گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو- رئوف توکلی؛ نزدیک به 95 روز از جنگ خونین در نوار غزه و یورش وحشیانه رژیم صهیونیستی به مردم فلسطین می گذرد. ماشین کشتار رژیم اشغالگر در این روزها زنان و کودکان مظلوم فلسطینی را هدف خود قرار داده است و نهتنها هیچ توجهی به مفاهیم حقوق بشری و قوانین بینالمللی ندارد بلکه در کمال وقاحت با زیر پا گذاشتن اصول اولیه انسانی در حال نابود کردن زیست بشری در نوار غزه است. راهبردی که صهیونیستها در حوزه رسانه و اثرگذاری بر افکار عمومی در پیش گرفتهاست، دستاوردسازی از چیزهایی است که نهتنها واقعیت خارجی ندارد بلکه هیچ قرابتی با آنچه که در روی زمین اتفاق افتاده، نداشته و فاصلهی زیادی با واقعیت دارد.
ارتش اشغالگر که تا پیش از عملیات طوفان الأقصی بر اساس نظرات اغلب اندیشکدههای مطرح نظامی، در فهرست 10 ارتش برتر جهان قرار داشت، متحمل شکست خفتباری از گردانهای مقاومت فلسطینی شد. گردانهایی که با حداقل امکانات و تجهیزات توانستند دستاوردی بزرگ برای محور مقاومت رقم بزنند و از طرفی، این شکست رژیم صهیونیستی رسوایی بزرگ برای آنها و حامیان غربیشان به شمار می رود. برهمین اساس به منظور بررسی و واکاوی آخرین تحولات میدانی در نوار غزه، با ولید کیلانی مدیر رسانه جنبش حماس به گفتوگو پرداختیم که شرح آن در زیر آمده است.
رژیم صهیونیستی از حدود 85 روز گذشته که اقدام به انجام این عملیات گرفت، اهدافی را برای خود در نظر گرفت و اذعان کرد که قصد دارد در این جنگ، جنبش حماس و حرکت مقاومت را در نوار غزه از بین ببرد. هم چنین ادعا کرده بود که میخواهد در این جنگ اسرایی که در دست مقاومت بودند را آزاد کند. از سوی دیگر نابودی تونلهای استراتژیک جنبش حماس نیز یکی دیگر از اهدافی بود که اشغالگران در این جنگ دنبال میکردند. اما همانطور که ملاحظه کردید، در رسیدن به این اهداف شکست خوردند و ناکام ماندند و شروع به هجوم زمینی و هدف قرار دادن زیرساختها و مردم در نوار غزه کردند.
بدین ترتیب به خانهها، ساختمانهای مسکونی و مساجد و کلیساها و بیمارستانها حمله کردند و شروع به قتل و خونریزی کودکان و زنان کردند. همه این موارد حاکی از لشکر شکست خورده صهیونیستی دارد؛ چراکه وقتی دیدند که در رسیدن به اهدافشان شکست خوردهاند، به سمت مردم بی پناه یورش بردند و تعداد بسیاری را به شهادت رساندند. تا هم اکنون که با شما صحبت میکنم، تعداد شهدای فلسطینی نزدیک به 22 هزار نفر اعلام شده است که بخش بزرگی از این رقم را کودکان و زنان شکل داده اند.
رژیم صهیونیستی میخواهد بوسیلهی کشتار مردم فلسطین، بر مقاومت فشار بیاورد تا با این کار بتوانند شروط خودش را در گفت و گوها به طرف مقابل تحمیل کند و نیز به میانجیگرها بفهماند که این اسرائیل است که شروط اصلی را تعیین میکند و در روی زمین تصمیم گیرنده اصلی اوست. به همین دلیل ماشین کشتار این رژیم، مردم و زیرساختها و خانههای مسکونی را هدف قرار داده است.
رژیم صهیونیستی ادعا میکند که توانسته است جنگ را در زمان کنونی در هفت یا شش جبهه مدیریت کند و پاسخ مناسبی به دشمنان خودش بدهد اما تنها یک جبهه باقی مانده است و آن ایران است که تا این لحظه رژیم نتوانسته است به طور مستقیم اقدامی علیه آن انجام دهد. ارتش اشغالگر در روزهای گذشته چندین مرتبه نوار غزه، کرانه باختری و جنوب لبنان و یمن و عراق و نیز سوریه هدف حمله خود قرار داده است که منجر به شهادت یکی از فرماندهان سپاه پاسداران شد.
اشغالگران این کارها را انجام میدهند تا در داخل و بین خودشان بگویند که توانسته اند به اهداف خودشان برسند اما در واقعیت، شکست تنها گزینهای است که اشغالگران توانسته اند بدان دست پیدا کنند. آنان نتوانستند حماس را از بین ببرند، به همین دلیل به میدانهای دیگر همانند سوریه حمله میکنند تا بدین وسیله اسرائیلیها در برابر افکار عمومی بتوانند ادعا کند که به اهداف خود رسیده اند و توانسته اند در میدانهای مختلفی به دشمنانشان ضربه وارد کنند.
