استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع) گفت: کاهش قیمت ارز در روزهای اخیر ناشی از عرضه ارزهایی بود که مردم و فعالین اقتصادی در ارزانی بازار خریده بودند.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، روزهای پر تلاطم و چشم انتظاریها برای کاهش نرخ ارز به پایان رسید. با اینکه مردم عادی آنهایی که دلاری برای سوداگری ندارند گمان میکردند در صورت عدم رای آوری آقای ترامپ نرخ ارز میشکند و نفسی با کاهش قیمتها تازه میکنند، اما این آرزو دیری نپایید و نرخ ارز باز راه صعود و روند افزایشی را در پیش گرفت. با اینکه کارشناسان در تحلیلهای خود پیش از بالا رفتن مجدد نرخ ارز ثبات کاهش قیمت ارز را حداقل برای یکی دو ماه پیش بینی میکردند، اما کاهش قیمت دلار حتی یک هفته هم طول نکشید و دوباره مسیر بالا رفتن را در پیش گرفت. دکتر حجت الله عبدالملکی اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام دراین گفتگو چند تحلیل درباره چرایی کاهش و افزایش مجدد نرخ ارز ارائه داده است.
مهمترین عوامل تاثیر گذار بر نرخ ارز در اقتصاد ما از نظر شما چیست؟
ارز در اقتصاد ایران کالای چند بعدی است، به عبارت دیگر ارز هم مثل خودرو یا سایر کالاها یک کالا به شمار میرود، چون پول خارجی در هر اقتصادی شبیه به یک کالا عمل میکند، لذا کالایی که چند بعدی است، عوامل مختلفی میتواند روی قیمت آن اثر بگذارد از عوامل سیاسی گرفته تا عوامل روانی و اقتصادی. مشخصا عوامل اقتصادی موثر بر نرخ ارز را میتوان حدس زد، عواملی مثل کمبود عرضه یا مازاد تقاضا وقتی وجود داشته باشد موجب بالا رفتن نرخ ارز میشود. یکی از مهمترین دلایل افزایش نرخ ارز در شش، هفت ماه اخیر ناترازی یا کسری عرضه بود، چون تقاضا برای ارز بالا بود، اما عرضه ارز به میزان کافی وجود نداشت، قیمتها به تناسب همین عدم عرضه و تقاضا افزایش مییافت، ضمن اینکه عوامل روانی هم بر افزایش نرخ ارز موثر بود. افزایش روز به روز تورم و در مقابل آن کاهش ارزش پول ملی نیز به تقاضای بیشتر ارز دامن زد. هنگامی که مردم احساس کردند ارزش پول آنها در حال کاهش است، برای خرید دلار به بازار ارز هجوم آوردند، ارز خریدند تا ارزش پول یا دارایی خود را در برابر افسار گسیختگی تورم و کاهش ارزش پول ملی پوشش دهند.
عمدهترین دلیل کاهش نرخ ارز را در هفته گذشته و بعد از نتیجه گیری انتخابات آمریکا چگونه ارزیابی میکنید؟
اما عامل اصلی کاهش نرخ ارز را در روزهای اخیر اینگونه میتوان تحلیل کرد. کاهش قیمت ارز در چند روز گذشته ناشی از عرضه بیشتر ارز به بازار بود، به این دلیل که بخش زیادی از مردم و فعالین اقتصادی ارزهایی را که پیش از این با قیمتهای پایینی خریداری کرده بودند و در طی ماههای گذشته رشد نسبتا خوبی کرده بود را با دلیل نگرانی از کاهش قیمت ارز به بازار عرضه کردند. این گروه به این دلیل که آقای بایدن به عنوان رئیس جمهور آتی آمریکا اهل مذاکره و تعامل است و به احتمال زیاد ممکن است به برجام برگردد ارز خود را به بازار عرضه کردند. تحلیل آنها از وضعیت اقتصادی و سیاسی این بود که با مذاکره با آمریکا منابع ارزی کشور افزایش مییابد، دلارهای بلوکه شده به کشور برگردانده میشود، لذا نرخ ارز پایین میآید، بنابراین برای جلوگیری از ضرر و زیان احتمالی پیشدستی کردند و ارزهایی که در گاوصندوقها و خانهها گذاشته بودند را به بازار عرضه کردند. این نکته بسیار قابل تامل است که بین ۱۸ تا ۲۰ میلیارد دلار ارز نقد در دست مردم ایران وجود دارد، یک عدد بسیار بزرگی است. اگر یک چهارم ارزهایی که دست مردم است وارد بازار شود، حتما قیمت ارز به زیر ۲۰ هزار تومان میرسد. کاهش نرخ ارز در هفته گذشته به دلیل جریان انتظاراتی بود که در ریاست جمهوری آمریکا اتفاق افتاد. بخشی از کسانی که ارزی در اختیار داشتند ارز خود را وارد بازار کردند که در نهایت منجر به افت قیمت ارز شد.
