گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، حضور و سهامداری در پالایشگاههای فراسرزمینی، پالایشگاه پتروشیمی و پمپ بنزین؛ سیاست و راهبردی است که در دولت سیزدهم به طور جدی برای بی اثرکردن تحریمها و افزایش درآمدهای نفتی مورد توجه قرار گرفته است. این سیاستی است که توسط کشورهای تولیدکننده نفت مدتی است دنبال میشود و مزایای بسیاری بر آن مترتب است که در نهایت به چانهزنی بالاتر ایران در پهنه سیاسی و اقتصادی در منطقه و جهان میانجامد. در همین رابطه به سراغ کسی رفتیم که سالها مسئولیتهای مختلفی در وزارت نفت و شرکت ملی نفت داشته و از سهامداری ایران در پالایشگاههای نفتی متعدد خبر دارد و از سرانجام این سهامداریها سخن میگوید.
سیدمهدی حسینی؛ مسئول اسبق کمیته بازنگری قرادادهای نفتی IPC، معاون اسبق مدیر بینالملل شرکت نفت و سرپرست اسبق مشارکتهای خارجی کشور و قراردادهای بینالمللی است که از مزایای مشارکت، ایجاد و سهامداری ایران در پالایشگاههای فرامرزی میگوید و آن را راه نجاتی برای ایران در شرایط کنونی میداند. در همین رابطه با وی به گفتگو نشستیم که در ادامه تقدیم میشود.
ایران برای حفظ سهم خود از بازار جهانی نفت، چقدر میتواند روی پالایشگاههای فراسرزمینی حساب کند؟
یکی از راههایی که بازارهای دراز مدت و پایداری را برای صادرات نفت خام تضمین میکند، سرمایهگذاری در پالایشگاهها و پتروپالایشگاههای فراسرزمینی است. این راهی است که دیگران هم رفتند و حتی در پمپ بنزینها و توزیع فرآوردههای نفتی کشورهای دیگر، سرمایه گذاریهای کلانی کردند.
این امر به عنوان یک سیاست موفق در دنیا مطرح است. این مزیت زمانی مضاعف میشود که احداث پالایشگاه بر اساس مشخصات نفت ما باشد و فقط مصرفکننده نفت ما باشد تا اگر در آینده بخواهد نفت دیگری را جایگزین کند با مشکل روبرو شود. علاوه براین، آثار سیاسی و درازمدت این راهبرد را نیز تضمین میکنیم؛ لذا اقدام و راهکار بسیار خوبی است.
پیش از این هم گفته میشود ایران چنین مشارکتها و سهامداریهایی داشته. در این باره توضیح میدهید؟
بله ایران قبلا دارای پالایشگاههایی در خارج از مرزها بوده، به طور مثال در پالایشگاه مَدرَس هند حدود ۳۳ درصد سهام و همین مقدار هم در یک کارخانه کود شیمیایی سهام داشتیم. بعد از انقلاب این پالایشگاه درصدد افزایش سرمایه بود و میخواست در کنارش پتروشیمی بزند، اما ما در شرایط قوی مالی نبودیم و در نهایت توانستیم سهاممان را با چنگ و دندان نگه داریم، اما نه به آن میزان و حدود ۱۵ تا ۱۶ درصد سهاممان را نگه داشتیم. الان هم سهامدار این شرکت هستیم و البته در کارخانه کود شیمیایی سهام خود را در همان حد گذشته یعنی ۳۳ درصد نگه داشتیم.
ایران در پالایشگاه سان یانگ کره جنوبی نیز شریک بود. پالایشگاه خوبی بود و حتی کارشناسهای ما در راهاندازی آن نقش داشتند چرا که آن زمان کره در صنایع نفت از ما عقبتر بود، اما به دلیل برخی سیاستها بعد از انقلاب، سهاممان را در کره واگذار کردیم وعربستان جای ما را گرفت.
