گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- محمد جهانگیری، بانکداری خصوصی در سال ۷۹ و با تصویب قانون اجازه تاسیس بانکهای غیردولتی درحالی آغاز شد که در اصل ۴۴ قانون اساسی به صورت آشکار تصریح شده بانکداری محصور در بخش دولتی است و معلوم نیست به چه علت این تغییر ناگهانی در این تاسیس بانکهای غیر دولتی حادث شده است این اتفاق در حالی رخ داد که این قانون خلاف اصل ۴۳ و ۴۴ قانون اساسی بود.
بانکداری خصوصی از این جهت حائز اهمیت است که عملا میتوان گفت قبل از اینکه یک بانک خصوصی باشد، یک بنگاه تجاری خصوصی است و این بنگاه بیشتر از اینکه به دنبال منفعت عمومی کشور باشد به دنبال منفعت شخصی خودش است لذا اگر قوانین، این بنگاهها را محدود نکند این امکان وجود دارد که بانکهای خصوصی به نفع خود و به ضرر کشور عمل کنند.
حاکمیت میبایست با ابزار قانون صَرف نفعِ شخصی را از بانک بگیرد و به جای آن منافع مشترک میان حاکمیت و بانک را جایگزین کند.
منافع مشترک بانک و حاکمیت را میتوان تولید، اشتغالزایی و به طور کلی سرمایهگذاری در صنایع مولد دانست. اگر دولتها بتوانند با استفاده از ابزاری که در دست دارند بانکهای کشور را به سمت تولید سوق دهند میتوان گفت هم از تخریب دیگر بازارها جلوگیری کردهاند و هم باعث رونق در تولید شدهاند.