وقتی قصههای سریال «از سرنوشت» وارد ماجرای پولشویی و اتفاقات روز شد، مردم بیشتر دوست داشتند یا هدایت درستِ کارگردان و یا جاافتادن شخصیتها نقش داشته است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سریال شبکه دو به ایستگاه پایانی نزدیک شده و از 15 آذرماه قرار است کار جدیدی را روی آنتن ببرد. "بیگانهای با من است" احمد امینی جایگزین سریالی میشود که محمدرضا خردمندان و علیرضا بذرافشان کارگردانی کردهاند. البته دو فصل قبلی تجربه حضور در آنتن شبکه دو سیما را داشتند اما این بار بیش از گذشته، مورد استقبال قرار گرفتند. به چرایی این اتفاق در جریان این یادداشت پرداختهایم.
"از سرنوشت" در ابتدای راه با "بچه مهندس" مقایسه شد؛ سریالی که معلوم نبود ژانر قصهاش برای چه نوع مخاطب و رده سنی تهیه و تولید شد. چرا که با محوریت داستان زندگی دو کودک بدون سرپرست به آنتن آمد؛ همان داستانی که جوادی و دیگر کودکان بیسرپرستِ "بچه مهندس" هم روایتش کردند. داستان در یک مرکز نگهداری کودکان بیسرپرست به نام "خانهسالاری" آغاز شد و داستان بیشتر بین دو نام هاشم و سهراب چرخید.
کودکانی که قربانی طماعی و زیادهخواهی اقوام نامادری خود شدند؛ سهراب که در این جریان مادرش را از دست میدهد و پدر متمولش در یافتن سهراب به دلیل ترفندهای بدخواهان ناموفق میماند. اما نتوانست فصل اول جایگاهی که باید را برای خودش دست و پا کند و دغدغههایش درباره رفاقت سهراب و هاشم به فصل دوم موکول شد. دو دوستی که در فصل دوم وارد عالم نوجوانی شدند و به دنبال ساختن آینده خود، آن "خانه سالاری" را ترک کردند.
بسیاری اعتقاد داشتند تغییر کارگردان در فصل دوم، باز آن اتفاقی که باید را برای این سریال رقم نزد تا سریال با مدتی غیبت و فاصله به فصل سوم رسید. "از سرنوشت" با این حالوهوا واردِ دوران جوانی سهراب و هاشم و نغمه و آرزو شد که هرکدام قصههای قابلتوجهی را در فصل سوم رقم زدند؛ از ازدواج، پولشویی، پردهبرداری از اتفاقات گذشته و حتی رفتن به زندان و خیلی اتفاقات دیگر.
شاید سرمنزل اصلی داستانِ "از سرنوشت"، قصه رفاقت است رفاقتی که در اولین رکن اجتماعی یعنی خانواده شکل میگیرد. جالب است که سهراب اصولیتر و درسخوانتر است و هاشم زیرک و کمی پرالتهابتر؛ این دو شخصیت بهخوبی توانستهاند این پیوند را حفظ کنند.
البته در آماری که از استقبال مخاطبین از "تلوبیون" نشان میداد رتبه نخست را "از سرنوشت" به خودش اختصاص داده بود شاید از این جهت که قصه تکراری عدم مدیریت کنداکتور باعث شده مخاطب نتواند در ساعتهای پخش سریالهای شبکه سه و دو، مخاطبِ پروپاقرصی باشد. از آن جائیکه ساعتِ پخش سریال در شبکه یک، مناسبتر است این اتفاق افتاده و البته بعد از مدتی ناکامی، سریال این روزهای شبکه دو بیشتر به مذاقِ بیننده خوش آمد.
جایی که خردمندان و گروهش، بازیگران خوبی مثل دارا حیایی در نقش هاشم، کیسان دیباج در نقش سهراب، فاطیما بهارمست در نقش نغمه و مونا کرمی در نقش آرزو را به دنیایی تصویر معرفی کرد. البته که بهارمست مدتها قبل از طریق اجرا، نمایش تئاتر و حتی بازی در سریالها شناخته شده بود اما در این سریال، توانمندیهای این بازیگرِ جوان بیشتر دیده شد. این نقطه مهمی است که کمتر در سریالهای ما مورد توجه قرار میگیرد که جوانگرایی در موضوع، کارگردانی و بازیگری داشته باشند.
بیشتر یا به سراغ سلبریتی با دستمزدهای گزاف میروند و یا رفاقت و رانت در انتخاب بازیگر و عوامل، حرف اول را میزند. همانطور که در ناکامی برخی از سریالهای تازه پخش شده تلویزیون نقش عمدهای داشته است.
یکی از نکاتی که جبار آذین به عنوان منتقد و کارشناس سینما و تلویزیون درباره سریال "از سرنوشت" به آن اشاره کرد، این بود که: "واقعیت این نوع قصهها این است که عمدتاً به حاشیه توجه میکنند یا بر اثر تکرار در سریالهای مشابه، از موضوعهای تکراری استفاده میکنند. مهمترین تکراریها همین است که معمولاً در این نوع سریالها، پایِ سوژه کودکان بیسرپرست به میان میآید که بعضی از خانوادهها بزرگشان میکنند، این همان سوژه و موضوع تکراری است. اما "از سرنوشت" این رخداد را در حاشیهاش قرار داد و محور چیز دیگری بود."
