به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، در چندماه اخیر علاوهبر افزایش شدید قیمت برخی کالاهای اساسی کشور و اقلام اصلی سفره خانوار، دسترسی به برخی اقلام همچون گوشت، مرغ و روغن خوراکی برای بسیاری از ایرانیان دشوار بوده و صفهای طولانی نیز برای خرید این اقلام تشکیل شده است. اولین سوال درخصوص چگونگی رخداد این موضوع، از دیدگاه تولیدکنندگان مربوط به عدم دسترسی برخی تولیدکنندگان محصولات پروتئینی و لبنیات به خوراک دام و طیور به نرخ دولتی بوده است. آنطور که تولیدکنندگان میگویند، 70درصد هزینه تمامشده تولید گوشت مرغ و گوشت دام سبک و سنگین مربوط به خوراک است. به اعتقاد تولیدکنندگان، عدم دسترسی برخی واحدهای تولیدی به خوراک دام و طیوری که به نرخ دولتی (ارز 4200تومانی) عرضه میشود، موجب شده هزینه تولید بهشدت افزایش یابد. تولیدکنندگان مشکل را از سیستم عرضه دولتی و انحراف جدی آن میدانند، اما درسوی دیگر، دولتیها دلالان را عامل افزایش قیمت و کمبود اقلام سفره خانوار ذکر میکنند؛ بنابراین خلاصه کلام تولیدکنندگان این است که عرضه خوراک به نرخ دولتی با انحراف جدی در سیستم توزیع، مشکلاتی را برای مردم و بخش تولید به وجود آورده است. از فرافکنی دولت در عدم قبول مسئولیت این نابسامانی در سیستم توزیع خوراک که بگذریم، نکتهای که کمتر به آن اشاره میشود این است که اگر بخش قابلتوجهی از واردات خوراک دام و طیور و کالاهای اساسی همچون روغن و دانههای روغنی در کشور خودمان تولید میشد، آیا بازهم با این سطح از مشکل مواجه بودیم. بهعبارتی، اگر نه ارز دولتی توزیع میشد و نه رانتی به وجود میآمد و دولت نیز محصولات را به نرخ تضمینی از کشاورزان داخلی میخرید، آیا بازهم مشکل تا این حد جدی میشد؟ آمارها نشان میدهد در سال گذشته ازمجموع بیش از 38میلیارد دلار واردات کشور نزدیک به 11میلیارد دلار آن مربوط به بخش کشاورزی بوده و جالبتر اینکه، حدود 6میلیارد دلار آن صرفا مربوط به روغن، دانههای روغنی، کنجاله سویا، ذرت و جو دامی بوده است؛ یعنی بیش از 60درصد از واردات بخش کشاورزی ایران مربوط به 5محصول استراتژیک است. اینکه این نهادهها با ارز دولتی وارد میشوند و ارزبری بالایی هم دارند و اتفاقا انحراف جدی در توزیع آنها وجود دارد و همچنین کمبود گوشت و روغن و... حسابی مردم را عصبانی میکند، یک مساله است و مساله دیگر اینکه بهرغم تکالیف برنامه آمایش سرزمینی و بهرغم تاکید ویژه مسئولان عالی نظام، هنوز تصمیم و برنامه جدی برای بهره گرفتن از ظرفیتهای داخلی درجهت تعدیل میزان واردات کالاهای استراتژیک انجام نشده است. نمونه قابلتاملی که در این گزارش از آن بهعنوان آیینه تمامعیار بیبرنامگی یادشده، تبدیلشدن ایران به سومین تولیدکننده هندوانه در جهان پس از چین و ترکیه است. بهعبارتی، طی چند دهه اخیر علاوهبر فقدان «الگوی کشت»، کشاورزی و امنیت غذایی ایران از فقدان «نقشه تجاری» نیز رنج میبرد.
