به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، با حلول ماه مبارک رمضان حوزه علمیه امام محمدباقرعلیه السلام تهران، ائمه جماعات مساجد محدوده خود را دور هم جمع کرد تا پای درس استاد قرائتی بنشینند.
حجت الاسلام محسن قرائتی که یکی دو سالی است روی ویلچر مینشیند و در هر شرایطی از رسالتی که بیش از ۵۰ سال بر دوش خود دارد کم نمیگذارد، وارد جلسه میشود. همه به احترام استاد قیام میکنند و او مثل همیشه با لبخند و شوخی سخن خود آغاز میکند.
ابتدا روحانیونی که عقبتر روی صندلی نشستهاند و ارتباط دیداری برقرار نمیشود دور خود جمع میکند. استادقرائتی تقریباً به جلسه تسلط یافته و حالا پای کلاس درس او البته بدون تخته سیاه همیشگی مینشینیم.
قرائتی با یک سؤال مباحث خود را مطرح کرد: «با وجود اینکه وظیفه و تکلیف ما تبلیغ دین است، اما حق آن را به خوبی ادا نکردهایم. رسانه ملی در اختیار محسن قرائتی بوده است چقدر حق تبلیغ را انجام داده و مؤثر بوده است؟»
نگاه ما روحانیون باید عوض شود. روحانیون در ابتدای کهولت سن که توان و حوصله ارتباط با نسل نو ندارند از طلبههای جوان کمک بگیرند، در آیه ۱۲۵ سوره بقره خداوند به حضرت ابراهیم حدود ۱۰۰ ساله و اسماعیل حدود ۱۳ ساله میگوید باهم خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید.
در هیئت امنای مساجد باید نسل جوان داشته باشید. دست بالا بگیرید ببینم چند نفر در مسجدتان عضو جوان در هیئت امناء دارید؟ (که تعدادی دست بلند میکنند.) قرائتی میگوید خب خداراشکر حدود ۱۰-۱۵ نفری در جمع ما هستند. از وجود زنان تحصیلکرده نیز در هیئت امنای مساجد غافل نشوید چرا بدون حضور قشر زن و جوان برای آنها تصمیم میگیرید این موضوع در آیه۳۵ سوره آل عمران توجه شده است.
حالا استاد از حاضران میپرسد خداوکیلی حاضرید در همسایگی مسجد خانه داشته باشید؟ من که هرگز! مساجد نباید اسباب اذیت و آزار همسایگان خود باشند و طبق روایات اذان باید با بهترین و زیباترین صدا پخش شود و قبل و بعد از اذان، مناجاتخوانی یا مراسم دیگر باید صدای بلندگو فقط داخل مسجد باشد و مردمآزاری نکنیم.
پیرمردی که سالها صدای خوبی هم نداشته اذان گفته و حالا میکروفن را هم به کودکان و نوجوانان نمیدهد تا اذان بگویند و قرآن بخوانند، باید به نسل جدید توجه کنیم.
ما حتی در معماری مساجد هم دقت نداریم، کاشیکاریهای مساجد کجا گفته شده است آن هم به خط کوفی و در فاصلهای نوشته شدهاند که کسی از آنها چیزی متوجه نمیشود. امام صادق (ع) تنها یک آیه از قرآن را در اتاقش زده بود و به آن نگاه و توجه میکرد.
در سخنرانیهای عمومی خوب هستیم، اما بهرغم تأکید قرآن در تبلیغات چهره به چهره و خصوصی ضعیف هستیم. نیاز داریم در مورد تبلیغات چهره به چهره که بسیار مهم است دوره ببینیم. روز اولی که رفتم تلویزیون پیش خودم گفتم خداراشکر هرچه بگویم همه میشنوند بعد متوجه شدم فکر و تصور غلطی است و تبلیغ چهره به چهره اثری دارد که تبلیغ بین المللی ندارد. در قرآن درمورد تبلیغ چهره به چهره به «یَا بُنَیَّ» و «یا اَبَتِ» به معنیای فرزندم وای پدرم اشاره دارد که من به کسانی که از من میپرسند بچهام حرف گوش نمیده قرآن در سوره لقمان دوایش را بیان کرده است و میگوید «وَاصْبِرْ عَلَىٰ» که به «یَا بُنَیَّ» چسبیده است.
حالا نوبت به این سؤال رسیده بود که سال گذشته به کدام یک از افراد محله خودمان افطاری دادیم؟ در حالی که رهبر معظم انقلاب هرشب به یک قشر افطاری میدهند. قرآن میفرماید: «کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًا از غذاهاى پاکیزه و پسندیده بخورید و کار نیکو انجام دهید» یا در جای دیگر میفرماید: «الَّذی أَطعَمَهُم مِن جوعٍ وَآمَنَهُم مِن خَوفٍ همان کس که آنها را از گرسنگی نجات داد و از ترس و ناامنی ایمن ساخت.»
