گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، هامون سلامتی، شهرت و شرایط شهرت در مدرنیته متاخر تبدیل به پدیدهای مهم در درک تحولات فرهنگی و سیاسی شده است که مشکلات بالقوهای همراه دارد. هم اکنون در شرایطی هستیم که افراد مشهور به عنوان سخنگویان فرهنگی یا سیاسی مشروع شناخته میشوند، چگونه ساختارهای فضای رسانهای مخصوصا رسانههای غربی این امر را تسهیل کردهاند و چگونه ماهیت سلبریتیهای معاصر، از جهاتی آن را ضروری جلوه می دهد؟ سلبریتی ها چگونه در صورتبندی فرهنگ و حتی سیاست ایرانی موثر واقع می شوند؟ بررسی این سوالها و مسائلی از این قبیل میتواند جز مهم ترین سوژههای حال حاضر باشد.
حضور افراد مشهور و سرگرم کننده در کمپینهای گوناگون رایج است. علاوه بر این، چنین افرادی ممکن است در نقشهای مختلف متعددی با شرکتها، گروهها و سازمانهای گوناگون همکاری کنند. برخی به عنوان حامیانی عمل میکنند که نام خود را به یک سازمان قرض میدهند . برخی از سلبریتیها با تشویق مردم به اهدای کمکهای مالی به عنوان خیریه عمل میکنند، در حالی که برخی دیگر نقش محوریتری در اداره نهادهای مدنی یا تجاری ایفا میکنند.
سلبریتی در تعریف تخصصی یعنی افرادی که به دلیل فعالیتها یا دستاوردهای ورزشی یا صنایع سرگرمی بسیار قابل مشاهده از طریق رسانهها هستند. بهرهگیری از سلبریتیها در موقعیتهای گوناگون ممکن است عجیب به نظر برسد. در واقع، بسیاری از آنها فاقد ابتداییترین صلاحیتها یا تجربه هستند- به عنوان مثال در زمینه سیاست، دیپلماسی یا امنیت و حتی مسائل فرهنگی و اجتماعی که ظاهرا در آن فعال هستند- با این حال همسویی دنیای سلبریتی و کنشگری در دموکراسیهای نوین، چیزی مورد انتظار و حتی ممکن است اجتناب ناپذیر فرض شود. این صرفاً یک نتیجه ظاهری نیست حضور مدوام سلبریتی در همه جای جامعه غربی، اولاً نشاندهنده راههایی است که سلبریتیها برخی از گفتمانهای سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی کلی جوامع غربی را شکل میدهند، بازتاب میدهند و تقویت میکنند و ثانیاً چگونه شهرت با روشهایی که رسانهها از آن بهره می گیرند در هم آمیخته میشود.
سیاست برجستگی فرهنگی سلبریتی تا حدی نتیجه روابط آن با برخی از اصول بنیادین جوامع غربی معاصر یعنی دموکراسی و سرمایهداری مصرفی است. در دموکراسی و سرمایهداری مصرفی، که محورهای گفتمان مدرن است -فارغ از اینکه سرمایهداری لیبرال چگونه از ظاهر دموکراسی بهره میگیرد- ارزش قابل توجهی برای فرد فرض میشود و افراد به عنوان شهروند و مصرفکننده تصور میشوند. فردگرایی یکی از پایههای ایدئولوژیک سرمایهداری مصرفکننده و هم یکی از پایههای ایدئولوژیک الگوی دموکراسی مدرن است.
بر این اساس، در جامعهای که فردگرایی را هنجارسازی میکند، فضایی برای سلبریتی بهعنوان شکلی از فرافرد ایجاد میشود تا به کانون فرهنگی کلیدی تبدیل شود. سلبریتیها نماینده سازمانهای فردی هستند. لذا در مقایسه با کسانی که بقیه جمعیت را تشکیل میدهند، به آنها حضور بیشتر و دامنه فعالیت و عاملیت وسیعتری داده میشود. آنها اجازه دارند در صحنه عمومی حرکت کنند در حالی که ما به عنوان بقیه تماشا میکنیم. در جوامع غربی سلبریتیها از طریق حرکات خود در صحنه عمومی میتوانند با ایفای نقش به عنوان الگوهای نماینده شیوههای معمول رفتار، احساس و تفکر در جامعه معاصر تأثیر بگذارند.
سلبریتیها در کارکرد همسو با گفتمان مدرن دموکراسی جنبههایی از اکثریتی را که ظاهراً از آنها متمایز هستند، منعکس میکنند و در سطح عملی، افراد مشهورِ موفق باید به نحوی علایق عمومی خود را منعکس کنند تا توجه مخاطبان خود را حفظ کنند و موقعیت شهرت خود را ارتقا بخشند. عمیقتر از موارد بیان شده کارکرد عاطفی سلبریتی هاست، این کارکرد در شیوههایی که افراد مشهور احساسات مخاطبان را تجسم میدهند آشکار میشود. از این منظر خطوط قدرت سلبریتیها برای گنجاندن مفاهیم فردیت و همزمان برای تجسم یا کمک به تجسم پیکربندیهای جمعی نمایان میشود . این قدرت را میتوان برای اهداف سیاسی و غیر سیاسی بسیج کرد، به ویژه زمانی که ظرفیت افراد مشهور برای تجسم نگرانی های مخاطبان خود در مورد مشکلات سیاسی، فرهنگی یا زیست محیطی و تمایل آنها برای ارائه راه حل های مناسب برای چنین مشکلاتی در نظر گرفته شود.