مشارکت دیگری نیز در پالایشگاه نفت افریقای جنوبی با مشارکت شرکت توتال و سهامداری شرکت دولتی افریقای جنوبی داشتیم به اضافه حق تصفیه نفت، بدین صورت که نفت خام به افریقای جنوبی میبردیم و آن را تصفیه میکردیم و فرآوردههایش را میفروختیم و هزینهاش را هم باید پرداخت میکردیم با این تضمین که نفتش را تامین کنیم. متاسفانه این کشور تا قبل از تحولی که به وجود آمد، گرفتار آپارتاید بود و سازمان ملل این کشور را تحت تحریمهای شدید اقتصادی قرار داده و کشورهای دیگر را ملزم به همکاری کرده بود. ما نیز بعد از انقلاب علاقمند به همکاری با این رژیم نبودیم و در این مدت نفت ندادیم و بدهکار شدیم به طوری که دولت وقت افریقای جنوبی به خاطر ضرر و زیانهای انجام ندادن تعهداتمان درصدد این بودند ما را از مشارکت بیرون کنند از طرفی سقوط سرسامآور پول افریقای جنوبی با کاهش شدید ارزش سهام ما به حدود ۸۰ هزار دلار باعث شد در آن زمان من که مسئول این کار بودم، تصمیم بگیریم سهاممان را به قیمت روز بفروشیم تا نتوانند در دادگاهی با ادعاهایی که علیه ما میکنند ما را از این سهامداری بیرون کنند. از این رو سهممان را در این پالایشگاه، حدود ۷.۵ میلیون دلار را واگذار کردیم. اگر رژیم آپارتاید نبود سیاستمان این بود سهممان را نگه داریم و از دست ندهیم. حتی وزارت خارجه کشور نیز تحت فشار سازمان ملل، دایم به وزارت نفت فشار میآورد زودتر از این کشور بیرون بیایید.
مشارکت دیگری در سنگال در توزیع نفت و گاز و پمپ بنزینها داشتیم با شرکت مشترکی به نام ایران سن شل که متشکل از نام ایران، شل و سنگال بود و با همین آرم بنزین این جایگاهها را تامین میکرد. ۳۰ درصد توزیع گاز مایع این کشور نیز با همین شرکت بود و جزو سهامداریهای خوب ایران به شمار میرفت. اما به دنبال کدورت در روابط سیاسی سنگال و ایران و قطع روابط، ادامه کار بسیار سخت شد. در آن زمان خانمی نماینده رئیس جمهور سنگال در هیات مدیره ما بود و میخواست هر طور شده با کمک شل ما را بیرون کند، اما ما جنگیدیم تا این مشارکت را نگه داشتیم و هنوز هم وجود دارد. بعدها روابط سیاسی دو کشور بهبود یافت، ولی ما در افزایش سرمایه شرکت نتوانستیم مشارکت کنیم وسهام ما کاهش پیدا کرد و نام این شرکت از ایران سن شل تبدیل به شل سنگال شد.
مشارکتی در بالادست نفت هم داشتیم؟
مشارکتهایی که مختصرا به آن اشاره کردم مربوط به پاییندستی بود، اما مشارکتی در بخش بالادستی یعنی اکتشاف، توسعه و تولید نفت در دریای شمال با شرکت بی پی انگلیس داریم که شامل دو میدان نفتی و گازی به نامهای ۱۵۱۳A و ۳۲۹A است. نام این میدانها در خاطرم مانده، چون خیلی به خاطرش جنگیدیم.
