به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، دولت آینده تا چند هفته دیگر کابینه خود را نهایی خواهد کرد و در میان انبوهی از مشکلات ریز و درشتی که این روزها خانوادهها با آن مواجه هستند بهویژه مشکلات اقتصادی، موضوعی که برای خانوادهها دست کمی از مسائل معیشتی ندارد، آرامش خاطر از وضعیت تحصیل و آینده فرزندانشان است و بیراه نیست اگر بگوییم بخش مهمی از احساس آرامش مردم از مدرسه شروع میشود.
این روزها خانوادههایی که فرزند دانشآموز دارند در کنار تمام مشکلات پیش روی جامعه از بیکاری، کرونا و تنگنای معیشتی و... دغدغه مهم دیگری را در گوشه ذهنشان دارند و آن هم کیفیت تحصیل فرزندشان در مدارس است.
آنچه تا به امروز دولت در پاسخ به این نیاز خانوادهها ارائه کرده است هیچ سنخیتی با اصل ۳۰ قانون اساسی یعنی تحصیل رایگان تا پایان دوره متوسطه ندارد چرا که رنگینکمانی از مدارس مختلف ایجاد شده تا هر طبقهای از جامعه بسته به پایگاه سیاسی و اقتصادی خود یکی از این مدارس را برای تحصیل فرزند خود انتخاب کند و طبیعتاً در مدارس طبقات قدرت و ثروت، آینده بهتری برای دانش آموزان رقم خواهد خورد.
مدارس نمونه دولتی، شاهد، سمپاد، وابسته به نهادها و ارگانهای مختلف، هیئت امنایی و غیردولتی تنها تعدادی از مدارسی هستند که در برابر مدارس دولتی عادی قد علم کردهاند و صد البته که پذیرای اقشار خاصی از جامعه هستند و سهم فرزندان عامه مردم که پایگاهی در میان طبقات سیاسی و اقتصادی ندارند مدارس دولتی عادی است که در بحث کیفیت آن، اما و اگرهای بسیاری مطرح است.
به هر حال این روزها خانوادهها در مواجهه با وزارت آموزش و پرورش مشکلات و چالشهای مختلفی دارند و طبیعی است که خانوادههای بیش از ۱۴ میلیون دانشآموز هم انتظاراتی از دولت آینده و وزیر جدید خواهند داشت.
تا به امروز دانشآموز و خانواده کمترین نقش را در تصمیمگیریهای وزارت آموزش و پرورش داشتند و صدای خواسته آنها کمتر شنیده شده است، مخاطبان وسیعی که صرفاً موظف به پذیرش تصمیمات مسئولان وزارت آموزش و پرورش و مدارس هستند؛ در این گزارش سعی کردیم این بار به سراغ مردم برویم تا از آنها بپرسیم چه انتظاراتی را از دولت سیزدهم در بحث آموزش فرزندان خود دارند؟
طیف خواستهها و انتظارات مردم از آموزش و پرورش دولت آینده متفاوت است، برخی مشکلات که شاید از نگاه مسئولان بسیار پیش پا افتاده به نظر برسد و در فهرست اولویتهایشان برای رسیدگی نباشد، خانوادهها را سردرگم، مضطرب و نگران میکند و گاه باید برای یک ثبتنام ساده در مدارس دولتی عادی، بارها بین مدرسه و اداره آموزش و پرورش رفت و آمد کنند تا به طبیعیترین حق خود یعنی ثبتنام فرزندشان در مدرسه دست یابند! یا فضای رقابتی و کنکورهای مختلفی که برای ورود دانشآموزان به مدارس خاص شکل گرفته است، دانشآموزان را وارد نوعی رقابت پوچ کرده و استرس به دانشآموز و هزینههای سنگین را به خانوادهها تحمیل میکند.
در ادامه این گزارش، حرفهای مردم، بیان مشکلات و انتظاراتشان از آموزش و پرورش دولت آینده مطرح شده است:
اهمیت کیفیت آموزش برای خانوادهها
خانم احمدی مادری که پسرش در دوره ابتدایی تحصیل میکند، به موضوع مهم کیفیت آموزش در مدارس دولتی اشاره کرد و گفت: «مهمترین دغدغهام بحث کیفیت آموزش است، فرزندم در مدرسه دولتی عادی تحصیل میکند و امسال به چهارم دبستان میرود، در تمام این سالها در کلاسهای درس ۴۰ نفره درس خواند، در پایه اول دبستان، معلمش خانم مُسنی بود که باید بازنشسته میشد، اما به دلیل کمبود معلم برای ادامه تدریس دعوت شده بود و اصلاً حوصله دانشآموزان کلاس اول دبستان را نداشت، حداقل برای اول دبستان که دانشآموز برای نخستین بار محیط مدرسه را تجربه میکند، معلمان جوان و فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان را قرار بدهند نه معلمی که بازنشسته شده و اصلاً حال و حوصله کودکان را ندارد.
