گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه بوجار؛ به بازار که بروید و سراغ چادر مشکی را بگیرید، اثری از چادر مشکی ایرانی نخواهید دید. عمده خریداران چادر مشکی حتی از بودن پارچه ایرانی در بازار بیخبرند و مستقیم سراغ پارچههای کرهای و ژاپنی میوند. و واقعیت این است که در نگاه خریداران چادر در مقام مقایسه کیفیت بین پارچه ایرانی و خارجی عموما جنس ایرانی انتخاب نخواهد شد. باید در مورد حقیقت چادر مشکی ایرانی از کارشناسانی که سالها خاک صنعت نساجی را خوردهاند بپرسیم. البته نه هر کارشناسی! کارشناسی که فقط از پشت میزهای دانشگاه به صنعت نگاه کند، دید واقعی نسبت به تولید پیدا نخواهد کرد و خیلی نمیتواند به یافتن مسائلی که دست و پاگیر تولید هستند، کمک کند، چون آنچه که درکتابها میخواند با آنچه که در واقعیت وجود دارد، متفاوت است.
مهنس حسین مولوی، از کارشناسان کارگاهی دانشکدهی نساجی امیرکبیر است. او تصمیم میگیرد با واقعیت روبه رو شود به همین خاطر از پشت میزهای دانشگاه بلند شده و به دنبال حل مشکل میرود و تخصصش را هم برای یافتن راه حل به خدمت میگیرد.
اکنون برای پرسیدن سوالاتی دربارهی تولید چادر مشکی ایرانی و مسائل پیرامون آن با مهندس مولوی به گفتگو مینشینیم.
مهندس مولوی ابتدا چند دقیقهای از تجربهی پژوهشیاش در صنعت چادر مشکی میگوید. سپس میپرسد که باید در مورد کدام بخش بیشتر توضیح دهد. با ادعایی که چند وقت است ذهنم را درگیر کرده، شروع میکنم. محمدحسن میری، مدیرعامل کارخانه حجاب شهرکرد، در گفتگو با خبرگزاری دانشجو ادعا میکند که کیفیت پارچههای این کارخانه از پارچههای کرهای بهتر است و گفت: «اگر شما توانستید یک رول پارچه از کره برای من بیاورید که کیفیتش از پارچهی ما بهتر باشد جایزه میدهم!»
مهندس مولوی اینگونه پاسخ میدهد: «میتوانم بگویم با این مطلب موافقم. اما باید این موضوع را هم درنظر گرفت که پارچهی چادری را خیلی از کشورها مثل کره، چین، اندونزی، ژاپن و ... تولید میکنند. علاوه بر آن در میان پارچههای چادری برندهای مختلفی وجود دارد و در بین برندها هم با جنس اصلی و تقلبی مواجه هستیم. برای مثال ممکن است یک پارچه کرهای باشد، ولی به اسم چین فروخته شود.
در صنعت چادر مشکی به غیر از تنوع مبدا تولید، تنوع طرح هم داریم مثلا شما نمیتوانید پارچه گلداری که با طرح بافت گل زده شده است را با پارچهای که توسط سیلندرداغ مُطَّرَح و گلدار شده، با هم مقایسه بکنید. این موضوع به پراکندگی محصول کمک کرده و مقایسه را سخت میکند.
این جمله حتما درست درمیآید، چون شما میتوانید بگردید پارچهی کرهای پیدا کنید که پارچهی ایرانی از آن بهتر باشد. این جمله غلط هم میتواند باشد، چون شما دوباره میتوانید بگردید پارچهی کرهای پیدا کنید که کیفیت پارچهی ایرانی از آن پایینتر باشد.»
مهندس مولوی موضوع را کمی بازتر میکند و اینطور ادامه میدهد: «البته اول باید ببینیم منظور از کیفیت چیست؟ کیفیت مقدار مشکی بودن، میزان استحکام، وزن پارچه، لیزخوردگی پارچه و ... است. برای ارزیابی چادر باید ۱۴ عدد پارامتر کیفی که برای مشتری مهم است، با هم مقایسه بشود. اگر در یک جملهی کلی بخواهیم دربارهی برتری کیفیت اظهارنظر کنیم، سخت است و، چون خیلی ابهام وجود دارد به راحتی میشود این جمله را گفت.»
مهندس مولوی میگوید: «مشکل اصلی قبل از اینکه ما چادر را تولید بکنیم، فکر مردم است. الان مردم حاضر نیستند پارچهی حجاب شهر کرد را بخرند، فکر میکنند که خوب نیست. تا بخواهد این جا بیافتد، خیلی کار میبرد.