وقتی به روندِ داستانی "از سرنوشت" خصوصاً در فصل سوم توجه کنیم، دو شخصیت اصلی هاشم و سهراب قدم به قدم خودشان، "سرنوشت"شان را رقم میزنند. این مهمترین نکتهای است که سریال یادآور میشود. زیرا انسانها قصه زندگی خودشان را میسازند چیزی که در مکتب ما به آن تأکید شده و البته از نظر علمی هم به اثبات رسیده است. نویسندگان و دو کارگردان "از سرنوشت" به این نکته توجه کردند که از مقایسه با سریالهایی که پیش از این به موضوع "کودکان بیسرپرست" پرداختند، مقایسه نشود.
چرا فصل سوم "از سرنوشت" بیشتر دیده شد؟
در فصل سوم "از سرنوشت"، محمدرضا خردمندان کارگردان بیشتر به پررنگشدن شخصیتها و ملموس شدن موضوع و شخصیتپردازیشان توجه کرد. با این روش، روند قصه برای مخاطب علاوه بر آشنایی با سرنوشتشان، جذابتر شکل گرفت. رفتار حرفهای در پرداخت موضوع روز و شخصیتپردازی درست باعث شد تا خودش را از قافله ناکامهای فصلسازی تلویزیون جدا کند. به دلیل توجه درستِ نویسنده "از سرنوشت" به موضوع خانواده و گسترش این سوژهها به مسائل و مشکلات اجتماعی از زوایای آسیبشناسی، مخاطب را وارد دنیای شخصیتهای اصلی داستان کرد.
توجه "خردمندان" به جذابیتهای بصری و تصویری باعث شد تا میزان مخاطبان سریال "از سرنوشت" بالا برود. کارگردان توانست از بازیگران جوانش بازی خوبی بگیرد و در کنار امتیازاتی مثل نوشته و تصویرپردازی و شخصیتپردازی مناسب، برخی از منتقدین اعتقاد داشتند با این رویه قوت نوشتار و شخصیتپردازی و فضاسازی، "از سرنوشت" میتواند به فصلهای بعدی بیندیشد. داستان اگر به دوران کهنسالی و پیری شخصیتهای اصلی برود شاید از آن جهت هم مخاطبان خودش را داشته باشد و به توفیقات دیگری برسد.
وقتی پولشویی وارد داستان شد
یکی از عواملی که توانست فصل سوم را بیش از فصلهای دیگر مورد توجه قرار دهد ورود شخصیتهای اصلی به موضوع مهم قاچاق و پولشویی و فضای پلیسی و اکشن که در داستان اتفاق افتاد. البته این نکته هم وجود دارد که موضوعهای مهمی مثل قاچاق، پولشویی و انواع فسادها کم و بیش در بسیاری از سریال های تلویزیون، آثار پلیسی به کار گرفته شده اما نکته مهم این است که این پردازشها نباید محدود به جریان خاص بشود. یعنی این مشکلات و معضلات اجتماعی فقط از ناحیه گروه خاص و جریان خاص اجتماعی و سیاسی یا گروههای انحرافی شکل نگرفته است.
جا دارد وقتی که قرار است مثلاً به معضل پولشویی پرداخته شود شرایط و موقعیتی که ایجاب کرده پولشویی در جامعه شکل بگیرد و عواملی که مسبّب آن شده و نقش نیروهای انسانی و نیروهای انتظامی در این ماجرا و همین طور قوه قضائیه که ارکان جلوگیری از این معضلاتند را به خوبی مورد توجه قرار دهد. اگر در حد سهلانگاری و سادهنگری به این مسائل توجه شود و از پردازش کامل آنها خودداری شود چیزی در حد حادثهپردازی در سریالها خواهد بود.
زندانی قابل تأمل در "از سرنوشت"
در این سریال نکات دیگری هم وجود دارد که متأسفانه نشاندهنده اوضاع نابسامان برخی از فضاهای کاری حتی زندانها در کشور است. ما در این سریال با زندانی روبروییم که محیط آن را عوامل و اشرار تحت حاکمیت خودشان قرار دادهاند و این به هیچ وجه امتیاز تلقی نمیشود و نشاندهنده ضعف دستگاههای مرتبط با ایجاد فضاهای مناسب زندانهای کشور است.
چهره این روزهای کارگردانی؛ خردمندان
متأسفانه در این چند سال اخیر، کارگردانها و حتی نویسندگان از روی رانت و مافیایی خاص انتخاب میشوند. بذرافشان و خردمندان کارگردانهای سریال "از سرنوشت" با پیشینهای که از آنها در سینما و تلویزیون سراغ داریم هر دو کارگردان کاربلدیاند اما خردمندان در فصل سوم ثابت کرد سریالسازی را بهتر از بذرافشان میشناسد.
بازیگران چقدر در دیده شدن "از سرنوشت" نقش داشتند؟
در این سریال بازیگران پیشکسوت و کاربلدی مثل حبیب دهقاننسب، حسین پاکدل، پوریا پورسرخ و حتی لیلا بلوکات و مجید واشقانی حضور داشتند که در جای خود بسیار مؤثر بودند.گرچه روی نقشهای منفی در این سریال کار شده اما نقشهای مثبت و خاکستری پررنگتر نوشته شده و ملموسترند. همینطور به پررنگتر شدن شخصیتها، هدایت کارگردان و گرفتن بازیهای به نسبت مقبول، به نظر میرسد کار هدایت کارگردان و بازیگردانی نسبت به دو فصل قبلی موفقتر بوده است.
البته پررنگشدن کاراکترها و جاافتادن آنها هم به این هدایت و شخصیتپردازی درست، کمک کرد. بازیهای بازیگران حرفهای مقابل آنها مثل پوریا پورسرخ و حبیب دهقاننسب به علاوه مجید واشقانی و لیلا بلوکات در حدّ پردازش نقشها و تواناییهای بازیگری خود، خوب ظاهر شدند.