خود اختصاص داده است. این فصل مروری دارد بر ماجرای کاندیداهای بیشمار ریاست جمهوری که با راهکار من در آوردی موسوی خوئینیها تعداد آنها به حداقل ممکن میرسد. تدبیری که موسوی خوئینیها به کار برد و دیگر هیچگاه در تاریخ ایران تکرار نشد. خوئینیها بدون آن که صلاحیت علمی و عملی داشته باشد، خود را به تنهایی میزان سنجش تقوای ۱۲۰ نامزد قرار داد که روند این سنجش بسیار قابل تأمل است.
کتاب در فصل سوم که عنوان آن «انشعاب؛ آغازی بیپایان» است، به ایجاد انشعاب و اختلافات بین گروههای مختلف کشور میپردازد. بخش دیگر این فصل به انتخاب موسوی خوئینیها توسط امام بهعنوان دادستان کل کشور به جای آیت الله صانعی با راهنمایی آیت الله منتظری میپردازد و در ادامه به بررسی نظریات مارکسیستی و چپ گرایانه او پرداخته میشود.
فصل چهارم کتاب «چرخش بیپایان» نام گرفته است و به طور عمده به فعالیتهای موسوی خوئینیها بلافاصله بعد از رحلت بنیانگذار انقلاب میپردازد. ماجرای مجلس خبرگان و مخالفت با نظارت استصوابی، برگزیده شدن آیتالله خامنهای به عنوان، ولی فقیه و رأی مخالف موسوی خوئینیها و دیگر مواردی که اکثر آنها در دوره دولت هاشمی رفسنجانی به وقوع پیوست.
«سلام به آمریکا»، عنوان فصل پنجم کتاب را به خود اختصاص داده است. سلام به آمریکا، به نحوه شکلگیری روزنامه «سلام» و فعالیتهای آن میپردازد. برخورد سرد غرب با سلام در ابتدا و رفاقت عمیق و گرم در انتها در این فصل مورد توجه نویسنده بوده است.
فصل ششم، «تقابل» نام دارد. این فصل که به حق ناتمام مانده است، عموماً در فضای تاریخ نزدیک به ایام کنونی گام برمیدارد و به مسائلی مانند رابطه خوئینیها با سران اصلاحات که بعضاً شاگردان او نیز هستند، میپردازد. از فتوای نابودی صادر شده از سوی او در پاسخ به ترور حجاریان شروع شده و در انتها نیز با سؤالی از چیستی برنامههای پیش روی خوئینیها به اتمام میرسد.
مطالعه این کتاب که بسیار روان و به دور از زمختی مخصوص قلمِ تاریخنگاران نوشته شده است میتواند شناختی صحیح و تمامنما از چگونگی سیاستها، رویکردها و فعالیتهای چهرههایی همچون موسوی خوئینیها را که در دوران انقلاب و پس از آن منشأ بسیاری از وقایع تلخ تاریخ جمهوری اسلامی هستند به نمایش بگذرد. این اثر برای اولین بار در سال ۹۱ منتشر شده و چاپ سوم آن هماکنون در بازار نشر موجود است.