داوران معمولا از نزدیکان برگزارکنندگان و نویسنده هستند. گذشته از مبانی فکری گزینش داوران، شیوه انتخاب این هیأت که مهمترین نقش را در برگزاری جایزه دارند، یکی دیگر از مباحث قابل بحث است. در حال حاضر ...
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- راضیه صیادی؛ جشنوارههای ادبی که این سالها به تعدادشان نیز افزوده شده، داستانی تکراری دارند. از نداشتن اعتبار برای خوانندگان و بیتاثیر بودن در میزان فروش آثار برگزیده تا حلقههای بسته و شیوههای نامعلوم داوری. مسائلی که باعث شده این جشنوارهها تاثیر مشخص و مثبتی بر ادبیات کشور نداشته باشند.
رد فانی آثار بر ذهن ادبیات؛ رد مانای داوری بر ذهن تاریخ داوران معمولا از نزدیکان برگزارکنندگان و نویسنده هستند. گذشته از مبانی فکری گزینش داوران، شیوه انتخاب این هیأت که مهمترین نقش را در برگزاری جایزه دارند، یکی دیگر از مباحث قابل بحث است. در حال حاضر در هیچیک از داوریهای ادبی، برگزارکنندگان شیوه روشنی برای انتخاب داوران ندارند و هیچ کدام، علت انتخاب داورانشان را شرح نمیدهند؛ نتیجه اینکه منتقدان، در مقابل نام بسیاری از داوران یک «چرا»ی بزرگ میگذارند و دلایلی برای نامناسب بودن داور مورد نظر میآورند که، چون توضیحی از طرف برگزارکنندگان داده نمیشود، موضوع مبهم و لاینحل باقی میماند. به بیان دیگر، یکی از جنبههای چگونگی برگزاری، ارائه گزارش و توضیح چرایی کارهاست که به شفافیت و همراهی بیشتر جامعه ادبی کمک کرده و شاید بخش مهمتر این شفافیت، قضیه انتخاب هیأت داوران و انجام داوریها است.
شفافیت و انتشار معیارهای مشخص داوری، همین طور چگونگی دادن امتیاز یا هر شکل دیگری که در جایزه مورد استفاده قرار گرفته است، شاید مهمترین مسئلهای است که جایزهها را با نقد جدی منتقدان مواجه ساخته است. علاوه بر این، در شیوه انتخاب داوران و چگونگی داوری، شاید دشواری کار سبب شده است که گردانندگان، به شیوههای مطمئنتر یا جدیدتر روی نیاورند؛ همینطور شیوه داوری با دخالت همه فعالان حوزه نشر، از ناشران و کتابفروشان گرفته تا منتقدان و نویسندگان و....
در جوایز خصوصی نیز با همه دستاندازهایی که به عنوان رقیب جوایز دولتی، جلوپایشان قرار میگیرد با هزینه محدود به برپایی جوایزی اقدام میکنند که بهدلیل نخبهگرا بودن و نبود معیارهای مشخص و اعمال سلیقه که شبهه باندبازی و رفیقبازیهای را همیشه با خود به دوش میکشند، کم و بیش در نزد عموم مخاطبان بی اعتبار شده اند.
هادی تقی زاده نویسنده و منتقد ادبی دربارهی مشکلاتی که در داوری جشنوارههای ادبی خصوصی وجود دارد در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو میگوید:«افرادی که به عنوان داور در این جشنوارهها حضور دارند در واقع آدمهای مشخصی و ثابتی هستند که برای داوری انتخاب میشوند و بنابراین محصول داوری و این که چه نوع آثاری را انتخاب میکنند کاملا قابل پیش بینی است.»