حمله به سوریه هم در این راستا بوده است اما این اقدام صهیونیستها بدون پاسخ باقی نخواهد ماند و به طور قطع سپاه پاسداران ایران پاسخ کوبندهای به این اقدام خواهد داد. در میدانهای دیگر نیز جبهه مقاومت توانسته پاسخ محکمی به صهیونیستها وارد کند؛ در جنوب لبنان و در کرانه باختری و نیز در نوار غزه، ارتش اشغالگر متحمل ضربات سختی شدند و میبینیم که روز به روز بر شمار کشتههای این رژیم اضافه میشود. بیش از هزار عدد از تجهیزات آنان به صورت کلی یا جزئی نابود شده است و همانطور دیدیم که چگونه یکی از فرماندهان خودشان را برای ترمیم شکست خود در جنگ، برکنار کردند و دستور به ورود گردان هفتم به معرکه کردند این درحالی است که 6 گردان تاکنون در نوار غزه حضور داشتند و ورود گردان هفتم، دلیلی بر شکست ارتش اشغالگر بشمار میرود. از سوی دیگر حوادثی که در تنگه باب المندب و در سایر جبهات در جریان است، حاکی از آن است که دشمن صهیونیستی در هیچ حوزه ی سیاسی و نظامی نتوانسته به کوچکترین پیروزی دست پیدا کند و شکست او در عملیات طوفان الأقصی حتمی است.
این رابطه از گذشته برقرار بوده و موضوع جدیدی نیست و پیش از عملیات طوفان الأقصی، رابطه استراتژیک و مستحکمی میان جمهوری اسلامی ایران و جنبش مقاومت و گردانهای مقاومت فلسطینی وجود داشته است. پر واضح است که جمهوری اسلامی ایران از جنبش مقاومت در فلسطین حمایت میکند و این موضوعی نیست که بشود آن را منکر شد.
حمایت ایران از مقاومت فلسطین شامل حمایت تسلیحاتی، تجهیزاتی و اطلاعاتی و حتی مالی بوده و آنچه مهم است این است که این کمکها تنها محدود به مقاومت فلسطین نبوده است. در واقعیت امر، پسِ پردهی این حمایت، یک تفکر و گفتمان وجود دارد و آن گرفتن قطب نما و انتقال توجهات به سمت آزادسازی فلسطین و نابودی و ریشه کنی رژیم صهیونیستی بوده است.
بر همین اساس بین جمهوری اسلامی ایران و جنبشهای مقاومت فلسطینی رابطهی مستحکم و ناگسستنی وجود دارد. این رابطهای که به آن اشاره کردم از گذشتههای دور پابرجا بوده و هیچ لحظه و ساعتی کوچکترین خدشهای به آن وارد نشده است.
جمهوری اسلامی ایران نقش اساسی در تجهیز و آماده سازی جبهه مقاومت ایفا کرده است و به همین منظور شهید حاج قاسم سلیمانی فردی بود که در راس این حمایت همه جانبه قرار داشت و ایشان به عنوان حلقه وصل فرماندهی جنبشهای مقاومت در لبنان و سوریه عمل میکرد و برنامه ریزی و منسجم سازی و هماهنگی حرکت مقاومت در فلسطین به دست حاج قاسم سلیمانی صورت گرفت.
باید اضافه کنم که نقش شهید حاج قاسم سلیمانی در جنگ فلسطین و نیز درگیری امت مسلمان با رژیم نقشی اساسی و مهم بوده است و به همین دلیل بوده است که دولت آمریکا ایشان را هدف حمله خودش قرار داد تا بدینوسیله به زعم خود بتواند به مقاومت فلسطین و مقاومت لبنان ضربه خسارت باری وارد کند. از سوی دیگر انجام عملیاتهای ترور سریالی فرماندهان مقاومت در لبنان یا فلسطین یا سوریه با این هدف انجام میشود تا افراد شاخص و کلیدی و کسانی که نقش راهبردی در جنبش مقاومت دارند را از بین ببرند و در پیشروی حرکت مقاومت خللی ایجاد کنند و خطوط پشتیبانی گردانهای مقاومت فلسطینی و لبنانی را قطع کنند.
اما در واقعیت میبینیم که گردانهای مقاومت فلسطینی تواسنته اند با کمترین امکانات در برابر رژیم صهیونیستی ایستادگی کنند. رژیمی که با اقدامات وحشیانه و بربری خود، در نوار غزه کشتارگاه به راه انداخته است و مردم بیگناه و کودکان و زنان را مورد هدف قرار میدهد. همگی با یکدیگر دیدم که این رژیم با اسرا چگونه رفتار کرد و نیز با اجسادی که بر روی زمین افتاده بود، چه برخورد وحشیانهای انجام داد.
این دشمن نازی، زبان صلح نمیفهمد و به حقوق بشر و قوانین بینالمللی هیچ توجهی نمیکند. با این دشمن خونخوار فقط با زبان زور میتوان صحبت کرد. در یک جمله بخواهم بگویم میان جنبش مقاومت فلسطین و جمهوری اسلامی ایران رابطهی مستحکم و استواری وجود دارد که حاج قاسم سلیمانی نقش مهمی در برقراری این رابطه داشته است و این روزها یاد او را گرامی میداریم.