اقلیمشناسان با استناد به آمارهای مختلف اعماز بارش، رطوبت، گرما و... ایران را در ردیف کشورهای واقع در ناحیه خشک جهانی تقسیمبندی میکنند. طبق آمارها میانگین بلندمدت بارش سالانه در ایران حدود ۲۵۰میلیمتر است. حدود ۲۵درصد از خاک ایران در مناطق فراخشک، ۴۰درصد در مناطق خشک و ۲۵درصد در مناطق نیمهخشک قرار دارد. طبق آمارها، برای درک بهتر این موضوع که چرا مساله آب و خشکی در ایران مهم است، باید یادآوری کنیم درحالی میانگین سالانه بارندگی در ایران حدود 250 میلمتر است که این میزان در سطح جهان حدود ۸۶۰ میلیمتر و در کشورهای پربارش همچون مالزی 3194 میلیمتر، اندونزی 2929 میلیمتر، کاستاریکا 2865 میلیمتر، فیلیپین 2640 میلیمتر، شیلی 2483 میلیمتر و در کشوری همچون هند نیز 1502 میلیمتر است. البته اعداد و ارقام بارندگی ایران مربوط به دوره بلندمدت 52 ساله است و چنانکه نگاهی به آمار سال زراعی امسال (مهر 99 تاکنون) بیندازیم، وضعیت از اینهم بدتر خواهد شد، چراکه براساس گزارش شرکت مدیریت منابع آب ایران (زیرمجموعه وزارت نیرو) میزان بارندگی مهرماه 99 تا 28 فروردین امسال حدود 126 میلیمتر بوده که این میزان کاهش 54 درصدی را نسبتبه مدت مشابه پارسال و کاهش 37 درصدی را نسبتبه دوره بلندمدت 52 ساله نشان میدهد.
این موارد به ما تذکر میدهد که باید حسابی حواسمان به همان مقدار آب کم کشورمان باشد. شاید به همین دلیل است که در تاریخ جهان، ایرانیان بهعنوان مهندسان و مبتکران «قنات» شناخته میشوند. با درک محدودیتهای طبیعی کشورمان، منطقی است اقتصاد ایران نیز بهجای جنگیدن با این موانع، راه سازگاری با طبیعت را انتخاب کند تا ماندگاری ما دچار خدشه نشود. اما سازگاری با این محدودیتها چگونه ممکن است؟ نگاهی به الگوی مصرف آب در کشور نشان میدهد حدود 90 درصد آب مصرفی ایران در بخش کشاورزی، 8 درصد مربوط به شرب (روستایی و شهری) و 2 درصد نیز مربوط به صنعت و معدن است. این وضعیت درحالی است که طبق مطالعات وزارت نیرو، در کشورهای توسعهیافته سهم بخش کشاورزی ۳۰ درصد، شرب و بهداشت ۱۱ درصد و سهم بخش صنعت و معدن ۵۹ درصد است.
درخصوص سهم بالای بخش کشاورزی در مصرف موضوع این نیست که تولیدات کشاورزی را کاهش دهیم، بلکه دقیقا برعکس، موضوع از این قرار است که طبق آمارهای معاونت آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی، تنها 24 درصد از مصرف آب بخش کشاورزی ایران بهصورت غیرغرقآبی بوده و 76 درصد از مصرف آب در این بخش بهصورت سنتی و غرقآبی است. این آمارها از این منظر دارای اهمیت است که طبق مطالعات کارشناسان آب، درحالی راندمان کل آبیاری در کشور بین 35 تا 40 درصد است که راندمان آبیاری بارانی 70 درصد و آبیاری قطرهای 95 درصد است. بهعبارتی، استفاده از روش رایج آبیاری غرقآبی، باعث هدررفت 70 درصدی آب مصرفی در بخش کشاورزی ایران میشود. گرچه در سالهای اخیر منابع نسبتا خوبی درقالب تسهیلات صندوق توسعه ملی و غیره صرف توسعه آبیاری نوین در ایران شده، اما هنوز هم این وضعیت کارنامه قابلقبولی برای کشور نیست.
یکی از مواردی که منجربه هدررفت آب میشود، کشت محصولات پرآببر است. کارشناسان کشاورزی معتقدند اگر محصول پرآببری جزء کالاهای اساسی و استراتژیک نباشد، باتوجه به وضعیت منابع آبی ایران نباید در تولید آن محصول افراط کرد و باید تولید آن را به حداقل ممکن رساند. در این خصوص نگاهی به وضعیت کشورهای جهان نشان میدهد حتی در کشورهایی که جزء مناطق پرباران و پرآب محسوب میشوند، تولید هرگونه محصول کشاورزی براساس برنامه منطقهبندی و الگوی کشت و زرع اجرا میشود. همچنین در کشورهای مختلف الگوی کشت مبتنیبر تکالیف اسناد بالادستی همچون سند ملی آمایش سرزمین است. در ایران نیز گرچه سند ملی آمایش سرزمین در سال گذشته بار دیگر تدوین و بهروزرسانی شد، اما از چندین دهه پیش موضوع الگوی کشت مطرح شده، با اینحال همه مطالعات صرفا بر روی کاغذ مانده و اجرایی نشده است. یکی از این موارد، تولید و صادرات محصولاتی همانند هندوانه و خربزه است که به گواهی آمار و ارقام، ازجمله پرآببرترین محصولات کشاورزی هستند.