در نقلی بیان شده است: در هیچ بازی رسمی ای، داور بازی، هموطن تیمهای داخل زمین نیست. این شکل انتخاب داور در رقابتهای ورزشی به علت توجه به پدیدهای در روانشناسی به نام «اثر هالهای» است؛ و نتیجهاش سوگیری «ناخودآگاه» است؛ نکتهای که در رقابتهای ادبی امروز ایران، بهکلی نادیده گرفته میشود. داوران جایزههای ادبی، عموما نویسندهاند و رقیبان امسال یا سال قبل و بعد نویسندگانی هستند که کارهایشان را داوری میکنند. شکی نیست که هیچیک از این داوران، تعهد ذاتیشان را نادیده نمیگیرند و صادقانه قضاوت میکنند، اما با ناخودآگاه چه میکنند؟
هر چند حمید بابایی نویسنده رمان خاک سفید در مصاحبهای با دانشجو بیان میکند:«تاثیر باندبازی، رانت و رفاقت بر جوایز ادبی کاملا مشهود است و این قضیه اظهر من الشمس است. وقتی همچین اتفاقی میافتد طبعا این جشنوارهها نزد مخاطبان ادبیات بی اعتبار میشوند. با انتقاد از این مسئله، متاسفانه، دوستان به ترفند مظلوم نمایی روی میآورند یا بر علیه فرد منتقد موضع میگیرند که، چون این افراد، خود برنده این جوایز نشده اند این انتقادها را مطرح میکنند و در نهایت هیچ گونه پاسخگویی در این زمینه صورت نمیگیرد. با این وضع مشخص است که اعتبار جایزه و افرادی که در آن جشنوارهها شرکت میکنند و حتی آثار خوبی که در این جشنوارهها حضور دارند زیر سوال میروند و در نتیجه مخاطبان نسبت به این جوایز بی اعتماد میشوند.»
جوایز ادبی ما به عدم تعریف صحیح و دقیق نقش، جایگاه و شیوه چینش تیم داوری مبتلا است. تقریبا تمام داوران جوایز ادبی ما خود نویسندگان هستند. چینش داوران در جوایز معتبر ادبی جهان، چنین نیست. اکثریت تیم داوران را منتقدان ادبی، مدرسان دانشگاه، فعالان ادبی و حتی هنرمندان و اندیشمندانی از سایر حوزهها تشکیل میدهند؛ هر چند ممکن است یک یا دو نویسنده هم در ترکیب هیئت داوران حضور داشته باشند. همین است که داوران آن جوایز به اتهام نان قرض دادن داوران به همدیگر دچار نمیشوند؛ و البته این مسئله هم بیارتباط با بنیه اقتصادی جوایز نیست.
از دیگر مسائلی که گریبانگیر جوایز و جشنوارههای ادبی میشود و باعث کاهش اعتبار آنها میشود، نبود اساسنامه واحد و سیاستگذاریهای بلند مدت است. این مشکل در مسیر و منش جوایز ادبی دولتی بیشتر دیده میشود و با عوض شدن دولتها این تغییرات در سیاستها به طور واضح خود را نشان میدهد؛ جایزهها به اساسنامه و معیارهای روشن نیاز دارند تا حتی انتخاب داورانشان بیمعیار و تنها از سر رابطه یا وقت آزاد نویسندگان و منتقدان دور و بر انجام نگیرد.
زایش قارچ گونه جشنوارههای ادبی؛ خوب یا بد؟ یکی از اهداف برگزاری جایزههای ادبی گشودن راهی برای ورود ادبیات کشورمان به عرصه جهانی است. در صورتی میتوان جایزهای دیگری اضافه کرد که در تکمیل جایزههای قبلی باشند نه اینکه چندین جایزه ادبی در عرض هم قرار بگیرند و حتی برخی با کیفیتی نازلتر در داوری و حساسیت در گزینش اثر، هیچ تاثیری برای ارتقا ادبیات نداشته باشند. جایزههایی که آثار میان مایه و گاه کم مایه و مناسبتی را نشانه میگیرند و زمینه تولید اثاری در همان حد و اندازه را فراهم میکنند
با این وجود چطور بنای برگزاری جایزه ادبی دیگری در کشور نهاده میشود در حالی که برگزاری جوایز ادبی معتبر پیشین، چون جایزه ادبی گلشیری و مهرگان و صادق هدایت به زعم گرداندگان به دلیل محدودیت و ضعف آثار منتشر شده، به نسبت سابقه ادبیات داستانی و عیارهای ادبی، یا تعطیل شده اند یا با وجود برگزاری، برگزیدهای ندارند. از آن سو جایزههایی که برگزار میشوند درآنها نظام ارزش گذاری و اهدای جوایز به برگزیدگان پیش از انکه تابع یک اجماع تخصصی ومنطقی ادبی باشد تابع سیاستهای موضوعی جایزه است و این روند از انتخاب داوران آغاز و با آرا اعضای هیت دواران خاتمه میابد ودر نهایت با انتخاب اثار میان مایه، سلیقه مخاطبان عام را تنزل میدهند و اعتماد مخاطبان متخصص را به چنین جوایزی سلب میکنند و مسلما هنرمندان حرفهای را از خود میرانند و به انزوا میکشانند.