حق انتخاب مدرسه هم نداریم
موضوع دوم؛ برای انتخاب مدرسه فرزندم هیچ آزادی عملی ندارم و حتی اگر بخواهم مدرسه آن دست خیابان را انتخاب کنم، میگویند خارج از محدوده هستید، ثبتنام نمیکنیم. باید براساس دستور آموزش و پرورش در مدرسهای که میگویند ثبتنام کنیم حتی اگر از خانهمان دورتر باشد. میخواهم بگویم، مردم حتی در ابتداییترین مسائل یعنی انتخاب مدرسه حق ندارند و همه چیز به شکل دستوری از سوی آموزش و پرورش به آنها تکلیف میشود و فقط خانوادهها را برای دریافت پول اجباری به اسم کمک اختیاری به مدرسه به رسمیت میشناسند.
موضوع سوم؛ تفاوت کیفیت میان مدارس دولتی عادی با سایر مدارس است، چرا باید این همه تفاوت وجود داشته باشد؟ آیا این تفاوت در کیفیت آموزش منطقی است، سایر کشورها هم انواع مدارس را ایجاد کردهاند تا هر فردی با توجه به ثروت در اختیار یا با پیدا کردن دوست و آشنا بتواند در این مدارس ثبت نام کند و از آموزش با کیفیت بهره ببرد؟ آیا این مطابق عدالت است که دغدغه من از هماکنون وضعیت آینده فرزندم و قبولیاش در کنکور باشد آن هم در یک رقابت نابرابر با دانش آموزانی که از همان اول دبستان در مدارس خاص، آموزشهای با کیفیت را دریافت کردهاند.
مدارس خلاقیتکُش
موضوع چهارم؛ مدرسه عملاً خلاقیت دانشآموزان را نابود میکند، پسرم همیشه میپرسد، چرا خانم معلم در کلاس درس اصلاً نمیگذارد سؤال بپرسیم و دائم میگوید "ساکت! "، متأسفانه مدارس به جای اینکه به شکوفایی خلاقیت دانشآموزان کمک کنند، آنها را مجبور به حفظ محتوای سنگین کتابهای درسی، دست به سینه نشستن پشت نیمکتهای کلاس درس و مطیع بودن، الزام میکنند در حالی که هیچ تلاشی برای شناسایی خلاقیت و استعداد دانشآموز انجام نمیشود یا حداقل یک مهارت را به فرزندانمان آموزش نمیدهند، این همه طوطیوار یادگرفتن محتوای کتابهای درسی چه فایدهای برای دانش آموز دارد؟ واقعاً مسئولان در تمام این سالها متوجه نشدهاند که این سبک از آموزش در مدارس هیچ فایدهای ندارد».
ضعف زیرساخت الکترونیک آموزش و پرورش
آقای نظری که فرزندش در دوره دوم متوسطه تحصیل میکند، به ضعف زیرساختهای الکترونیک آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: «نخست؛ سیستم یکپارچهای برای اطلاعرسانی و درج کارنامهها نیاز است چرا که سامانه فعلی دارای اشکالات متعددی است و بسیاری از مدارس هنوز نتوانستهاند کارنامه دانشآموزان را تحویل بدهند اتفاقی که باعث شده عملاً ثبتنام دانشآموزان در پایههای بعدی با تأخیر مواجه شود.
دوم؛ آزمونهای آنلاین اشتباهات بسیاری دارد و تاوان آن را باید دانشآموزان بدهند به عنوان نمونه در کارنامه فرزند بنده نمره آزمون زبان ۱ درج شده است ماجرا را پیگیری کردم، دبیر زبان گفت، پسرم در امتحان شرکت نکرده و، چون سیستم اجازه درج نمره صفر را نمیدهد نمره ۱ دادم پس از پیگیریهای فراوان مشخص شد، چون فرزندم با جیمیل بنده در امتحان شرکت کرده نمره را به نام من ثبت کردهاند حتی در لیست نمرات دبیر اسم و نمره من را به عنوان دانشآموز پایه دهم تجربی نوشتهاند! از وزیر آینده انتظار میرود با توجه به پیشبینی تداوم شرایط کرونا برای موارد اشاره شده چاره اساسی بیاندیشد و آنها را رفع کند.