اگر پژوهشی صورت بگیرد که در آن به هر پارامتر اصولی مشتری وزنی داده شود تا در نهایت به یک پارچه نمرهای از ۱۰ بدهیم مثلا بگوئیم نمرهی این پارچه ۸ و نمرهی آن یکی ۸.۲ است، بسیار تاثیرگذار است. این کار انجام نشده است، ولی اگر انجام شود و بتوانیم به هر پارچه یک نمره بدهیم یعنی کار علمی بشود و بعد اعلام کنیم که طبق فلان پژوهش پارچهی حجاب شهرکرد از فلان پارچهی کرهای برتر، ضعیفتر و یا در سطح آن است؛ چنین پژوهشی میتواند تفکر مردم را اصلاح کند. پس فعلا نمیشود خیلی محکم جواب داد، اما مصرف کنندگانی که من میشناسم از پارچهی حجاب شهرکرد راضی بودند و در کل پارچهی قابل قبولی است.»
از ادعای آقای میری که بگذریم مهندس مولوی به نکتهای اشاره میکند که دید وسیعتری نسبت به صنعت چادر به ما میدهد. او میگوید: «برای حل مشکل چادر مشکی خیلی نباید به این مسئله گیر بدهیم که مثلا این پارچهای که ما داریم تولید میکنیم از نمونهی کرهای برتر باشد یا از نمونهی ژاپنی بهتر باشد یا مساوی باشد. حتی اگر پایینتر هم باشد و قشری از جامعه حاضر باشند این پارچهی چادر مشکی را بخرند موفقیت خوبی است.
مگر همهی ایرانیها از یک نوع ماشین استفاده میکنند؟ پس برای یک قشری از جامعه میشود روی این حساب باز کرد. پارچهی حجاب شهرکرد حتما لازم نیست از یک چیز مشخص بالاتر باشد که ما بگوییم مشکل چادر را حل کردیم. حتی اگر ۲۰ درصد جامعه هم حاضر باشند جنس ضعیفتر از کره، ولی ایرانی را بخرند، همین که خود مردم حاضر باشند پول بدهند و این پارچه را بدون حمایت دولتی، بدون سوبسیدی، بدون اینکه ارگانی پارچه چادریها را به کارمندانش هدیه بدهد تهیه کنند، این به نظر من موفقیت بزرگی است.»
پس از گشت زدن در بازار اولین سوالی که در ذهن خریدار ایجاد میشود این است که چرا قیمت چادر ایرانی و کرهای تقریبا یکسان است مگر نه اینکه یکی تولید داخل است و دیگری وارداتی؟
پرسشی که آن را با مهندس مولوی مطرح کردم. مهندس مولوی از دید نساجی شروع به تشریح این موضوع میکند: «مواد اولیهی پارچه چادری "پلی اتلین ترفتالات" یا پِت است؛ همان موادی که قوطی نوشابه را با آن میسازند. اسم دیگرش نخ پلی استر است. صد درصد پارچههای چادری پلی استر خالص هستند.
این مواد اولیه از نفت گرفته میشود و پالایشگاه مواد اولیهاش درکشور وجود دارد؛ شرکت پتروشیمی شهید تندگویان در ماهشهر که از نفت مواد اولیه پلی استر تهیه میکند. ما بالای ۵۰ عدد کارخانه تولید نخ در کشور داریم که نخ پلی استر میزنند و هرکدام از اینها ۵۰ تن نخ پلی استر در روز تولید میکنند. پس مواد اولیهی پارچهی چادری درکشور وجود دارد. اگر مواد اولیه را با قیمت چادر مشکی نهایی مطابقت بدهیم میبینیم که تولید چادر بسیار ارزش افزودهی بالایی دارد.»
مهندس مولوی با حسابی سرانگشتی هزینهی تولید یک چادر را درمیآورد: «الان مواد اولیه حدود کیلویی ۳۰ هزار تومان است. یک قوارهی ۴.۵ یا ۵ متری پارچهی چادر مشکی تقریبا ۳۰۰ یا ۴۰۰ گرم وزن دارد اصلا بگیریم نیم کیلو. این چادر با ۱۵ هزار تومان مواد اولیه تامین میشود.
در یک مرحله دیگر این مواد اولیه را تبدیل به نخ میکنند. مگر چقدر قیمتش بالا میرود؟ اگر از شرکتهای نخی بپرسید قیمت نخ پلی استر تقریبا ۷۰ هزار تومان است. یک مرحلهی رنگرزی و کار تکمیل هم هست. شرکتهایی که کارهای رنگرزی انجام میدهند به صورت کیلویی پارچه را تحویل میگیرند، کارهای تکمیلی را روی آن انجام میدهند و مبلغی میگیرند که آن هم هزینهی زیادی روی پارچه نمیکشد، ولی قیمت یک قواره چادری در بازار حداقل ۳۰۰ هزار تومان است.