بعد از انقلاب گرفتاریها و کمبودهای مالی زیادی را متحمل شدیم و پول نداشتیم کار اکتشاف را دنبال کنیم، ولی به هر شکل، این مشارکت را نگه داشتیم و این میدانها به تولید رسیدند و سهام ما در دریای شمال باقی است. کمتر کسی فکر میکند ما با شرکت نفت انگلیس در دریای شمال شریک هستیم. درضمن ما حدود ۸ میلیون سهم خود شرکت بی پی را هم در اوایل انقلاب خریدیم. در آن زمان، چون این امر مربوط به قسمت من بود از آنها خواستم که به جای سود سهام به ما سهام بدهند به طوری که تا زمانی که من در شرکت نفت بودم این سهام از ۸ میلیون به ۱۴ میلیون سهم رسید و اگر شرکت همان روال را ادامه داده باشد احتمالا این سهم الان به بیش از ۲۰ میلیون رسیده است. ان زمان تا جایی که به خاطر دارم قیمت اسمی هر سهم ۲۵ پنس بود که وقتی به ۱۴ میلیون سهم رسیدیم و من بازنشسته شدم هر سهم به ۸ پوند رسید یعنی خیلی بیشتر از قیمت اسمی اولیه. این سهامداری ارزش دیگری هم داشت و ما از آن برای اعتبار شرکتها و دریافت فاینانس استفاده میکردیم و این اعتبار در بازار بسیار به درد ما خورد.
در آن زمان چه پستی داشتید؟
آن موقع من معاون مدیر بینالملل شرکت نفت و سرپرست مشارکتهای خارجی کشور و قراردادهای بینالمللی بودم. بعدها هم سعی کردیم این راه را ادامه بدهیم. مثلا در زمان ریاست جمهوری خانم بی نظیربوتو مذاکراتی داشتیم تا یک پالایشگاه به صورت مشترک در پاکستان بسازیم. از آنجا که آنها پول نداشتند و قرار بر سرمایهگذاری ما بود و ما نیز به دلیل بحرانهایی مالی که اکثرا ناشی از تحریمها بود نتوانستیم مشارکت کنیم. مشارکتهای دیگری هم بود که آنها هم به دلیل همین بحرانهای مالی جدی نشد.
رویکرد جدید را چگونه میبینید؟
ما باید نقشههای مختلفی برای سرمایهگذاری حوزه نفت در کشورهای دیگر را دنبال کنیم. درصورت تحریم یا برداشتن تحریمها. اگر این تحریمها هم برطرف شود هیچ دلیلی نمیبینم که با شرکتهای مختلف در بخش پالایش، پتروپالایش و حتی توزیع مشارکت نداشته باشیم و سرمایهگذاری انجام ندهیم. چنانچه در اروپا کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، شاهد پمپ بنزینهایی با نام این کشورها هستیم. یا فقط لیبی ۴۰۰ پمپ بنزین در اروپا دارد. این رویکرد یکی از راههای تضمین درازمدت فروش نفت ما محسوب میشود و اثرگذاری سیاسیاش برای ما چند جانبه خواهد بود. در این صورت بهتر است با شرکتهایی که اهل این گونه سرمایهگذاریها هستند شروع کنیم. میتوانیم با درصد کمتر شروع کنیم تا بعدها از محل درآمد این پالایشگاهها بتوانیم درصد سهاممان را بالا ببریم. در کل اقدام خوبی است و ما میتوانیم بازارهای زیادی را بسته به توان و میزان اقدامات جدی در این حوزه، هدف قرار دهیم.
روند اقداماتی که در ونزوئلا از سوی ایران با همین رویکرد در حال انجام است را چگونه میبینید؟
وئزوئلا نفت سنگین و فوق سنگین دارد و برای صادرات آن باید نفتش را سبک کند به همین دلیل تاسیسات سبکسازی نفت ایجاد کرده. از طرفی ما هم دارای میعانات گازی که نفت بسیار بسیار سبکی است هستیم که میتوانند با نفت سنگینشان مخلوط کرده تا قابل فروش باشد. از سوی دیگر ما هم به بازاری برای میعانات گازیمان احتیاج داریم لذا در وهله نخست ونزوئلا یکی از بهترین کشورهایی که میشود به ساخت یا مشارکت یا سهامداری در پالایشگاههایش کار کرد. به این شکل بازار میعانات گازی مان را تضمین کنیم. اگر نتوانیم میعانات گازیمان را صادر کنیم بدین معنا است که تولید گازمان را باید کم کنیم، چون میعانات گازی جزو فرایند استخراج گاز است. البته ما پالایشگاه ۴۰۰ هزار بشکهای ستاره خلیج فارس را هم داریم، ولی برای تولید گاز بیشتر ناچاریم ابتدا فکری به حال فروش میعانات بکنیم. این را هم باید در نظر بگیریم که کیفیت میعانات گازی ما چندان مطلوب نیست و بازارش کمی سخت است لذا ناچاریم در اندازهای گاز برداشت کنیم که بازاری برای میعانات گازی هم داشته باشیم.