لذا خدا در قرآن برای نماز یا عمل صالح ابتدا سخن از طعام یا نعمت امنیت و موارد دیگر سخن میگوید ما هم در مساجد و منبرهای خود وظیفه داریم به روش قرآن عمل کنیم، حواسمان باشد از ماه مبارک رمضان ساده عبور نکنیم و افطاری دادن یک بهانه خوب و مهم برای تبلیغ چهره به چهره است.
کدام یک از ما به محیط اطراف مسجد توجه کردیم؟ سوال مهم و بعدی استاد است که توضیح میدهد: امثال افطاری دادن بهانه بوده و توجه به همسایگان مسجد مهم است. مدرسه، کلانتری، ادارات و موارد دیگر همه کنار
یک مسجد قرار دارند، اما تا به حال دیدید یک روحانی در مدرسه داشته باشیم، جایی که ممکن است حداقل ۲۰۰-۳۰۰ دانشآموز نوجوان در آن باشند و میتوانید کار فرهنگی تبلیغی خوب در آن انجام دهید. تا به حال به مدارس سر زدید و به دانشآموزان برتر خداقوت گفتهاید و ارتباط برقرار کردهاید؟ باید روشها و رفتار ما بازنگری شود و تغییر کند.
دیگه وقت بیان یک خاطره سر کلاس استاد رسیده است: «حدود ۵۰ سال پیش نزدیک ماه رمضان در کوچههای کاشان سمت خونه میرفتم که چند نوجوان را دیدم که به من سلام کردند، همه بچهها را جمع کردم خوش و بش کردم و یک داستان برایشان تعریف کردم، بعد به یکی که بزرگتر بود گفتم هر شب وعده ما مسجد باشد و من یک داستان کوتاه تعریف میکنم، از روز اول ماه رمضان جلسه ما تنها با همین ۷-۸ نفر کودک و نوجوان شروع شد و آخر ماه جمعیت ما به ۴۰۰ نفر رسید. همین جلسات بعد از ماه رمضان با اشتیاق بچهها به جلسات هفتگی جمعهها تبدیل شد و تا چهارسال ادامه پیدا کرد.
چرا ما پزشک اطفال داریم، اما روحانی اطفال نداریم؟ یا آبیاری قطرهای داریم، اما تفسیر یک دقیقهای کوتاه، مختصر و مفید نمیگوییم؟ ادامه میدهد: سخنان امام علی (ع) همیشه کوتاه بوده است و تنها ۱۰ سخنرانی بلند دارند و باید الگو بگیریم. ما مهارت ارتباط با کودک و نوجوان را باید بیاموزیم. کودکی پیش من آمد و گفت قرآن بخوانم گفتم بخوان و دیدم یک مربی کمسلیقه آیهای را یاد داده بود که مراجع هم شاید حفظ نیستند «وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ.» باید آیات دو کلمهای مهم به کودکان یاد بدیم: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ... إنْ تَنْصُروا اللهَ یَنْصُرُکُم... إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ... وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
اصل ما براساس گریه تعریف شده است در حالی که قرآن در سوره نجم میگوید که «وَأَنَّهُۥ هُوَ أَضۡحَکَ وَأَبۡکَىٰ و اوست که بخنداند و بگریاند» ما در تولید خندههای حلال ضعف داریم و معمولا با ادا در آوردن، غیبت، تهمت و مواردی از این دست سعی میکنیم دیگران را بخندانیم، اگر خنده حلال تولید میکردیم قطعا مخاطب و موفقیت بیشتری داشتیم. این موضوع در مورد کودکان و نوجوان هم صدق میکند هراندازه بتوانیم ارتباط کودکانه با آنها برقرار کنیم موفق خواهیم بود. در قرآن بیش از ۲۰۰ قصه وجود دارد برای مردم سخنرانی میکنیم ولی برای بچهها قصه نمیگوییم. سختِ برای ما بگوییم بلد نیستیم درحالی که خدا به پیامبر میفرماید بگو بلد نیستم، به قول مرحوم علامه طباطبایی گاهی یک نمیدانم گفتن اثر تربیتیاش از ۱۰۰ تا میدانم بیشتر است.
یکی از علتهای خلوت بودن برخی مساجد، طولانی کردن نماز و مراسم است، روزی که تلویزیون رفتم یک ساعت و بیشتر سخنرانی میکردم الان به حدود ۲۰ دقیقه رسیده و کمتر هم باید بشود و مردم وقت، حوصله و حال مباحث طولانی ندارند، تفسیر کوتاه یک دقیقهای به مردم بگویید، مردم را گروگان نگیرید و نماز را سریع بخوانید و بین نماز سخنرانی نکنید و بگذارید مردم سریع به کارشان برسند. ظاهرتان آراسته، عادی و طبیعی باشد، از لباس رنگ سفید غیر از ایام سوگواری استفاده کنید و بیجهت نیست امروز در دانشگاهها روانشناسی رنگها تدریس میشود چرا که رنگها در روح اثر دارد.