پس این پارچهی قواره ۵۰۰ هزار تومان پولش در جیب چه کسی میرود؟ پولش در جیب افرادی میرود که این وسط دلال هستند، وارد کننده هستند داخل پرانتز بگویم مافیا هستند. این ارزش افزودهی بالا سودش در جیب این افراد میرود به خاطر همین برای تولید مزاحمت ایجاد میکنند، چون این سود خیلی برایشان جذاب هست.»
مهندس مولوی بالا بودن قیمت را امری ساختگی میداند و میگوید: «خیلیها قیمت را الکی بالا نگه داشتند به دلیل اینکه رقیب داخلی نیست و فقط رقیب وارداتی وجود دارد. قیمت روی حدی نگه داشته شده است و سودش به جیب وارداتچیها رفته و فشارش به مردم میآید.
اگر هزینهی تولید را حساب بکنیم اینقدر قیمت بالا نیست یعنی اگر چادر داخل کشور تولید بشود قیمتش براحتی رقابت میکند مگر اینکه وارداتچی از حاشیهی سودش کم بکند، واردات را ارزانتر به مردم بدهد تا به تولید داخلی آسیب بزند و شکستش بدهد مگر همچین چیزی بشود که قیمت پایین بیاید و به تولیدکنندهی داخلی فشار بیاید. اگر تولید داخلی انجام بشود قیمت خیلی پایینتر از این عددها هست. حاشیه سود تولید چادر خیلی خوب است. از نظر من مشکل قیمت وجود ندارد.»
به نظر میرسد نبود مواد اولیه و دانش فنی مشکلاتی هست که تولید را علیل کرده، اما مهندس مولوی معتقد است که تولید فلج نیست بلکه خودش را به ناتوانی زده و اوضاع اصلا بد نیست.
مهندس مولوی دربارهی مشکلات تولید چادر مشکی میگوید: «مواد اولیه درداخل کشور وجود دارد. نخی هست به نام نخ ITY که در چادر استفاده میشود. البته در تولید پرده و پارچههای دیگر هم کاربرد دارد. زمانی که ما روی چادر مشکی کار میکردیم این نخ را در داخل کشور تولید نمیکردند یا با یک مرحلهی دوگانه تولید میشد که قیمتش مقداری بالاتر در میآمد، ولی جنس خارجی این نخ به وفور بود. ولی درحال حاضر چندتا از شرکتهای بزرگ تولید نخ، دستگاه تولید نخ ITY را از خارج وارد کردند و دارند این نخ را تولید میکنند.
مواد اولیه که از پتروشیمی تندگویان تامین میشود و حالا این مواد اولیه میخواهد تبدیل به آن نخ خاص بشود که مناسب چادر هست در آن هم باز مشکلی نیست در داخل دارد تولید میشود. پس ما از نظر مواد اولیه مشکلی نداریم. البته مواد شیمیایی که در رنگ و فرایند تکمیل استفاده میشود، معمولا خارجی هستند، ولی منطقی نیست به خاطر اینکه داریم فلان رنگ را از خارج وارد میکنیم و کشور به دانش فنی تولید آن رنگدانه نرسیده است بگوئیم پس توان تولید چادر مشکی را نداریم.
ما میتوانیم خط تولید چادر را راه بیاندازیم. یکجا داریم رنگ را وارد میکنیم، یکجا اسید فلان را، یکجا نمک فلان را، ولی اصل محصول در داخل کشور تولید میشود. خود این ارزش افزوده دارد، کاهش خروج ارز دارد، درش اشتغال وجود دارد و چقدر افتخار دارد که بگوئیم این چادر ایرانی هست. حالا یک درصد خیلی کمی را هم با واردات آوردیم، اما تقریبا ۹۵ درصدش داخلی است. البته یکسری شرکتها دارند روی آن کار میکنند که این مواد را هم به صورت داخلی تولید کنند. پس مواد اولیه اکثرا ایرانی است.»
مهندس مولوی دربارهی دانش فنی اینطور توضیح میدهد که: «دانش فنی یعنی دانش داشته باشید که از مواد اولیه نفت پلی استر را تهیه بکنید، از پلی استر نخ را تهیه بکنید، از نخ پارچه را تهیه بکنید و روی پارچه کارهای رنگرزی و کارهای تکمیلی انجام بدهید تا بشود پارچه چادر مشکی نهایی.