براساس آنچه در نمودار آمده، طبق آمارهای سال 1398 (جدیدترین آمار) وزارت جهاد کشاورزی، در همان سال حدود 183 هزار هکتار از اراضی زراعی کشور به زیر کشت هندوانه و خربزه رفته است که از این مقدار، حدود 106 هزار هکتار مربوط به هندوانه و 77 هزار هکتار نیز مربوط به خربزه است. برای تصور درشتی این رقم کافی است بدانیم سطح زیرکشت محصولاتی همچون گوجهفرنگی 148 هزار هکتار، سیبزمینی 143 هزار هکتار، ذرت دانهای 138 هزار هکتار، عدس 112، لوبیا 105، پنبه 90، چغندرقند 80، پیاز 61، خیار 52، کنجد 52 و سویا 29 هزار هکتار است.
در سال گذشته بیش از 2 میلیارد و 300 میلیون دلار صرف واردات ذرت، بیش از یک میلیارد دلار صرف واردات جو دامی، حدود 1.5میلیارد دلار صرف واردات کنجاله سویا، حدود 920 میلیون دلار برای واردات روغن و یک میلیارد دلار نیز برای واردات دانههای روغنی شده است. بهعبارتی، پنج محصول وارداتی ایران در بخش کشاورزی نزدیک به 6 میلیارد دلار ارزبری دارند که این مقدار معادل 62 درصد از کل واردات سالانه بیش از 10 میلیارد دلاری بخش کشاورزی و غذایی کشور است. گرچه خودکفایی در تولید برخی از این محصولات در کوتاهمدت غیرممکن است، اما واردات 10 میلیارد دلاری بخش کشاورزی که سهم 30 درصدی از کل واردات کشور را شامل میشود، نشان میدهد تا چه اندازه نداشتن الگوی کشت کشور را در استراتژیکترین محصولات (عمدتا در بخش تولید دام و طیور و لبنیات) وابسته به خارج کرده است.
نمونه جالبتوجه دیگر که نشان میدهد الگوی کشت در کشور رعایت نمیشود، افزایش 68 درصدی واردات نخود و 30 درصدی واردات عدس در سال 99 است. طبق آمارهای گمرک ایران واردات نخود در 11 ماهه سال 98 حدود 36 هزار تن بوده که این میزان در 11 ماهه 99 به 61 هزار تن و واردات عدس نیز در 11 ماهه 98 حدود 75 هزار تن بوده که در 11ماهه 99 به 98 هزار تن رسیده است. جهش واردات در این بخشها درحالی رخ میدهد که دولت روحانی از ابتدا وعده خودکفایی کامل در تولید حبوبات داده بود و کارشناسان اقتصادی نیز معتقدند تحقق این موضوع بهراحتی امکانپذیر است.
در بخشهای پیشین به این نکته اشاره شد که کشورمان در یک ناحیه خشک واقع شده و میانگین بلندمدت بارش سالانه آن حدود ۲۵۰میلیمتر است، درحالیکه در سطح جهان میانگین بارش سالانه حدود 860 میلیمتر و در کشورهای پربارش بین 1000 تا 3000 میلیمتر است. همچنین به این نکته نیز اشاره شد که در سال زراعی جاری (از مهرماه 99 تاکنون) میزان بارشها در کشور نسبت به مدت مشابه سال قبل کاهش 54درصدی و نسبت به دوره تاریخی بلندمدت 52ساله کاهش 37درصدی را نشان میدهد. همچنین گفته شد میانگین راندمان آبیاری در بخش کشاورزی 35 تا 40درصد و بیش از 70درصد آبیاری کشور جزء شیوههای سنتی ازجمله غرقابی است. اما همه اینها باعث نشده الگوی کشت کشوری که در یک منطقه خشک و نیمهخشک واقع شده، تغییر کند. نمونه این وضعیت نیز رتبه جهانی کشورمان در کاشت هندوانه است.
براساس آمارهای جهانی؛ ایران در سال 2019 با تولید 3 میلیون و 764 هزار تن هندوانه سومین تولیدکننده بزرگ این محصول پس از کشورهای چین و ترکیه بوده است. طبق این آمارها، چینیها با تولید 79 میلیون تن و ترکیه با تولید 3.8 میلیون تن هندوانه به ترتیب اول و دوم جهان هستند. پس از ایران، برزیل با تولید 2 میلیون تن، ازبکستان با تولید 1.9میلیون تن، الجزایر 1.9 میلیون تن، آمریکا 1.8، روسیه 1.7، مصر 1.6 و مکزیک با 1.2 میلیون تن در رتبههای چهارم تا دهم جهان قرار گرفتهاند.
