به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، یکی از واژه هایى که در روایات اسلامى به عنوان بیان یک فضیلت مهم اخلاقى آمده است غیرت است که در اصل به معنى دفاع شدید از عرض و ناموس یا مال و مملکت و دین و آیین است، مخصوصاً این واژه در مواردى به کار مى رود که چیزى حق اختصاصى شخص یا گروهى است، و دیگران مى خواهند حریم آن را بشکنند، و صاحب آن به دفاع شدید برمى خیزد.
به هر حال این وصف اگر به صورت معتدل در انسان باشد، فضیلتى بزرگ است.
چه فضیلتى از این بالاتر که انسان را اجازه ندهد بیگانه اى به حریم ناموس یا کشور یا دین و آیین او هجوم برد، بلکه در مقابل او بایستد، و تا سر حد جان دفاع کند.
متأسفانه در دنیاى امروز که ارزش هاى اخلاقى کمرنگ شده و انحرافات اخلاقى خانواده هایى را فرا گرفته، مخصوصاً در غرب ارتباط زنان و مردان با افراد بیگانه عیب شمرده نمى شود، این واژه تدریجاً به فراموشى سپرده مى شود و گاه در نظر بعضى، ضد ارزش و ناشى از تعصب کور قلمداد مى شود، و این یک فاجعه عظیم است در حالى که بدون غیرت، حمایت و دفاع قوى از ارزش ها و افتخارات امکان پذیر نیست.
با این اشاره به قرآن مجید بر مى گردیم و از آیات قرآن در این مسأله مهم الهام مى گیریم.
1ـ لَّئِنْ لَمْ ینْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِى قُلُوبِهِمْ مَّرَضٌ وَ الْمُرجِفُونَ فِى الْمَدْینَةِ لَنُغْرِینَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یجاوِرونَکَ فیها اِلاّ قَلیلا ـ مَلْعُونینَ اَینَما ثَقِفُوا اُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلا ـ سُنَّةَ اللّهِ فى الَّذینَ خَلَوا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبْدیلا. (احزاب ـ 60 تا 62)
2ـ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ اَحَبُّ اِلَىَّ مِمّا یدْعُونَنى اِلَیهِ وَ اِلاّ تَصْرِفْ عَنّى کَیدَهُنَّ اَصْبُ اِلَیهِنَّ وَ اَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ.(یوسف ـ 33)
3ـ ... وَ لا یضْرِبْنَ بِاَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ ما یخْفینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ. (نور ـ 31)
اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بى اساس در مدینه پخش مى کنند دست از کار خود برندارند، تو را بر ضد آنان مى شورانیم، سپس جز مدّت کوتاهى نمى توانند در کنار تو در این شهر بمانند! ـ و از همه جا طرد مى شوند و هر جا یافت شوند گرفتار خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسید! ـ این سنت خداوند در اقوام پیشین است، و براى سنت الهى هیچ گونه تغییر نخواهى یافت!
2ـ (یوسف) گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوى آن مى خوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانى بسوى آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود.
3ـ ... و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که بر پا دارند به گوش رسد).
در نخستین آیه مورد بحث خداوند سه گروه را شدیداً مورد تهدید قرار مى دهد منافقان و بیماردلان (اراذل و اوباش هوسباز) و شایعه پراکنان که اگر دست از کارهاى خود یعنى مزاحمت نوامیس مردم و تضعیف روحیه مسلمین و نشر شایعات دروغین درباره زنان پاکدامن برندارند به شدیدترین مجازات گرفتار خواهند شد، مى فرماید:«اگر منافقان و آنها که در دلهایشان بیمارى است و آنها که اخبار دروغ و شایعات بى اساس در مدینه پخش مى کنند دست از کار خود نکشند تو را بر ضد آنها مى شورانیم، سپس نمى توانند جز مدت کوتاهى در این شهر در کنار تو باشند ـ و از همه جا طرد مى شوند ـ و هر جا یافت شوند دستگیر خواهند شد و به قتل مى رسند (لَئِنْ لَمُ ینْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَالَذینَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فى الْمَدینَةِ لَنُغْرِینَّکَ بِهِمْ ثُمَ لا یجاوِرُوُنَکَ فیها اِلاّ قَلیلا ـ مَلْعُونینَ اَینَما ثُقِفُوا اُخِذُوا وَقُتِلُوا تَقْتیلا).
این غیرت الهیه که سبب دفاع شدید از عرض و نوامیس و کیان مسلمین شده است سرمشقى براى همه در مسأله غیرت دینى و ناموسى است و نشان مى دهد که در برابر اراذل و اوباش و منافقان کوردل و بیماردلان نباید بى تفاوت یا خونسرد باشند.
این تعبیر با آنچه از فعل پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در تاریخ نقل شده که در این گونه موارد سخت گیر بود و با متخلفان برخورد شدید مى کرد، نشان مى دهد که این مسأله به عنوان یک فضیلت اخلاقى و وظیفه اجتماعى پذیرفته شده است.
جالب توجه این که قرآن در ادامه همین آیات (آیه 60 و 61) مى افزاید: این سنت خداوند در اقوام پیشین است (و منحصر به امت اسلام نیست) و براى سنت الهى هیچ گونه تغییرى نخواهى یافت.
این تعبیر نشان مى دهد که حکم بالا یک حکم عام در تمام ادیان الهى بوده، و سنّتى است تغییرناپذیر که باید در برابر مزاحمین و منافقین و شایعه پراکنان برخورد قاطعانه کرد (البته با حفظ تمام موازین شرعى و منطقى) و مفهوم غیرت همین است.
