گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه قربانی رضوان؛ «سریال حشاشین تولید و توسط پلتفرمهای جهانی منتشر شده است. این یعنی میلیونها مخاطب در سراسر جهان شاهد سریالی با محوریت تاریخ ایرانی بوده اند.» شاید نیاز باشد همین یک جملهی کوتاه را بارها و بارها برای برخی مسئولان و نهادهای سینمایی تکرار کرد تا بدانند حشاشین علیرغم ایرادات تاریخی میلیونها مخاطب جهانی داشته است و تنها ممنوعیت انتشار آن در پلتفرمهای داخلی درمان درد سالها بی توجهی به ژانر تاریخی و تحریفهایی از این دست نیست.
سریال حشاشین ساختهی کشور مصر به عنوان سریال ویژهی ماه مبارک رمضان در ۳۰ قسمت منتشر شد و از همان قسمتهای اولیه توانست مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند. درواقع نه تنها مخاطبان مصری بلکه مخاطبانی از سراسر جهان پای سریالی نشستند که با وام گرفتن از اسامی و شخصیتهای تاریخی روایتگر داستانی گرته برداری شده از تاریخ ایران و نه تماما مبتنی بر آن است.
اما آنچه اهمیت دارد آن است که چند درصد از مخاطبان این سریال به دنبال سندیت تاریخی این سریال میروند تا مطمئن شوند آنچه تماشا کرده اند براساس واقعیتهای تاریخی است. حتی اگر نیمی از مخاطبان به دنبال حقیقت روایت بروند نیمی دیگر درگیر تاریخ ساختگی میشوند که در ذهن آنها باقی میماند و ناخودآگاه آنها را با تاریخی جعلی درگیر میکند.
سریال حشاشین از ابتدا با حکایت ساختگی سه یار دبستانی که منشا آن از داستانهای ادوارد فیتزجرالد نویسنده انگلیسی است شروع میشود. کافی است نگاهی به تاریخ تولد خواجه نظام الملک، خیام و حسن صباح داشته باشیم. خواجه نظام الملک متولد ۴۰۸ قمری در شهر نوقان طوس است و خیام ۴۲۷ قمری در شهر نیشابور و به روایتی دیگر در روستای شمشاد در نزدیکی شهر بلخ به دنیا آمده است. حسن صباح نیز هم در حدود ۴۴۵ قمری در قم متولد شد. صرف نظر از تفاوت زیاد تاریخ تولد این سه تن، محل تحصیل آنها نیز در یک شهر خاص نبوده است. درحالی که در این سریال رفاقت دیرینه این سه تن به دراماتیکترین حالت ممکن نمایش داده میشود.
درواقع مخاطبی که هیچ پیش زمینهای از تاریخ و شخصیتهای ایرانی ندارد با یک روایت دراماتیک قوی مواجه میگردد که با آن به راحتی همراه میشود و هزینه این همراهی چیزی جز ساخته شدن یک تاریخ جعلی از یک تمدن بزرگ در ذهن مخاطب جهانی نیست. هزینهای که دود آن به چشم مسئولانی میرود که با بی توجهی به ژانر تاریخی و جایگاه آن در میان مخاطبان بین المللی زمین بازی را برای تولیدکنندگان سایر کشورها باز گذاشته اند و تنها پس از ساخت و انتشار فیلمهایی همچون سریال حشاشین مهر عدم انتشار آن در پلتفرمهای داخلی را پای سریال میزنند. غافل از آنکه این سریال و سریالهای مشابه آن با انتشار در بزرگترین پلتفرمهای آمریکایی توانسته مخاطبانی از سراسر جهان را با خود همراه کند و به موازات همه گیر شدن آوازهی سریال مخاطبان داخلی نیز به تماشای آن بنشینند.
انتقادهای بسیاری پس از انتشار به این سریال وارد شد. جدای از عدم اعتبار وقایع تاریخی و مستند نبودن وقایع و زمان وقوع آنها مواردی همچون ارائهی شخصیتی ساختگی از حسن صباح با ویژگیهایی متمایز از آنچه به واقع در تاریخ ثبت شده قابل اشاره است. با انکه در مورد شخصیت و اعتقادات حسن صباح گزارشات ضدونقیضی وجود دارد، اما در منابع تاریخی آمده است که او مسلکی زاهدانه داشته و در انجام امور شرعی بسیار مقید بوده است، حال انکه در این سریال حسن صباح به دنبال امور غیرشرعی همچون ترویج موسیقی سحرآمیز و بهشتی با حوریان ساختگی میرود یا درجایی دیگر نویسنده فیلمنامه نماز خواندن پیروان الصباح را با همان حالت اهل تسنن نشان داده در حالی که نزاریها شیعه بودند و نماز را به شیوه فقه اسماعیلی میخواندند.
