به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: نباید فرصت را از دست داد. ایران، در اوائل ریاست جمهوری «بایدن» و حاکمیت کنونی دموکراتها بر آمریکا، فرصت مناسبی برای احیاء برجام به دست آورده بود و دولت قبلی اعلام کرده بود که میتواند کار را تمام کند، ولی اجازه نیافت و ادامه کار به بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ موکول شد و به دست گروه جدید مذاکرهکننده افتاد.
اکنون دو فرصت در اختیار است؛ یکی همان حاکمیت دموکراتها بر آمریکا که لااقل در اصل بازگشت به برجام با جمهوریخواهان تفاوت نظر و ادعای بازگشت دارند. فرصت دیگر پادرمیانی بعضی کشورهای جنوب خلیجفارس ازجمله قطر است که درصدد هستند کاری کنند که مذاکرات به نتیجه برسد و توافق حاصل شود. از این فرصتها فقط در صورتی میتوان استفاده کرد که مذاکرهکنندگان واقعاً به احیاء برجام اعتقاد داشته باشند و بخواهند بنبستها را بردارند و کار را به نتیجه نهائی برسانند. انتظار مردم ایران این نیست که توافق به هر قیمتی حاصل شود، ولی در این هم تردیدی نیست که اکثریت مردم طرفدار رسیدن به توافق و احیاء برجام هستند.
مردم این واقعیت را میدانند که بخش عمدهای از مشکلات اقتصادی کشور نتیجه تحریمهاست و با احیاء برجام و لغو تحریمها این مشکلات برطرف خواهند شد. بنابراین، مسئولان باید به نظر اکثریت مردم احترام بگذارند و برای به نتیجه رساندن مذاکرات تلاش جدی کنند. علاوهبر نظر مردم، اصولاً واقعیت هم همین است که تحریمها ایجاد مشکل کردهاند و باید برداشته شوند. دولتها نمیتوانند به واقعیتهائی که مصالح مردم و جامعه را دربردارند، بیاعتنا باشند.
این را هم همه میدانند که بر دولت آمریکا نیز از درون و بیرون فشارهای زیادی وارد میشود تا به طرف احیاء برجام نرود و همان سیاست ضدبرجامی دولت ترامپ و جمهوریخواهان را ادامه بدهد. از درون، حزب جمهوریخواه و از بیرون، صهیونیستها و رژیم صهیونیستی به دولت بایدن فشار میآورند تا مانع بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریمها شوند. خود بایدن و دولت او هم ضعیفند و ارادهای که بتواند با فشارها مقابله جدی کند ندارند. ما میتوانیم با ابتکارهای دیپلماسی و با استفاده از فرصتهای موجود، مذاکرات را به سوی احیاء برجام به پیش ببریم و حتی از ضعف دولت بایدن نیز به نفع خودمان استفاده کنیم. بکار بستن چنین تدبیر و ابتکاری فقط از کسانی برمیآید که به اصل برجام اعتقاد داشته باشند و به این نتیجه هم رسیده باشند که باید به نظر اکثریت مردم که خواهان رسیدن به توافق برجامی هستند احترام گذاشت. کسانی که به اصل برجام اعتقاد ندارند و یا نمیخواهند به این واقعیت تن بدهند که احیاء برجام و رفع تحریمها میتواند بسیاری از مشکلات مردم را حل کند، نمیتوانند مذاکرات برجامی را به نتیجه برسانند. نتیجه کار آنها حداکثر این میشود که مطالبه درست ایران درمورد لغو تحریمهای ظالمانه آمریکا توسط اروپا مطالبهای غیرواقعی دانسته میشود و موضوع فعالیتهای موشکی کشورمان به شورای امنیت سازمان ملل کشانده میشود. راه درست اینست که مسئولیت مذاکرات برجامی برعهده کسانی باشد که به اصل برجام اعتقاد دارند، و این واقعیت را درک کرده باشند که با احیاء برجام و لغو تحریمها بسیاری از مشکلات مردم حل خواهد شد.
نویسنده این متن اگر مغرض نباشد، قطعاً فاقد دانش لازم برای تحلیل موضوع برجام و تحریمهاست. چه این که تمام تحریمهای پیشابرجامی و پسابرجامی، با اتفاقنظر دموکراتها در کنگره و دولت به تصویب رسیده و به اجرا گذاشته شده است و تفکیک میان جمهوریخواهان و دموکراتها نوعی از خودفریبی است که ریشه در نفوذ و تبلیغات خارجی دارد. همانگونه که تحریمهای فلج کننده میراث دولت اوباماست، تحریمهای پسابرجامی مانند ویزا، سیسادا، آیسا و کاتسا هم با تأیید و همراهی دموکراتهای کنگره تصویب شده است. در همین حال دولت بایدن با وجود اعتراف به شکست فشار حداکثری، نه حاضر است تحریمهای اصلی (پسابرجامی) را لغو کند و نه حاضر است تضمین بدهد که کلاهبرداری و عهدشکنی گذشته را تکرار نمیکند. با وجود این واقعیت، معلوم نیست امثال نویسنده این متن، از احیای کدام توافق و با کدام آورده و فایده مستندی حرف میزنند؟
نویسنده گویا تصور میکند برجام به خودی خودمقدس است و باید به هر قیمت احیا شود، اما نمیگوید که تکلیف تحریمهای دو برابر شده با برجام و همه نوع لگدمال شدگی آن توسط آمریکا چه میشود؟ اگر آمریکا امروز اجازه یافت به برجام برگردد و مجدداً عضو قطعی آن شود و فردا تحریمها را احیا کند، تکلیف چیست؟ در آن صورت نابغههایی مانند نویسنده سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی، چه پاسخی برای دسترسی آمریکا به مکانیسم ماشه یا کارشکنیهای تحریمی جدید دارند؟ آیا به سیاق پادوهای غرب، در آن صورت پیشنهاد نمیدهند که ایران دیگر توانمندیهای خود در زمینه اقتدار بازدارنده نظامی و نفوذ منطقهای را هم واگذار کند تا برجام (به مفهوم آمریکایی آن!) برقرار بماند؟! باید تأکید کرد که برجام به خودی خود هیچ موضوعیتی ندارد که کسی بخواهد به خود آن معتقد باشد یا نباشد. برجام قرار بود تحریمها را بالمره و یکجا و غیرقابل بازگشت «لغو» کند و آمریکا هم نتواند زیر تعهداتش بزند، اما در عمل برعکس وعدههای دولت «برجام و دیگر هیچ» اتفاق افتاد. این روند مایه شرمندگی بانیان آن است و نه افتخار. اما حتی درباره آنها هم دولت بایدن لغو تحریمها و ارائه تضمین معتبر را نپذیرفت.