در دومین آیه به نمونه غیرت دینى یکى از بزرگترین پیامبران الهى یعنى حضرت یوسف(علیه السلام) برخورد مى کنیم هنگامى که از سوى زنان هوسباز مصر مخصوصاً ذلیخا مورد تهاجم قرار گرفت و از او خواستند تسلیم خواسته هاى نامشروع ذلیخا یا تسلیم خواسته هاى نامشروع خودشان شود یوسف که در سن جوانى و در برابر طوفان شهوات قرار داشت به شدت مقاومت کرد تا آنجا که زندان را با همه رنجهایش بر تسلیم در برابر خواسته هاى آنها ترجیح داد و به درگاه پروردگار چنین عرضه داشت «پروردگار من! زندان نزد من محبوتر است از آنچه اینها مرا به سوى آن مى خوانند و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من برنگردانى قلب من به آنها مایل مى شود و از جاهلان خواهم بود «قالَ رَبِّ السِّجْنُ اَحَبُّ اِلَىَّ مِمّا یدْعُونَنى اِلَیهِ وَ اِلاّ تَصْرِفْ عَنّى کَیدَهُنَّ اَصْبُ اِلَیهِنَّ وَ اَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ» ؛ این تعبیر هم از مقام عفت و عصمت یوسف حکایت مى کند و هم از غیرت و پارسائى او و هنگامى که این روحیه پاک را مقایسه با عدم غیرت عزیز مصر مقایسه مى کنیم که وقتى ناپاکى همسرش ذلیخا بر او ثابت شد تنها به این جمله قناعت کرد! «یوسُفَ اَعْرِضْ عَنْ هذا وَاسْتَغْفِرى لِذَنْبِکِ اِنَّکَ کُنْتِ مِنَ الخاطِئینَ ؛ یوسف! از این موضوع صرف نظر کن و تو اى زن نیز استغفار کن که از خطاکاران بودى»(یوسف ـ 29) فرق میان این دو روشن مى شود واضح است منظور یوسف این نبود که از خداوند طلب زندان کند بلکه هدف این بود که اگر او را در میان زندان و عمل نامشروع مخیر کنند (همان گونه که ساختند) زندان را ترجیح مى دهد.
در سومین آیه مورد بحث خداوند دستورى به زنان مؤمنه مى دهد که علاوه بر حفظ حجاب «هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانش پیدا شود و صداى خلخالى که بر پا دارند به گوش رسد!» (وَلا یضْرِبْنَ بِاَرْجِلِهِنَ لِیعْلَمَ ما یخْفینَ مِنْ زِینَتِهِنَ).
در روایات اسلامى اهمیت بسیار زیادى به مسأله غیرت به عنوان یک فضیلت داده شده و حتى از خداوند به عنوان غیور (کسى که بسیار غیرت دارد) یاد شده است از جمله:
1ـ امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:«اِنَّ اللّهَ غَیورٌ یحِبُّ کُلَ غَیور وَلِغیرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَ باطِنَها ؛ خداوند غیور است و هر غیورى را دوست دارد و به خاطر غیرتش تمام کارهاى زشت را اعم از آشکار و پنهان تحریم فرموده است».(1)
2ـ در حدیث دیگرى از همان بزرگوار مى خوانیم: «اِذا لَمْ یغُرِ الرَّجُلُ فَهُوَ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ ؛ اگر انسانى غیرت نداشته باشد قلب و فکرش وارونه است».(2)
به گفته علاّمه مجلسى منظور از قلب وارونه در اینجا این است که همانند ظرف وارونه است که چیزى در آن جاى نمى گیرد، قلب افراد فاقد غیرت نیز تهى از صفات و اخلاق برجسته انسانى است.(3)
این تعبیر نشان مى دهد که صفت غیرت رابطه نزدیکى با سایر اوصاف برجسته انسانى دارد.
3ـ در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «کانَ اِبْراهیمُ اَبى غَیوراً وَ اَنَا اَغْیرُ مِنْهُ وَ اَرْغَمَ اللّهُ اَنْفَ مَن لایغارُ مِنَ الْمُؤمِنینَ پدرم ابراهیم مرد غیورى بود و من از او غیورترم. خداوند بینى مؤمنانى را که غیرت ندارند به خاک بمالد».(4)
4ـ در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است: «قَدْرُ الرَجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ... وَ شَجاعَتُهُ عَلى قَدْرِ اَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلى قَدْرِ غَیرَتِهِ ؛ ارزش انسان به اندازه همت او است، و شجاعت او به اندازه عزّت نفس و بى اعتنائیش (نسبت به ارزشهاى مادى) است، و عفت او به اندازه غیرت او است».(5)
5ـ در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است که ضمن نکوهش از بعضى مردم عراق که زنانشان در بیرون منزل به صورت زننده اى با مردان اختلاط داشتند فرمود: «لَعَنَ اللّهُ مَنْ لایغارُ ؛ خدا لعنت کند کسى را که غیرت ندارد».
1. فروع کافى، جلد 5، صفحه 535، باب الغیره، حدیث 1.
2. همان، صفحه 536، حدیث 2.
3. مرآت العقول، ذیل حدیث مورد بحث.
4. بحارالانوار، جلد 100، صفحه 248، حدیث 33.
5.نهج البلاغه، کلمات قصار، حدیث 47.
منبع: تبیان