تمرکز روی این موضوع را بهتر از رفتن به سراغ میادین نفت سنگین ونزوئلا میدانم ضمن اینکه احداث پالایشگاه، سرمایهگذاری بسیارسنگینی نیاز دارد حتی فاینانسش هم به سختی تامین میشود، چون نفت سنگین و فوق سنگین ونزوئلا هزینه بالایی دارد و بازگشت سرمایهاش سخت است پس بهتر است روی سبکسازی نفت این کشور شراکت کنیم.
چه نکاتی در سهامداری پالایشگاهی باید مدنظر قرار بگیرد تا به طور طولانیتری اهداف و منافع ایران تامین شود؟
همین طور است. ما فقط نمیرویم ساخت و ساز کنیم بلکه باید یک ساختار مشارکتی بین ما، کشور هدف و شرکتی بینالمللی که بتواند سرمایه بیاورد، شکل گیرد. ما هم به صورت منطقی روی درصدی از سهام تفاهم کرده و سهم اولیه سرمایهگذاریمان را پرداخت میکنیم، ولی در ادامه میتوانیم از فاینانس و اعتباری که شرکتهای بینالمللی دارند استفاده کنیم تا اینکه دوباره در بازار معتبر بشویم و بانکها و بیمههای دولتی مثل ساچه ما را بیمه کنند. به این شکل میتوانیم پروژهها را تامین مالی کرده و سهم خودمان را پرداخت کنیم و از درآمد آن پالایشگاه یا پتروشیمی یا واحد بالادستی میتوانیم تامین مالی مان را بازپرداخت کنیم.
به صورت سهامداری یا احداث؟ در بالادست یا پایین دست؟
تاکنون درمورد پایین دست صحبت میکردیم، اما ضرر نکردیم با شرکت بی پی در بالادست شریک شدیم و الان داریم سود میسازیم. همین روند را میتوانیم توسعه بدهیم تا غیر از مزایای اقتصادی و تضمین فروش نفت و... فرصت خوبی برای شرکتها داخلی فنی، مهندسی و نصب تاسیسات ایجاد شود. این شرکتها ضمن دستیابی به تکنولوژیهای جدید میتوانند خودشان را در دنیا مطرح کرده و درآمدهای جدیدی برای کشور ایجاد کنند.
چه کشورهای دیگری را برای سهامداری در پالایشگاههای فرامرزی پیشنهاد میدهید؟
بازار نفت باید متنوع باشد درغیر این صورت با بازارهای محدود ریسک را به بیزینس خودمان میآوریم. ما به صورت تاریخی هم به آسیای شرقی مثل هند، چین، ژاپن و کره جنوبی نفت صادر میکردیم و هم به اروپا خصوصا اروپای شمال غربی مثل یونان.
با تحریمها اروپا را کامل کنار گذاشتیم و محدود به کشورهایی مثل چین و هند شدیم. از بین این کشورها و کشورهای منطقه، باید دید کدام برای این بیزنس آمادگی دارد که پالایشگاه بزند یا در پالایشگاههای موجود ما را شریک کند. در صورت آمادگی این کشورها میتوانیم در وهله نخست ۳۰ درصد سهامش را بخریم و به جای آن نفت بدهیم و تضمین کنیم آن پالایشگاه همیشه نفت خام داشته باشد. با توجه به حوادث اوکراین و روسیه همه به دنبال این هستند کسی بگوید من تامین نفت شما را تضمین میکنم.