الان این دانش فنی در داخل کشور برای پارچههای سختتر از چادر مشکی مثل پارچه حریر هم وجود دارد؛ و اگر هم دانش فنی وجود نداشته باشد قابل دسترسی هست. مطمئن باشید که پارچهی چادر مشکی از انرژی هستهای و ماهواره به فضا فرستادن سختتر نیست.
در صنعت نساجی معمول آنقدر دانش فنی پایین کفایت میکند که میبینید در خیلی از کارخانهها یک آدم با مدرک دیپلم که مهارت لازم را دارد و با آزمون و خطا کردن و ... خیلی از مشکلات را حل میکند. حالا اگر یک آدم دانشگاهی دارای مدرک لیسانس، فوق لیسانس یا دکترا به صورت علمی کار بکند به راحتی میتواند مشکلات را حل کند. لازم نیست حتما یک پول هنگفتی به کرهایها و ژاپنیها بدیم؛ اگر سراغ آنها هم نرویم شدنی است یعنی یک شرکت خصوصی داخلی هم میتواند یک پارچهی چادر مشکی قابل قبول در بازار ایران عرضه کند. پس دانش فنی هم مشکلی ندارد و قابل دسترسی است.»
مهندس مولوی، اما موانع تولید را چیزهای دیگری میداند. او میگوید: «اگر بخواهیم نگاهی کلی به صنعت چادر درکشور بیاندازیم؛ باید بگویم از سال ۹۵ که ما کار میکردیم تا الان تغییر عمدهایی را نمیبینم. آن زمان که ما کار میکردیم در صنعت چادر چند مانع وجود داشت: مانع اول تفکر مردم بود که اصلا باور نداشتند پارچهی چادر مشکی ایرانی تولید میشود و اگر هم تولید میکردیم مشتریها نمیخریدند، چون قبول نداشتند. اما اگر در سطح جامعه اطلاع رسانی شود که چادر ایرانی با کیفیت مطلوب وجود دارد، مردم به سمت خرید آن پارچه هجوم میآورند، ولی من تبلیغات و آگاه سازی در سطح جامعه ندیدم که خیلی ناراحت کننده است. باید مردم بفهمند و وقتی مردم متوجه بشوند که این پارچه باکیفیت است، میآیند میخرند.
هنگامی هم که تولیدکنندگان دیگر بفهمند چه سودی نصیب فلان شرکت میشود، آنها هم وارد عرصهی تولید میشوند، درکیفیت و در قیمتگذاری با هم رقابت میکنند، تولید را بالا میبرند، اشتغال ایجاد میکنند و کشور از واردات چادر مشکی بی نیاز میشود و حتی میتوانیم به کشورهای همسایه هم صادرات داشته باشیم. ما نباید همینطور بنشینیم که حتما دولت بیاید سرمایهگذاری کند.»
مهنس مولوی صحبتهایش در مورد موانع تولید را با توضیح پیرامون مانع دوم کامل میکند: «مانع دوم سستی متخصصان امر بود. در میان آنها آدمهای با ارادهای پیدا نکردیم که بچسبند به کار و تلاش کنند تا این محصول تولید بشود. متخصصین کمر همت نبستند که این مسئله را حل کنند و کار را پیش ببرند. من اشکالات را در اینها دیدم.»
مهندس مولوی در پایان گفتگو راهکارهایی برای برداشتن موانع موجود ارائه میدهد و میگوید: «تفکر مردم همانطور که گفتم کار رسانهای میخواهد. اطلاعرسانی با همین تولید فعلی هم میتواند شروع بشود. بعد از کار رسانهای، اطلاع رسانی و آگاه سازی عموم جامعه برای خرید پارچهی ایرانی باید سرمایهدار را با متخصصین متصل کنیم و آنها شروع بکنند به کار تحقیقاتی ابتدایی برای تاسیس کارخانه یا تغییر کاربری کارخانهایی که میتواند پارچه چادر مشکی هم تولید بکند.
به نظرم موضوع به این شکل قابل حل باشد؛ و به این شکل درش حمایت دولتی، بالا و پایین بردن تعرفه، تصمیم گیری دولت، اقدام وزارت صنایع و ... تاثیری ندارد. به کسی کاری نداریم البته اگر کسی دوست داشت از وام و تسهیلات دولتی هم استفاده میکند. اینطور دیگر لازم نیست به دولت بگوییم آقا شما برای چادر اینقدر بودجه بزار باید به صورت آزاد کار کنیم. ما درجای دیگر سود ایجاد میکنیم، انرژی و منابع مالی به آن سمت متمایل میشود که آن سمت تولید ملی است.»