افزایش توانمندی معلمان
سوم؛ سطح سواد و آموزش دبیران دوره متوسطه دوم در دبیرستانهای دولتی بسیار پایین است، شاید یکی از دلایل آن هم به حقوق این قشر برمیگردد که میگویند انگیزه تدریس را از آنها گرفته است، با توجه به این واقعیت ناچارم با وجود اینکه شهریه مدارس غیردولتی برایم سنگین است، سختیها را تحمل کنم و فرزندم را در مدرسه غیردولتی ثبتنام کنم».
تصمیمگیری پشت درهای بسته
خانم سلطانی که فرزندش در دوره متوسطه اول تحصیل میکند به اختلاف طبقاتی بین مدارس اشاره کرد و گفت: «به دلیل به وجود آمدن اختلاف طبقاتی فاحش و غیرقابل انکار از مدیران انتظار میرود در تصمیمگیریها تبعات کار را در نظر بگیرند و بدانند تبعات یک تصمیم چه تأثیری در قشر ضعیف جامعه دارد، چون قشر مرفه دغدغه چندانی ندارند، اما اقشار ضعیف خسته از تلاطمها، تحمل فشارهای مختلف روانی و اقتصادی را ندارند. وزیر آموزش و پرورش آینده باید از جنس مردم بوده و شرایط آنها را درک کند همین که خودش و عزیزانش را به جای مردم بگذارد و بعد تصمیم بگیرد کافی است، لطفاً بدون کارشناسی و در نظر گرفتن تبعات کار طرحهای جدید ارائه نکنند و در هر تصمیمگیری، همه مردم را در نظر داشته باشند بهویژه قشر ضعیف جامعه، چون دولت قبل به اندازه کافی برای مرفهین گام برداشته است».
تکرار مشکلات ثبتنام در هر تابستان
آقای جعفری که دو فرزندش در دوره ابتدایی و متوسطه دوم تحصیل میکنند به جای خالی آموزش مهارت در مدارس اشاره کرد و گفت: «نخست؛ ایجاد فضای مهارت آموزی ــ کاربردی برای دانشآموزان بسیار لازم و ضروری است یعنی علاوه بر دروس تئوری، کارگاههای عملی وجود داشته باشد و مهارتآموزی از پایه ابتدایی با توجه جنسیت دانشآموزان تقویت شود.
دوم؛ کیفیت آموزش و تعداد کلاسهای مدارس دولتی باید بیشتر شود با توجه به شرایط کرونایی و حتی غیرکرونایی حداکثر تعداد دانشآموزان در یک کلاس درس استاندارد شود همچنین بهتر است تمامی مدارس شیفت صبح باشند و شیفت بعدازظهر جمع شود، چون کارایی مفیدی هم برای دانشآموزان ندارد و معلمان هم انرژی مناسبی برای تدریس ندارند.
سوم؛ معضل مدارس خارج از محدوده برای دانشآموزان بسیار دردسرساز است و عملکرد ستادها در زمان ثبتنام دانشآموزان فوقالعاده ضعیف و غیرمنطقی است و براساس تجربه مشخص شده مشکلی را برطرف نمیکنند، امیدوارم وزیر جدید این معضل را که در فصل ثبتنام تعداد قابل توجهی از خانوادهها با آن مواجه هستند و منجر به افزایش نارضایتی از سیستم آموزش و پرورش میشود، حل کند.»
پایان جداسازی و دستهبندی دانشآموزان
آقای بختیاری که فرزندش در دوره متوسطه اول تحصیل میکند، به موضوع مدارس تیزهوشان و جدا کردن دانشآموزان مستعد از درون مدارس دولتی اشاره کرد و گفت: «نظام آموزشی کشور از مشکلات ساختاری و شکلی زیادی رنج میبرد که یک شبه نمیتوان تمام این مشکلات را حل کرد، تلاش برای حل یک شبه این مشکلات، چه بسا مشکلات را بیشتر خواهد کرد. اما وزیر آینده باید ورود کارشناسی شدهای به این مسئله داشته باشد و با شناسایی دقیق نارساییهای موجود در بخش آموزش کشور برنامهای عملیاتی و زمانبندی شده را در این زمینه ارائه دهد و به اجرا بگذارد.