کاهش نرخ ارز به دلیل انتخاب شدن آقای بایدن روانی است یا اینکه این موضوع ضمن هیجانی بودن آن در دراز مدت میتواند به واقعیت تبدیل شود؟
کاهش نرخ ارز یک اتفاق روانی است، به این دلیل که هنوز اتفاق خاصی بین ایران و آمریکا نیفتاده است. هنوز بحث انتخاب بین آقای بایدن و ریاست جمهوری وی قطعی نشده است، ثانیاً حتی اگر ریاست جمهوری آقای بایدن هم قطعی شود و وی اول بهمن ماه وارد کاخ سفید شود، حتی اگر قصد همکاری با ایران را داشته باشد این موضوع چندین ماه دیگر محقق میشود، اگر بین ایران و آمریکا باب مذاکرهای صورت بگیرد چندین ماه زمان میبرد تا مذاکره و توافقی صورت بگیرد بنابراین زمان زیادی برای تحقق یا عدم تحقق این مسائل در پیش رو داریم که همه فقط در حد فرض و گمان و پیشبینی است. در شرایطی که تلاطمات روانی بر بازار حاکم است برخی از این شرایط سوءاستفاده میکنند. برخی که نگاه عمیق تری به بازار و مسائل سیاسی دارند در هنگامه عرضه ارز توسط مردمی که نگران کاهش نرخ ارز بودند ارزها را خریداری کردند چرا که آنها میدانستند با روی کار آمدن آقای بایدن هم گشایش خاصی ایجاد نمیشود، طبیعتاً این گروهها در بازار ارز فعال شدند. همچنین بخشی از کسانی که این روزها در بازار ارز فعال شدند احتمالاً بدهکاران ارزی بودند، صادر کنندگانی که بدهی ارزی داشتند، از موقعیت موقتی کاهش نرخ ارز استفاده کردند تا بخشی از بدهی ارزی خود را به بانک مرکزی برگردانند. این موارد جزء عواملی به شمار میروند که هر کدام به نوبه خود موجب افزایش دوباره نرخ ارز شد. اگر آقای بایدن اول بهمن ماه وارد کاخ سفید شود، باز هم ریزش ارز را به صورت هیجانی و روانی خواهیم داشت، اما در حال حاضر باید منتظر باشیم و ببینیم که آیا قیمت ارز در روزهای آینده افزایش پیدا میکند یا خیر؟
آیا دولت در کاهش و افزایش نرخ ارز در روزهای اخیر نقشی داشته است؟
مسئلهای که مقداری محل شک و شبهه است، این موضوع است که دولت در کاهش یا افزایش نرخ ارز چه بازی صورت داده است. هر چند بنده در حال حاضر در این باره نظر و تحلیل خاصی ندارم، اما به هر حال یک قضیه میتواند این فرض باشد که دولت در عرضه ارز در شرایط موجود یعنی بعد از انتخابات موثر بوده است. برخی تحلیلگران معتقدند دولت برای اینکه کشور و مردم را متمایل به مذاکره مجدد کند در روزهای اخیر ارز را به صورت تصنعی کاهش داد، اما بعد این موضوع را ادامه نداد. یک مسئله دیگر هم تحولات در بازارهای موازی است، سایر بازارهای موازی اعم از بازار طلا یا بازار سرمایه در هفتههای اخیر ریزشهایی داشتند که این ریزشها تداوم داشت. طبیعتاً کسانی که داراییها و سهام خود را در این بازارها میفروشند دنبال بازار دیگری برای سرمایه گذاری هستند، وقتی قیمت ارز کاهش پیدا میکند به سمت بازار ارز تمایل پیدا میکنند، بنابراین سهام خود را میفروشند تا دلار بخرند، خود این مساله میتواند یکی از عوامل بالا برنده قیمت ارز باشد. اینجا یک حلقه جدی مفقوده که درباره آن باید تحلیل شود بازی دولت با نرخ ارز است که آیا دولت برنامهای برای نرخ ارز دارد یا برنامه ویژهای ندارد، اینها سوالاتی است که به احتمال زیاد جواب آنها هفته آینده مشخص میشود.