با در نظر گرفتن تمام ابعاد ماجرا، اما چرا هنوز در علم کردن جشنوارههای نوپای ادبی اصرار وجود دارد؟
حمید بابایی در پاسخ به این سوال که تعدد جشنوارهای ادبی را در پیشبرد اهداف این جوایز موثر میدانید، گفت:«با تعدد جشنوارههای ادبی موافقم، چون این مسئله برای دوستان نویسنده که مثل بسیاری از مردم مشکل معشیتی دارند، بحث مادی دارد؛ الان برخی از نویسندگان حرفهای در جشنوارههای داستان کوتاه شرکت میکنند که با جایزهی چند میلیونی آن گره از مشکلشان بگشایند. تعداد جشنوارههای ادبی هر چه بیشتر باشد بهتر است، ولی باید سازوکار مشخصی داشت باشند برای مثال در حوزه دفاع مقدس مشخص کنند که به کتابهایی که فلان ارزش را بازتولید کنند جایزه میدهیم؛ اینگونه تکلیف جشنواره مشخص میشود و مخاطب راه خودش را پیدا میکند و مخاطبانی که سلیقه آنها با این جشنواره همخوانی داشته باشد سراغ آثار برگزیده آن میرود؛ این جشنواره صد البته باید هیئت داوری مشخصی داشته باشد و ایده و فلسفهای پشت آن باشد.
راه حل چیست؟ حمید بابایی راهکارهایی در زمینه پر رونق شدن جشنوارههای ادبی پیشنهاد میدهد:« تیم مشخص و فیلتر مناسبی برای ورود آثار به جشنوارهها وجود داشته باشد و نویسندهها با ناشر در ارتباط نباشند. باید ضابطهای برای انتخاب تیم داوری وجود داشته باشد و افراد با رزومهی مشخصی داور شوند. تیم داوری باید پاسخگو باشد؛ اگر در داوری هر دورهای شبهه وجود داشت به نظرم باید آن تیم داوری کنار گذاشته شود؛ در حالی که الان داوری جشنوارهها اینگونه است که یک سری داور ثابت وجو دارند و فقط جایشان مرتب با هم عوض میشود. آرا باید منتشر شود و ادله و معیارهای انتخاب آن مشخص شود و داور باید متر و معیاری برای انتخاب هایش داشته باشد و سلیقهای عمل نکند.»
هادی تقی زاده در این خصوص بیان میکند:«از نظر بنده تا زمانی که پدیده سانسور بر ادبیات ما سایه افکنده است نمیتوانیم انتظار رونمایی آثار گستاخانه و موفق در حد ادبیات جهان و پر رونق شدن جشنواره هایمان را داشته باشیم مشکل دیگری هم که وجود دارد این است که ساختار ادبی و فرهنگی ما مانند ساختار اقتصادی، اجتماعی و ساختار سیاسی مان بیمار است برای مثال همانطور که در اقتصاد شاهد حضور باندهای اختلاس گر هستیم و در ادبیات هم مافیای ادبی حضور دارند.» او اضافه کرد:«من نمیتوانم بیان کنم که چگونه میشود از این تنگنا بیرون آمد؛ این تنگنا کاملا شناخته شده است من فقط امیداور هستم که مسئولین و کسانی که تصمیم گیرنده هستند رویهی دیگری در پیش بگیرند و با ادبیات مهربانتر باشند که ادبیات فرهنگ آیندهی یک ملت را میسازد و هرچه با آن مهربانتر باشند به نفع آینده و به نفع همهی آن چیزی است که به زبان فارسی به آن ایران میگوییم.»
اما با ادامهی رویهی فعلی، کتابخوانها راه خود را در بازار کتاب پیش خواهند گرفت و برپاکنندگان جوایز نیز راه خود را؛ این دو خط موازی هرگز بههم نمیرسند و برگزاری این جشنوارهها جز هرز رفتن بودجهها و سرمایهها و بی اعتمادی مخاطبان به آثاری که نائل به جایزه شده اند، تاثیری بر ادبیات نخواهند داشت.