گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو؛ تا قبل از جنگ جهانی اول در کشورهای جهان نظام پولی بر پایه برابری با طلا یا فلز گرانبهایی دیگر برقرار بود. تحت این نظام واحد پولی معادل میزان مشخصی از آن فلز گرانبها تعریف میشد. به عنوان مثال قبل از جنگ جهانی اول، هر انس طلا معادل بیست دلارتعریف میشد، در این نظام پولی بانک مرکزی آمریکا تعهد میداد در ازای دریافت یک بیستم انس طلا یک دلار تحویل دهد و به عبارت دیگر به ازای هر دلار، یک بیستم انس طلا ذخیره وجود داشته باشد. این نوع نظام پولی که از یک کشور به کشوری دیگر فرق میکرد در طی جنگ جهانی اول و دوم تضعیف شد، چرا که کشورهای درگیر جنگ به مرور زمان توانایی خود را در از دست میدادند و از آن جا که نمیتوانستند همان استاندارد قبلی را حفظ کنند نرخهای جدید برابری واحد پول با طلا و یا نقره اعلام میشد.
کشورهای جنگ زده به آمریکا اعتماد کردند
در اواخر جنگ جهانی دوم کشورهای درگیر جنگ به جز آمریکا که فاصلهی زیادی از دیگر کشورها داشت با ضررهای مالی هنگفتی مواجه شده بودند. این کشورها به جهت تامین مالی خسارتهای ناشی از جنگ جهانی اول و دوم قابلیت تبدیل پول ملی به طلا را لغو کردند تا بتوانند بدون پشتوانه، پایه پولی اقتصادشان را افزایش دهند و آن ضررها را جبران کنند.
خاتمه سیستم پایه طلا که اساس نظام پولی جهان بود و مبادلالت تجاری بین کشورها بر اساس آن صورت میگرفت کشورها را به این واداشت تا نظام پولی واحد جدیدی را طراحی کنند. مباحثی بین برخی کشورها صورت گرفت و نهایتا به اجلاس «برتون وودز» ختم شد. در این اجلاس دو پیشنهاد توسط اقتصاددانان آمریکایی و انگلیسی مطرح شد، کینز که نماینده انگلیس در این اجلاس بود پیشنهاد تشکیل اتحادیه و ارز جهانی را داد که یک کشور با ارز قدرتمند مثل امریکا با دلار به تنهایی نتواند رهبری اقتصاد جهان را به دست بگیرد. در نهایت اقتصاددانان آمریکایی توانستند نظر خود را به کرسی بنشانند و بر اساس آن دلار واحد پول بین المللی به حساب آمد و آمریکا متعهد شد که همواره هر انس طلا را به ازای ۳۵ دلار بفروشد یا بخرد. این نظام پایه ارز، جایگزین نظام پایه طلای سابق گردیده بود.
طی سالهای اولیه نظام برتون ودز تقاضای دلار به شدت افزایش و کشورهای جهان در عطش دلار میسوختند. دلیل این افزایش تقاضا این بود که کشورهای صدمه دیده به جای افزایش پایه پولی باید وام دلاری میگرفتند و در ثانی تمامی کشورها برای انجام مبادلات بین المللی به دلار نیاز داشتند. همین امر منجر به سرازیر شدن دلارهای کاغذی به سمت کشورهای جهان و جمع شدن طلا روی طلا در آمریکا شد.
کشورهای جهان و دلار های بی ارزش آمریکا
آمریکا در قبال این موقعیت منحصر به فرد تنها یک مسئولیت داشت و آن این بود که قیمت دلار را در حد هر انس طلا برابر با ۳۵ دلار نگه دارد. رئیس جمهور این کشور مستکبر، اما در ۱۵ آگوست سال ۱۹۷۱ اعلام کرد دیگر قاعده تبدیل پذیری دلار به طلا را رعایت نخواهد کرد و همین امر باعث شد قیمت هر انس طلا تا ۲۰۰ دلار افزایش یابد.
در سال ۱۹۴۴ هر انس طلا ۳۵ دلار بود و در سال ۱۹۷۱ هر انس طلا به ۲۰۰ دلار رسید. به عبارتی هر دلار در سال ۱۹۴۴ حدود یک سی و پنجم انس طلا و در ۱۹۷۱ حدود یک دویستم انس طلا بود. بسیاری از اندیشمندان روند تزریق دلارهای کاغذی گران به دنیا و جمع آوری مجدد آن به قیمت بسیار ارزان را یک دزدی صریح وآشکار و چپاول بی سر و صدای سرمایههای دیگر کشورها توسط آمریکای مستکبر دانسته اند. اگر نیک بنگرید این مستکبر که هم اکنون بر پلهی اول اقتصاد جهان قرار گرفتهاست با جنایاتی از این قبیل به آن جایگاه رسیده است.