این نمایش وارونه از شخصیتی که متعلق به تاریخ و تمدن ایرانی است چند مسئله را با خود به همراه دارد. یک؛ تاریخ و تمدن ایران غنی از وقایع و شخصیتهایی است که بهترین منبع برای دنیای سریال سازی هستند. از مولفههای مهم سریال سازی روایت و داستان پر کشش است که به وضوح میتوان روایتهای پرمایهای را در تاریخ ایران برشمرد که با گذشت قرنها از وقوع آن برای مخاطبان قرن حاضر جذابیت دارد و آنان را با خود همراه میکند. حال با نمایشی وارونه از تاریخ یک تمدن قدرتمند میتوان زمینهای برای سایر روایتهای نادرست را ایجاد و ذهن تاریخی غلطی را در جوامع امروزی از یک تمدن رقم زد.
دو؛ کمتر تمدنی را میتوان یافت که در آن شخصیتهای تاریخی بزرگی که تاثیر جهانی داشته اند وجود داشته باشد. مصر در این سریال سراغ بزرگترین حکومت تمدن ایرانی یعنی سلجوقیان رفته و با انتخاب شخصیتی، چون حسن صباح روایتی مذهبی سیاسی در گستره چندین حکومت را به نمایش گذاشته است. شخصیت پردازی غیرواقعی از این فرد و به موازات آن پیوند اشتباه شخصیتهایی همچون نظام الملک، خیام و حسن صباح با یکدیگر تاریخی جعلی را رقم میزند که توضیح واقعیت و تخیلی بودن این روایت به مخاطبانی که کمتر اطلاعی از تاریخ و تمدن ایران دارند به نوعی غیرممکن است.
سریال حشاشین با روایتی قابل قبول و داستانی پر کشش به جد توانسته مخاطبان را تا اخرین قسمت با خود همراه کند. اگرچه در بازسازی معماری شهر اصفهان و دربار سلجوقیان و طراحی لباس و روایت تاریخی دچار اشتباهات قابل توجهی است، اما با تمام این توصیفها نمیتوان بازی بازیگران، کارگردانی، تدوین و فیلمبرداری خوب این سریال را نادیده گرفت. سریالی که توانست با بودجه ۱۲ میلیون دلاری که رقم قابل توجهی در سینمای کمتر شناخته شده مصر محسوب میشود تولید و در سطح جهانی منتشر شود.
حشاشین حقیقت تلخی را بازگو کرد و آن این است که درحالیکه فیلمسازان ایرانی بر سر ساخت فیلمهای کمدی و گیشه درحال رقابت هستند و گروهی از آنها بودجههای کلان را صرف خلق قهرمانان غیرایرانی و داستانهای خیالی میکنند، سینمای مصر قدم قابل توجهی در سریال سازی برداشته و با سریالی خوش ساخت از دل تاریخ ایران مخاطبانی از سراسر جهان پیدا کرده است. سریالی که هدف آن نه معرفی مفاخر ایران، که با اغراض سیاسی و تحریف تاریخ جریان اسلام سیاسی ساخته شده است. این درحالی است که تنها واکنش مسئولان به این دست سریال ممنوعیت انتشار آن در پلتفرمهای داخلی به دلیل روایات اشتباهی تاریخی آن است. حال انکه انتظار میرود فیلمسازان و مسئولان سینمایی پس از استقبال بالای جهانی از این سریال متوجه ظرفیت تاریخ ایران برای فیلمسازی شده و اقدامی جدی در این راستا انجام دهند.
ممنوعیت انتشار در پلتفرمهای داخلی دوای درد سالها بی توجهی به تاریخ ایران زمین و ظرفیت روایی آن نیست. شاید قدم بعدی پس از ممنوعیت انتشار این سریال در پلتفرمهای داخلی توجه به ظرفیتهای روایی در دل تاریخ و تمدن ایران و استفاده از آن در فیلمسازی باشد. ظرفیتی که سالهاست به دلایل غیرموجهی مغفول مانده و حالا با انتشار سریالی همچون حشاشین تلنگری به پیکرهی فیلمسازی در کشورمان زده است. دیگر وقت آن رسیده که با بررسی استقبال مخاطبان از این سریال برخی مسئولین باور کنند که ذائقهی مخاطب تنها به سمت تماشای فیلمهای کمدی متوجه نیست. بلکه ژانر تاریخی میتواند به درستی و حتی در مواردی بیشتر از ژانر کمدی مخاطبان را با خود همراه کند. ژانری فاخر که به کمک آن میتوان پیکرهی جامعهای را که به گفته مسئولین به دلیل مشکلات اجتماعی و اقتصادی نیازمند فیلم های کمدی است را بازسازی کرد.
با نگاهی به تولیدات اخیر سینمای ایران جای خالی فیلمهایی برمحور تاریخ ایرانی احساس میشود. حشاشین تنها یک نمونه از استفادهی سینمای خارجی از ظرفیت روایی تاریخ ایران بوده است و با استقبالی که در سطح جهان از این سریال صورت گرفته باز هم شاهد استفاده از تاریخ کشورمان در فیلمسازی خارجی خواهیم بود و ممنوعیت انتشار آن در پلتفرمهای داخلی تنها ظاهر ماجرا را حفظ و نه تنها لطمهای به اعتبار جهانی سریال وارد نمیکند بلکه دوای درد سینمای ایران که به اجبار ذائقهی مخاطب را متوجه فیلمهای کمدی کرده است هم نمیشود.