گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، راضیه ترابیان؛ با ورود به دهه پنجم انقلاب اسلامی و در مواجهه جدی سایر کشورها با غرب مدرن، ایران به یک قدرت استراتژیک در منطقه تبدیل شده است که تثبیت پیشرفت آن متوجه نسل جوان و نیروی انسانی تمدن سازی است که از طریق آموزش و پرورش آن میسر خواهد شد. سرمایه گذاری برای تربیت و آموزش نسل جوان و نوجوان، از لحاظ امر مدیریتی و کشور داری گامی رو به جلو محسوب میشود چنانکه حتی با وجود ساختار مناسب آموزشی و محتوای درسی مطلوب، درصورت نبود منابع انسانی و نیروی آموزشی، امکان به ثمر رسیدن هیچ یک وجود نخواهد داشت. رشد و توانمندی نیروی جوان انقلابی و اسلامی، از طریق نظام تعلیم و تربیت، مدیون معلمانی است که در بدنه آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان بطور خاص به عنوان مبدا تحولات کشور رشد کرده اند.
چند سالی میشود که به دلیل عدم فهم درست از مسائل و چالش های ساختاری آموزش و پرورش، شاهد جذب معلم و نیروی انسانی از طریق سازوکارهایی هستیم که برخلاف برنامه ششم توسعه، منویات رهبری و سند تحول بنیادین درحال حرکت است. درسال جاری ۱۴۰۰_۱۴۰۱ پیش بینی شده است که ما با حدود ۲۰۰ هزار کمبود معلم مواجه خواهیم بود. بحران کمبود نیرو در آموزش و پرورش از زمانی آغاز گردید که شاهد مازاد دانستن تعداد زیادی از معلمان بودیم و درنتیجه آن، هم اکنون با چنین بحرانی مواجه شده ایم.
در ۱۰ سال گذشته، حدود نیمی از معلمان مورد نیاز آموزش و پرورش از طرقی غیر از دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی به استخدام آموزش و پرورش درآمدند درحالیکه قانون تعیین تکلیف سال ۱۳۸۸، خبر از ممنوعیت استخدام نیروهای حق التدریسی، آموزشیاران نهضت سواد آموزی و... پس از این سال را میداد. حتی در روزهای پایانی دولت دوازدهم نیز ۷۳ هزار معلم حق التدریس وارد بدنه آموزش و پرورش شدند مابه ازای آنکه ظرفیت دانشگاه فرهنگیان در سال گذشته کاهش چشمگیری پیدا کرد. با اضافه کردن چند اصلاحیه به تبصره ۱۱ ماده ۱۷ قانون تعیین تکلیف معلمان و تحریف ماده ۲۸ ای که قرار بود در مقتضیات و شرایط استثناء بکار گرفته شود، نه تنها چنین کمبودی جبران نمیشود بلکه آموزش و پرورش به عنوان بنگاه کاریابی و معلمی به عنوان شغل جای خود را در جامعه تغییر داده است.
عدم ساماندهی مطلوب معلمان درکنار کمبود معلم و بازنشستگی حدود ۳۰۰ هزار نفر تا سال ۱۴۰۲، این بحران را شدیدتر میکند که نیازمند برنامه ریزی دقیق برای منابع و نیروی انسانی است و بسیار درخورد توجه می باشد. همچنین این رویکرد، برای فرار از شرایط تامین مالی دانشجومعلمان و توسعه کمی و کیفی دانشگاه فرهنگیان اتخاذ گردید تا در قبال ایجاد و توسعه رویکرد آموزش تخصصی و حرفه ای تربیت محور معلمان مبتنی بر سندتحول بنیادین آموزش و پرورش، به تجویز مسکن های موقتی روی بیاورند درحالی که برای چنین بحران مزمنی، راهکار موقتی جوابگو نخواهد بود و لازم است با آماری دقیق از پیش بینی اوضاع نیروی انسانی در آموزش و پرورش، برای آن چاره اندیشی کرد.
استخدام معلمانی با رنج سنی ۴۰-۵۰ سال و کلاس های پرجمعیت برای جبران این کمبود راهی نامطلوب است که در نتیجه آن توسعه و گسترش مدارس خصوصی و غیردولتی را جهت دستیابی به معلم با کیفیت تر و جمعیت کمتر کلاس ها به دنبال خواهد آورد که خود این مسئله در راستای بی عدالتی آموزشی پیش میرود. به جای چنین تدابیری، باید در پی سرمایه گذاری بر دانشگاه فرهنگیان باشیم تا هم افرادی با صلاحیت های علمی و حرفه ای و هم تربیت برمدار هویت معلمی را مشاهده کنیم. زمانی که آموزش و پرورش به عنوان اولویت اصلی دولت ها باشد و برنامه های مشخص و مدونی برای ابعاد ساختاری آن و مسائل به هم پیوسته و مرتبط طراحی و اجرا گردد، به تبع آن شاهد بهبود مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و.. نیز خواهیم بود و با زمینه سازی، در جهت تحقق تمدن اسلامی حرکت خواهیم نمود.
راضیه ترابیان - معاونت گفتمان سازی و مطالبه گری بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان همدان پردیس شهید باهنر
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.