به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، با توجه که افراد بی شماری برای دیدن وحشت لوری استرود از مایکل مایرز در قسمت یازدهم مجموعه هالووین به سالنهای سینما میروند و یا فیلمهای ترسناک کلاسیک مثل «کابوس در خیابان الم»، «روانی» و «سکوت بره ها» در خانه هایشان تماشا میکنند، به نظر میرسد فیلمهای ترسناک فقط در ماه اکتبر و در بازه زمانی خاصی مورد استقبال قرار نمیگیرند و همیشه مخاطبان خود را دارند.
در حقیقت، این فیلمها تکیه گاه اصلی سینما هستند. اولین فیلمهای ژانر ترسناک در اولین روزهای پا گرفتن فیلمهای صدادار در دهه ۱۹۳۰ ساخته شدند. مثل فیلم «فرانکشتاین» و «دراکولا» در سال ۱۹۳۱. البته پیش از آن هم فیلمهای ترسناک صامتی مانند «سمفونی» وحشت در سال ۱۹۲۲ ساخته شد که نخستین فیلم تاریخ سینما در ژانر ترسناک محسوب میشود. اما چرا مردم اینقدر مشتاق تماشای هیولاها و قاتلان هستند که از کنار خانههای تسخیر شده عبور میکنند و از گوشه کنارهای تاریک بیرون میپرند؟ چه چیزی یک فیلم ترسناک را ترس برانگیز و جذاب کرده است؟ مالکوم توروی، کارگردان انگلیسی فیلم و رسانه، پاسخهایی برای این موضوع دارد.
تئوریهای مختلفی در این باره وجود دارد. برخی نظریهها معتقد هستند برای اینکه یک اثر در ژانر وحشت طبقه بندی شود، باید یک موجود هیولایی در آن قرار داد که به نحوی از نظر شکل و شمایل تهدیدکننده و ترسناک به نظر برسد. گاهی هیولاها در فیلمهایی مثل «بیگانه» و «ارّه» قوانین طبیعت را نقض میکنند. اما گاهی هم این هیولااها از بین انسانها انتخاب میشوند. مثل فیلمهای «هالووین»، «روانی» و «سکوت بره ها».
در این مورد این شخصیتهای انسانی معمولا دارای ابرقدرتهایی هستند. برای مثال هانیبال لکتر در فیلم «سکوت بره ها» قادر به خواندن ذهن افراد است و در فرار کردن توانایی زیادی دارد. میتوان که آنها فقط ظاهری انسانی دارند. مهم نیست که هیولا چگونه به نظر میرسد، اما بسیاری معتقدند که این باید یک ویژگی اصلی داشته باشند که بتوان آنها را از هیولای ژانرهای دیگر مثل ژانر علمی تخیلی متمایز کرد.
البته فیلمهای ترسناک زیادی هم مثل «پروژه جادوگر بلر» و «تسخیر شده» وجود دارند که هیچگاه به طور شفاف یک هیولا را به تصویر نکشیده اند، اما باز هم در ژانر وحشت طبقه بندی میشوند.
به گفته توروی، «جانور درون» محبوبترین نظریهای است که محبوبیت ژانر وحشت را توضیح میدهد. این تئوری میگوید که قسمتی از ناخودآگاه هر انسانی به اینطور موارد علاقه دارد. میتوان گفت روی بخشی هیولایی از انسانها یک لایه نازک مدنیت قرار گرفته است. طبق این ایده، اگرچه آگاهانه کاری که هیولا انجام میدهد را تأیید نمیکنیم، اما در اعماق وجودمان، ما از دیدن قتل و لشکر کشی هیولا لذت میبریم، زیرا اگر میتوانستیم این کار را میکردیم. همه از هر فیلم ترسناک لذت نمیبرند. این موضوع نشان میدهد عوامل دیگری نیز در این موضوع دخیل هستند. برای مثال کارهایی که تد باندی (قاتل سریالی) انجام داده بود، بسیار وحشتناک بوده اند، اما از نظر روانشناسی مخاطب میخواهد بداند که در ذهن او چه گذشته است.
نظریههای دیگر بر روی هیجانی تاکید میکنند که از ترس ایجاد میشوند. عده زیادی هستند که از فعالیتهای مهیج که آدرنالین آنها را بالا میبرد، لذت میبرند. توروی گفت، این هیجان ممکن است به ویژه در شرایطی که تهدیدی واقعی برای ما وجود ندارد، خوشایند باشد. او معتقد است با فیلمهای ترسناک مخاطبان میتوانند احساسات شدیدی را تجربه کنند بدون اینکه عواقب آن را متحمل شوند، به همین دلیل به آنها این امکان داده میشود که از این احساس لذت ببرند.
چیزی که علاقهمندان به وحشت از آن شکایت دارند، استفاده بیش از حد از واکنش جاخوردگی است که اغلب در دنیای سینما به آن Jump Scare میگویند. توروی معتقد است استفاده از این تکنیک کاملا قاونی است و اگر به درستی استفاده میشود میتواند به بهتر شدن فیلم کمک کنند، اما بعضی از فیلمها بیش از حد به این تکنیک اعتماد میکنند که به نقطه ضعف آنها تبدیل میشود.
توروی همچنین میگوید برخی از افراد دریافتند که استفاده بیش از اندازه خون و خشونت میتواند ضعف یک فیلم ترسناک باشد. اگرچه مجموعه فیلمهای سینمایی «ارّه» مثال نقض این مورد است، چراکه در گیشه فروش مورد استقبال قرار گرفت و در جمع سودآورترین فیلمهای تاریخ سینما قرار دارد.
توروی میگوید فیلم سینمایی «سکوت بره ها» یک قهرمان زن جالب دارد. زیرا او در عین حال بسیار باهوش و بسیار شجاع و بسیار قوی و بسیار حساس به نظر میرسید. از طرفی هم هانیبال لکتر هم یک شرور عجیب و غریب کاریزماتیک بود که باعث موفقیت فیلم شده اند. یا فیلم «بیگانه» که از نظر توروی، طراحی آن بسیار بدیع و جالب بوده است. در موفقیت فیلمی مثل «برو بیرون» هم نه تنها بازیگری و فیلمبرداری بلکه بیان مسائل اجتماعی نیز دخیل بود.