خاطره بعدی استاد از پاکستان بود که برخی از حاضران قبلا شنیده بودند: «یکبار که در کنگرهای در پاکستان حضور داشتم، امامت و شیعه را در یک دقیقه اثبات کردم. در این کنگره به من گفتند همه حاضرین دانشگاهی هستند، گفتم من هم امام جماعت دانشگاه تهران هستم. گفتند: سُنی هستند و من گفتم در تلویزیون میلیونها مخاطب دارم.
گفتند: وهابی هستند با وهابی نمیشود سر و کار داشت، برای همین یک بحث غیرشیعی و سُنی انتخاب کردم. همه میخندیدند به طوری که در انتهای مراسم یکی از اساتید نتوانست خودش را نگه دارد و بلند شد و گفت: احسنت، اما حیف که شیعه هستی! گفتم: قرار نبود بحث شیعه و سُنی بکنیم. برای همین در یک دقیقه دلیل شیعه بودن خود را با قرآن میگویم و گفتم تا پیامبر (ص) بود شیعه و سنی نبود و رهبر جامعه خودشان بودند. بعد از رحلت ایشان عدهای دینشان را از اهل بیت (ع) گرفتند و عدهای دیگر از چهار امام، مثل حنبلی و شافعی؛ تفاوت این دو، اینگونه است.
در قرآن سه آیه در مورد اهل بیت (ع) داریم از جمله آیه تطهیر، اما این چهار امام جزو اینها نیستند، اهل بیت (ع) قرن اول هجری بودند و امامان سُنی بعد از آنها آمدند. یعنی شیعه یک قرن جلوتر است و قرآن هم میگوید «والسابقون و السابقون، اولئک هم المقربون». اهل بیت (ع) شهید شدند، اما علمای سُنی نه.
خداوند میفرماید: شهدا از کسانی که نشستهاند، برترند. به حاضرین سّنی
گفتم من به این سه دلیل شیعهام، شما به چه دلیل سُنی هستید؟ اگر دلیل آوردید، من در تلویزیون پاکستان میگویم که سُنی شدهام.»
من بخشی از جوانی خود را به خاطر قانون غلطِ تعطیلی پنجشنبهها و جمعهها از دست دادم، میدانید این تعطیلی چقدر به دانشگاهها و حوزهها آسیب زده است، اگر محاسبه کنید خواهید فهمید در طول یک سال چقدر ما زمان از دست دادیم. بقالی، نانوایی، خلبان، آتش نشان، پلیس، دکتر و سایر موارد کار کردند و این قانون غلط حدود ۸ سال جوانی من را آتش زد. قرآن هم میگوید جمعه نیم ساعت برای نماز جمعه تعطیل کنید مغازه را ببندید و بعدش کار خود را انجام دهید.
وقتی به یک طلبه مثل من بگویند نمازت را بخوان ببینیم درست است یا نه، بهم بر میخورد. آیت الله سبحانی نقل میکرد پسری ۱۶ ساله از قاریان مصری را نزد آیت الله گلپایگانی بردیم، ایشان بعد از دیدار گفت شما قاری هستید تخصص دارید نمازم را بخوانم ببینید درست است یا نه؟ اطرافیان گفتن زشت است شما مرجع تقلید ۹۰ ساله هستید و حرفهایی از این دست بالاخره آیت الله گلپایگانی با بیتوجهی به حرفها نمازش را خواند و این قاری گفت درست است... این تواضعها برای همه ما درس است.
در بسیاری از مساجد به زنان احترام گذاشته نمیشود، چرا بدترین جای مسجد را به زنان اختصاص میدهید. شما اگر در همین مسجد عدالت بین زن و مرد را برقرار نکنید پس کجا میخواهید این کار را انجام دهید. یک زن باردار یا دارای مشکل جسمانی چگونه باید به طبقه بالای مسجد بدون آسانسور برود برای خواندن یک نماز، و آن وقت یک مرد سالم به طبقه همکف برود.
هیچگاه منتظر کمک هیچ دستگاه یا نهاد دولتی نباشید. هیچوقت منتظر مرکز رسیدگی به امور مساجد، سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان اوقاف و امورخیریه نباشید. هرکاری کردید خودتان کردید. من بابت گوش نکردن به خیلیها خِیر دیدم شما هم به هرچیزی و هرکسی گوش نکنید و کار درست را انجام دهید. ما در برخی از ستونهای دین خیلی قوی کار کردیم، اما در برخی هیچ کاری نکردیم، این سبک دینداری درست نیست.
پیشنهاد میکنم یک دوره کلاسهای بیان احکام آقای فلاحزاده را حتماً بروید و در هر زمانی بدانید که چه باید بگویید. بدون مطالعه و بدون حرف جدید سخنرانی نکنیم. تصمیم بگیریم هر شب تفسیر یک آیه را نشنیده و نخوانده نخوابیم. حرفهای استاد قرائتی تقریباً تمام شده است و در پایان میگوید این مدل تک جلسه با قاشق چایخوری آب خوردن است و باید دورههای مختلف برگزار کنیم.