برجستگی و مشروعیتی که برای فعالان سلبریتی اعطا میشود نیز نتیجه شکل ها و ساختارهای رسانهای است که در آن فعالیت میکنند. رسانه ها به عرصه های کلیدی تبدیل شدهاند که در آن قدرت به طور نوینی شکل فرهنگی به خورد میگیرد . چنین رسانه هایی بسترهای مهمی را برای دستیابی به رایدهندگان و برای سیاستمداران، نامزدهای سیاسی و مبارزان اجتماعی و فرهنگی فراهم می کنند تا اقبال عمومی را تامین کنند. اگر سرعت چرخه اخبار بیست و چهار ساعته و ماهیت آنی رسانه های اجتماعی را در نظر بگیریم، بدیهی است که مفسر سیاسی زمان کمتری برای مشارکت در گفتمان سیاسی و زمان کمتری برای واکنش به رویدادهای جاری دارد.
ارزش های حاکم در جمهوری اسلامی ایران متمایز با گفتمان دموکراسی وسرمایهداری غربی است اما در هر صورت برخی از این ارزش ها ، نهادها و نقش های گفتمان غربی در ایران رواج دارد و به صورت ناقص در ایران فعال است. اشتراکاتی با نقش سلبریتی در ایران و گفتمان سرمایهداری مدرن وجود دارد. اما با همه این اشتراکات سلبریتی ایرانی برخلاف اینکه نماینده احساسات و علایق اکثریت جامعه باشند و ارزش های آن را به نوعی حفظ کنند یا جهت دهند تبدیل به ابزار گسترش سبک زندگی غیر ایرانی شدهاند. قضایای مهر و آبان کژکاکرد دیگری از این نقش ناقص در ایران نمودار کرد و آن تبدیل شدن آن ها به ابزار پیشبرد سیاست های دول بیگانه در ایران و حتی برخی از آنها تبدیل به ابزارهای ضد امنیتی شدهاند. اگر نگاه خوش بینانهای داشته باشیم سلبریتی ایرانی در بهترین حالت نماینده احساس، رفتار و تفکر گروههای اقلیتی هستند که در غالبا در کلان شهرها ساکن بوده و سبک زندگی خاص و مرفه خود را دارند.
علاوه موارد بیان شده، از آنجایی که رسانههای اجتماعی به طور مؤثر دسترسی به بحثهای عمومی را گستردهتر کردهاند، حجم فزایندهای از محتوای رسانهای وجود دارد و بر این اساس، این امر رقابت برای جلب توجه مخاطب را تشدید کرده است. در چارچوب این اقتصاد توجه برای مثال، زمان کمتری برای بیان پلتفرمهای پیچیده سیاستی در نظر گرفته میشود، و در نتیجه موضع گیری ها اغلب به صورت بسته بندی شده ارائه میشود. در این محیط است که شخصیت هر یک از گویندگان سیاسی و سبک سیاسی آنها - یعنی ویژگیهای زیباییشناختی که ارائه میکنند - از اهمیت بالایی برخوردار میشوند این تا حدی به این دلیل است که این ویژگیهای شخصی میتوانند به عنوان نماینده احساسات سیاسی باشند و از اشکال و انجمنهای فرهنگ سلبریتی به عنوان ابزاری برای خود سیاسی استفاده میکند. مثال های گوناگون این تحلیل را در انتخابات ایران و جهان دیدهایم. ولی این تحلیل برای ایران در این نقطه متوقف نمیشود. اگر فرض بگیریم چنین الگویی برای کشورهای مردم سالاری همچون ایران صحیح باشد-که نیست- در اتفاقات اخیر ایران سلبریتی ها احساسات عمومی را به سویی بردند که نه تنها مکمل فعالیت های سیاسی و فرهنگی ایرانی نباشد بلکه تبدیل به ابزاری برای تضعیف اقتدار دولت و چارچوب های مردم سالار کشور شدهاند. لذا توجه به الگوی ایرانی فرهنگ شهرت و اقتصاد سیاسی آن از نیازهای اساسی کشور است که متخصصان و دست اندرکاران رسانه ای و فرهنگی کشور توجه لازم را به این مسئله محوری مبذول دارند.
در نهایت تحلیل حاضر به این معنا نیست که شخصیتهای مشهور قبل از ظهور وضعیت مدرن یا رسانههای جمعی وجود نداشتند، یا اینکه آنها پدیدهای منحصر به نظامهای مردم سالار یا دموکراتیک هستند، تحلیل ما نشان میدهد که چگونه فناوریها و ساختارهای رسانهای خاص به تمرکز شخصیت در گفتمان سیاسی و فرهنگی کمک کردهاند یا ممکن است برای آن مشکل ایجاد کنند. علاوه بر این، محیطی ایجاد میکند که در آن برای بسط قدرت، داشتن نوعی حضور در صحنه، کاریزمای شخصی یا ظاهر رسانهمحور سودمند است. اینکه افراد مشهوری مانند نوازندگان و بازیگران در چنین مهارت هایی آموزش دیدهاند، به تثبیت موقعیت آنها به عنوان عوامل سیاسی و مشروعیت بخشیدن به نقش آنها به عنوان فعال کمک میکند یا برعکس آن باعث افزایش تنش و حتی خشونت اجتماعی میشوند.
بحث بیان شده در مورد فعالیت افراد مشهور این پتانسیل را دارد که سلبریتی را به عنوان یک مؤلفه مهم در کمپینهای فعال و عامل اصلی اهداف فعالان معرفی کند، عملکردی که ما را وادار میکند تا بپرسیم که آیا افراد مشهور میتوانند از شهرت و جذابیت خود برای تقویت چارچوب های سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی استفاده کنند؟ وقتی ماهیت کالایی سلبریتی ها را در نظر بگیریم، امکانات کنشگران سلبریتی پیچیده تر – در واقع مخاطره آمیزتر از این درآمدی می شود که بر دیدگان شما گذشت و این مسئله نیاز به بررسی جداگانهای دارد.