لازم به ذکر است اگر رقم تولید سالانه 1.9میلیون تن خربزه را نیز به رقم مذکور اضافه کنیم، ایران پس از چین، بزرگترین تولیدکننده هندوانه و خربزه خواهد بود. به هرحال ایران درحالی سومین (فقط هندوانه) و بهعبارتی دومین تولیدکننده هندوانه و خربزه است که میانگین بارش سالانه کشورمان در دوره تاریخی بلندمدت 33 و 52ساله حدود 250 میلیمتر بوده است. این میزان از این منظر قابلتامل است که میانگین بارش سالانه چین حدود 673 میلیمتر و برای ترکیه نیز 593 میلیمتر است. البته در 16 استان کشور چین میانگین بارش سالانه بین 1000 تا 2100 میلیمتر و در ترکیه نیز در 10 استان میانگین بارش سالانه بیش از 1000 میلیمتر است.
هفته دوم تیرماه 99 بود که تصاویر تلخی از امحای هندوانههای صادرشده ایرانی توسط دولت ترکیه در رسانههای کشور حسابی خبرساز شد. آنطور که یکی از صادرکنندگان کشور به رسانهها میگوید، موضوع از این قرار است که پس از حمل 6 هزار و 500 تن هندوانه از ایران به ترکیه، وزارت امورخارجه ترکیه بهصورت شبانه و در یک اقدام عجیب، تعرفه واردات این محصول را از 75 به 300 دلار افزایش میدهد. همین موضوع سبب میشود هندوانههای صادراتی در مرز ترکیه پس از چند روز بلاتکلیفی، سرانجام فاسد و معدوم شوند. به جزء، امحای این مقدار هندوانه، هزینههای هنگفتی هم از طریق حملونقل و... به صادرکنندگان کشور تحمیل شد.
اما این فقط یک بخش از ماجراست، بررسی میزان صادرات هندوانه و خربزه کشور نیز نشان میدهد در سال گذشته درمجموع 703 هزار تن هندوانه و 209 هزار تن خربزه از کشور به ارزش 194 میلیون دلار (156 میلیون دلار هندوانه و 38 میلیون دلار خربزه) صادر شده است. بهعبارتی، ارزآوری هر کیلو از این دو محصول برای کشور کمتر از 22 سنت است که برخی کارشناسان حتی میگویند این مقدار حتی پول آب مورد استفاده برای کاشت دو محصول هم نمیشود و اگر کشورمان آب هم صادر کند، ارزآوری آن بیش از صادرات هندوانه و خربزه است.
درخصوص صادرات هندوانه و خربزه و صادرات برخی اقلام آببر، کارشناسان با هشدار به دولت از واژه صادرات «آب مجازی» استفاده میکنند. آب مجازی، میزان آبی است که از شروع فرآیند تولید تا مصرف یک کالا یا محصول مورد استفاده قرار میگیرد.
درخصوص میزان مصرف هندوانه آمار و ارقام بسیار متفاوت ذکر است. برای مثال وزارت جهاد کشاورزی در سالهای گذشته طی اطلاعیهای اعلام کرد درنتیجه برنامههای افزایش بهرهوری، آب موردنیاز برای تولید یک کیلوگرم هندوانه از ۴۵۵ لیتر در سال ۱۳۹۱ به ۲۸۶ لیتر در سال ۱۳۹۵ معادل ۳۷درصد کاهش یافت. مسئولان دیگر نیز ارقام بسیار متفاوتتری بین 400 تا 500 لیتر ذکر کردهاند؛ اما یکی دیگر از آمارهای قابلاستناد، نتایج مطالعه اندیشکده تدبیر آب ایران بوده که در پاییز ۱۳۹۵ در استان کرمان انجام گرفته است. این پژوهش که با عنوان: «ارزیابی معیارهای الگوی کشت از منظر بهرهوری آب» انجام شده، نشان میدهد برای تولید هر کیلو هندوانه کمتر از ۲۵۰ لیتر آب مصرف میشود.
حال اگر برگردیم به مقدار صادرات هندوانه و خربزه، معلوم میشود که صادرات نزدیک به 913 هزار تن هندوانه و خربزه در سال گذشته معادل 228 میلیارد لیتر آب مصرف کرده است. بهعبارتی طی سال گذشته 228 میلیارد لیتر آب مجازی از ایران صادر شده است. این مقدار معادل 228 میلیون مترمکعب آب مصرفی است.