به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حامد حجتی شاعر آئینی بهتازگی غزل جدیدی برای شهید یحیی سنوار دبیر سیاسی حماس و شهادت اسطورهوار او، سروده است.
حجتی شعرش را با این عنوان به شهید یحیی سنوار تقدیم کرده است: «به شوق مردی که مرگ را به سخره گرفته بود».
مشروح متن این سروده را در ادامه میخوانیم.
جاریترین روایت ما؛ سنوارای قله حکایت ما؛ سنوار
در جنگها شبیه علی هستیم
مرحبکُش ولایت ما؛ سنوار
حبلالمتین عشق به چشمانش
رویینتن روایت ما؛ سنوار
ما ساکنان درد و غم و هجران
اسطوره نهایت ما؛ سنوار
این روزها، جهان به بطالت رفت
نقشینه هدایت ما؛ سنوار
ما کشتگان عصر ظهوریم و...
آینده در درایت ما؛ سنوار
ما تشنگان وادی خونخواهی
سر حلقه سقایت ما؛ سنوار
گفتیم سرسپرده معبودیم
عین فنا، رضایت ما؛ سنوار
از تیر و درد و زخم نمیگوییم
تنهاترین شکایت ما؛ سنوار
برخیزای برادر من؛ سنوار
تصویر در برابر من؛ سنوار
آتشگرفته روی عروسکها.
چون بوسههای خواهر من؛ سنوار
فریادهای تلخ زمین جاری است
در گریههای مادر من؛ سنوار
قنداقههای خونی طفلان است
نذر علیاصغر من؛ سنوار
ای پهلوان قصه مادرها
ای پهلوانِ اکبر من؛ سنوار
با تو گرفته جای، عروسکها...
در قاب عکس دختر من؛ سنوار
انگشت ماشهات به غزل خندید
در شعرهای پیکر من؛ سنوار
با دیدنت برای همیشه سوخت
آن چشمهای آخر من؛ سنوار
تو جرعهجرعه شهد به کامت ریخت
پیمانهنوش ساغر من؛ سنوار
پرواز سهم کوچک لبخندت
آئینه زار باور من؛ سنوار
یحیای روزهای جهان؛ سنوار
ما را ببر به عمق زمان؛ سنوار
با تو هزار آیه به خون خواندیم
اعجاز کن به هرم بیان؛ سنوار.
چون ایستادهایم در این معبر
بر ما ببخش تابوتوان؛ سنوار
گلدستهها تو را به غزل خواندند
در گوشههای سرخ اذان؛ سنوار
یا ایها الذینَ هزاران زخم
قرآن بخوان برای جهان؛ سنوار
از شمرها و حرملهها گفتیم
حالا رسیده است سنان؛ سنوار
با خیزران لبت که شکوفا شد
صد غنچه باز شد به دهان؛ سنوار
ما را به سمت نور هدایت کن
ای ماهتاب، راهنشان؛ سنوار
هر کس که ایستاده رجز خوانده است
هر گز نمرده است …بدان؛ سنوار!