در این جا به یک نکته اشاره میکنم و آن مربوط به همین بحث مدارس تیزهوشان است که به نظرم کار درستی نیست. از این جهت که ما یک مجموعه تافته جدا بافته در سیستم آموزشی ایجاد کردهایم که هم از یک جهت حس خود برتربینی و خودخواهی را در دانشآموزان این مدارس تقویت میکند و هم از این جهت که سطح هوشی کلاسها و مدارس عادی را پایین میآوریم و این به ضرر سایرین است. بحث شیوه انتخاب تیزهوشان و مافیای کلاسهای تست هوش و این موارد هم هم مطرح است. برگزاری این کنکورها و این سبک از جداسازی دانشآموزان، چه دستاوردی برای آموزش و پرورش و کشور داشته است؟»
پدر دیگری که سه فرزند دانشآموز دارد به مشکل کمبود مدرسه بهویژه مدارس دولتی در تهران اشاره کرد و گفت: «تعداد مدارس دولتی عادی بسیار کم شده است و بیشتر مدارس یا غیردولتی هستند یا مدارس هیئت امنایی که هر دو شهریه دریافت میکنند، از سوی دیگر مدارس موجود فرسوده هستند که عملاً در روحیه دانشآموز و نشاط او هم تأثیر منفی دارد امیدوارم به موضوع ساخت مدارس جدید توجه ویژه شود.
کیفیت آموزش (یعنی نحوه آموزش صحیح به فرزندان) خواسته دیگری است که امیدوارم وزیر جدید آموزش و پرورش به آن توجه داشته باشد، معلمان توانمند برای آموزش دروس به دانشآموزان جذب شوند چرا که برخی معلمان در انتقال مفاهیم درسی به دانشآموزان دچار ضعف هستند، آموزش ارزان و قابل استفاده برای تمام اقشار جامعه یک ضرورت است متأسفانه هم اکنون مدارس دولتی عادی نیز شهریه بگیر شدهاند و برای خانوادهای مثل بنده که سه فرزند دانشآموز دارم، پرداخت شهریهها کار آسانی نیست».
ضرورت جذب معلمان توانمند
خانم ترابی که فرزندش در دوره ابتدایی تحصیل میکند، گفت: «با برنامهریزی مناسب روال کار و انتصابات در مناطق آموزش و پرورش به گونهای باشد که ازافراد کار بلد، توانمند، موجه، دلسوز و دارای حسن سابقه و مهمتر از همه بومی به عنوان رؤسای مناطق استفاده شود تا به تبع این موضوع اتفاقات و تغییرات سریع و مناسب رقم بخورد.
برنامهریزی و دقت نظر دقیق بر نحوه پذیرش دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، چون در حال حاضر به خاطر عدم تناسب بین تعداد بازنشستگان آموزش و پرورش و ورودی دانشگاه فرهنگیان، فقط میخواهند کلاسهای درس خالی از معلم نباشد، بسیاری از این افراد به درد معلمی نمیخورند و ۳۰ سال به کشور و آیندهسازان کشور صدمه خواهند زد که این صدمه جبرانناپذیر خواهد بود».
آقای میری که دو فرزند دانشآموز در دوره متوسطه دوم دارد، مشکلات مختلفی را در سیستم فعلی آموزش و پرورش و مدارس مطرح میکند و معتقد است بسیاری از خانوادهها درگیر این مشکلات هستند از جمله: «عدم اطلاعرسانی و آگاهیبخشی به خانواده در مورد آسیبهای آموزش غیرحضوری، ضرورت توجه به سلامت روحی و روانی دانشآموزان و توجه به مهارتهای اجتماعی و ارتباطی دانشآموزان، اما مدارس امروز این کارکردها را ندارند و کارکردشان فقط به انتقال اطلاعات کتابهای درسی به دانشآموزان محدود شده است کتابهای درسی به عنوان تنها مرجع یادگیری محور است.
ارتقای کیفیت یادگیری دانشآموزان، کاهش تراکم کلاسهای درس مدارس دولتی، عدم توجه به مهارتآموزی دانشآموزان، عدم درک مشترک مدرسه و خانواده از نیازهای واقعی همدیگر (مدرسه و خانواده)، نبود بودجه مناسب برای اداره مدرسه، نبود خلاقیت و نوآوری در مدرسه، جدی نگرفتن خواستههای دانش آموزان».
منبع: روزنامه جوان