به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو-علی نعیمی، طلا خون ساخته ابراهیم شیبانی نشان داد فیلمساز جوان ما از همان نخستین ساختههایش در سینما که با فیلم زهر عسل شروع شد علاقه ویژهای به فضای معمایی و جنایی دارد و رفته رفته در سینما و تلویزیون نیز همین خط مشی را برای ساختههایش انتخاب کرده است. طلا خون اما یک فرق اساسی با دیگر ساختههای معمایی و جنایی دارد و آن هم زاویه دوربین روایت است. همواره سینما و ادبیات در مقام قاضی و محاکمه کننده در جایی نشستهاند که بتوانند قاتل و مجرم را به سختترین شکل به سزای اعمالش برسانند. کمتر در سینما پیش آمده است که فیلم را از زاویه قربانیهای جدید یک جنایت تماشا کنیم. همواره دوربین سینما یا سمت خانواده مقتول ایستاده است یا گاهی هم سمت قاتل. اما در طلا خون شیبانی با استفاده از روایت سوم سعی کرده است از بخشی از این پازل هولناک صحبت کند که کمتر راجع به آن صحبت شده است و آن هم خانواده قاتل است.
طلا خون برداشتی آزاد از شخصیت زنی است که به جرم قتلهای سریالی 8 زن در سال 89 اعدام شد. زنی خانهدار و صاحب دو فرزند که زندگی کاملا معمولی و عادی او فرسنگها با نفس رفتارهای او برای به قتل رساندن 8 زن فاصله دارد و به هیچ عنوان نمیتوان از روی ظاهر و سبک زندگی او به این موضوع دست پیدا کرد. کارگردان طلا خون هم دقیقا روی همین نکته دست گذاشته است. اینکه گاهی انجام دادن یک فعل وحشتناک وقتی از روی غریزه و یا گاه از روی خودآگاهی باشد چندان هم وحشتناک نیست و ناهید قصه طلا خون هم دقیقا از همین زاویه شخصیتی است دوست داشتنی و مادری است فداکار که هجوم تنهایی و سختیهای زندگی او را وادار به انجام چنین کارهایی کرده است.
فیلمساز تلاش کرده است در طلا خون از هر گونه خونریزی و خشونت پرهیز کند و فارغ از جنبههای تلخ قتل و کشتار تعدادی از افراد به این موضوع بپردازد که چرا و چگونه امکان چنین اتفاقی برای یک زن خانه دار معمولی که احتمالا نباید دنیای خیلی پیچیدهای داشته باشد رخ میدهد؟ در یکی از سکانسها شاهد هستیم که او به راحتی در حالی که برای دختر معلولش آواز کودکانه میخواند ماشینش را میشورد. احتمالا از اثرات احتمالی قتلهایی که کرده است میخواهد رها شود. اما آنچنان آرام و بدون اضطراب چنین کاری میکند که مخاطب حیرتزده میشود.
ترکیب رفتارهای ناهید در مواجهه با دو دخترش در شب تولد دخترش و هجوم ناگهانی پلیس به خانه او صحنههایی را رقم میزند که گاهی مخاطب با خود میاندیشد آیا میتوان با دستگیری زنی مظلوم و تنها همذاتپنداری کرد؟ آیا میتوان این میزان از خشونت را به او نسبت داد؟
فیلم البته جنبههای منفی هم دارد. کاراکتر محمود با بازی حسام منظور یکی از نکات منفی فیلم است. این به معنای بازی بد منظور نیست. حضور کاراکتر محمود به عنوان یکی از اهرمهای فشار به زندگی ناهید برای انجام اعمال خلاف قانون و کشتن چندین زن نمیتواند انگیزههای قویای را برای مخاطب ایجاد کند. در واقع مخاطب نمیتواند درک کند میزان تنهایی و سختیهایی که ناهید کشیده است تا چه اندازه به انگیزههای انجام چنین جنایتهایی میانجامد؟ فیلم مقدمهای طولانی برای معرفی زندگی ناهید دارد و از مولفههای تصویری از جمله تابلو آموزش رانندگی روی سقف ماشین ناهید تا رفتارهای اگزجره محمود بعد از استعمال مواد مخدر استفاده میکند تا اتمسفر این زندگی را به تصویر بکشد. حتی گاه به نتیجهگیریهای شخصی در شکلگیری شخصیتها میانجامد و در جایی نشان میدهد که مادر ناهید به واسطه آنکه با دخترش تفاوت عقیده دارد به او سخت گرفته است. در واقع عامل سنت را به مثابه سدی برای رسیدن ناهید به مادرش و تکیه دادن به او معرفی میکند و در نهایت هم دختر کوچک و خردسال ناهید یعنی حنانه وقتی متوجه میشود که مادرش چه جنایتهایی انجام داده است به دامان مادربزرگ پناه میبرد.
فیلم یک آشنایی زدایی از چهره پلیس هم انجام میدهد و شهاب حسینی را در مقام پلیسی نشان میدهد که فارغ از جنبههای شغلی هیچ گونه سوگیری شخصی نسبت به پرونده ندارد و رفتارهای ناهید را به پای دخترانش نمینویسد و برای دو دختر تنهای ناهید دلسوزی میکند.
نکته مثبت فیلم بدون شک به بازی بازیگران بر میگردد. انتخاب بهار قاسمی برای بازی در نقش ناهید و استفاده از ظرفیت بازیگری او از هوشمندیهای شیبانی است. همچنین انتخاب ترنم کرمانیان در نقش حنانه نیز به خوبی توانسته است لایههای پیچیده چنین شخصیتی را به تصویر بکشد. هر چند در سکانس رودررویی دختر خردسال با مادرش جملات و حرفهایی را میشنویم که از زبان یک کودک خردسال سنگینتر است اما بازی کرمانیان به خوبی توانست ابعاد پیچیده این شخصیت را به نمایش بگذارد.
تماشای طلا خون برای مخاطب ایرانی از این جهت قابل توجه و قابل توصیه است که مخاطب باید با جنبههای پنهان فوران خشونت و شکلگیری جنونآمیز جنایت آشنا باشد. هیچ انسانی به ذات قاتل و جانی به دنیا نیامده است و ناهید قصه به خوبی این احساس را به مخاطب القا میکند. تصویر یک قاتل آرام و مادری دلسوز و عاشق و مهربان!