گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- شهاب عدالت: امروز پس از سالها واریز منظم و بدون وقفه پرداخت یارانه بخش قابل توجهی از مردم به تعویق افتاد.
موضوعی که توجهات را به سمت کمبود منابع جلب کرد. در این بین مطابق روال گذشته سوال مردم به سمت بخشهای درآمدی دولت معطوف شد، حال آنکه مشکلات ناشی از قطعی برق اصلیترین و پنهانیترین دلیل برای عدم پرداخت یارانه مردم است.
نیروگاههای برق کشور با راندمانی که گاه تا زیر ۲۰ درصد هم میرسد، همچنان در صدر مصرفکنندگان گاز طبیعی قرار دارند.
در حالی که شرکت ملی گاز ایران در فصلهای سرد سال اولویت خود را تأمین گاز موردنیاز بخش خانگی قرار داده، وزارت نیرو و شرکت توانیر همچنان تنها به گاز طبیعی به عنوان منبع اصلی سوخت نیروگاهها تکیه کردهاند.
این وابستگی باعث شده بخش زیادی از گاز مصرفی کشور به نیروگاههای کمبازده اختصاص یابد، در حالی که سهم گاز صنایع مولد و صادرات گاز – که یکی از مهمترین منابع تأمین یارانههای مردم است – به حداقل ممکن کاهش یافته است.
بر اساس آمار، راندمان متوسط نیروگاههای کشور حدود ۳۸ درصد اعلام شده، اما نیروگاههایی با راندمان زیر ۲۰ درصد همچنان در چرخه تولید باقی ماندهاند.
از سوی دیگر، در سالهای اخیر اقدام مؤثری برای متعادل کردن سبد تامین برق کشور با استفاده از نیروگاههای خورشیدی و تجدیدپذیر نکرده و در عین حال بهینهسازی مصرف در نیروگاهها هم مطابق برنامه انجام نشده است. نتیجه این سیاستها، کاهش سهم صادرات گاز و تضعیف منابع ارزی است که بخشی از یارانههای مردم به آن وابسته است.
با این حال وزارت نیرو به جای حل ریشهای مشکل، سادهترین راهکار را انتخاب کرده است: قطع برق! خاموشیهای گسترده در تابستان و پاییز و حالا احتمال تکرار آن در زمستان، تنها راهکار این وزارتخانه برای کاهش مصرف سوخت در نیروگاهها بوده است. این سیاست نهتنها زندگی روزمره مردم را مختل کرده، بلکه صنایع مولد و صادراتمحور را هم تحت فشار قرار داده است.
در حالی که ظرفیت بالقوه صادرات گاز کشور میتواند سالانه میلیاردها دلار درآمد ارزی ایجاد کند و علاوه بر آن تاثیر قابل توجهی بر قدرت چانهزنی کشور در عرصه سیاست انرژی بینالملل بگذارد، ناکارآمدی در مدیریت مصرف داخلی – بهویژه در نیروگاهها – این فرصت را از کشور سلب کرده است. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی که دیماه پارسال منتشر کرد بر نقش ارزشمند صادرات گاز بر افزایش قدرت کشور و میزان درآمدهای ارزی صحه گذاشت و از طرفی بررسی آمارهای بینالمللی نیز ثابت میکند هر واحد گاز صادراتی، بیش از ده برابر مصرف داخلی، برای کشور درآمد ارزی ایجاد میکند.
به عبارت دیگر گاز مصرفی در نیروگاههای ایران اگر صادر شود، میتواند دست کم ۱۰ برابر درآمد ارزی بیشتری برای ایران به همراه داشته باشد. اما حالا این منبع ارزشمند، به جای تأمین بخشی از منابع یارانهها، در نیروگاههای فرسوده با راندمان پایین میسوزد.
کما اینکه بخشی از عقب ماندگی امروز درباره پرداخت یارانه مربوط به عدم النفع صادراتی کشور از گاز است. امروز تمام صنایع و صنعت گاز کشور مجبورند جور ناتوانی و استهلاک صنعت برق را بکشند.
وزارت نیرو با این رویه نهتنها در قطع برق بخش خانگی و صنایع در تابستان و پاییز، بلکه در کاهش منابع ارزی و در نتیجه تضعیف پایه یارانههای مردمی هم گام برداشته است. در واقع، اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، خاموشیها تنها آغاز ماجرا هستند و مردم باید منتظر تأثیرات عمیقتر آن بر زندگی اقتصادی خود باشند.
ناکامی وزارت نیرو در افزایش راندمان نیروگاهها و استفاده بهینه از منابع گاز، تنها به قطعی برق ختم نمیشود. این سیاستها در بلندمدت یارانههای مردم را هم هدف قرار داده است. اگر اصلاحات جدی در ساختار مصرف انرژی کشور انجام نشود، خاموشیها و فشار بر معیشت مردم به بخش جداییناپذیر زندگی روزمره تبدیل خواهد شد. این رویه حالا یارانههای مردم را هم هدف قرار داده است.