عبد بودن، لازمه خليفة الله شدن و منتهاي آرزوي مقربان الي الله ميباشد و رساترين كلام در معرفي شخصيت آيت الله بهجت، عبدالله است.
گروه انديشه «خبرگزاري دانشجو»؛ يكشنبه يومالفراق فرا رسيد؛ بعد از حدود دو ماه بهتي كه در اثر فراقش حاصل شده بود در صدد تدارك سنگ مزار برآمديم.
تهيه سنگ مزار كار دشواري بود؛ هنرمندان مختلفي ميآمدند، ولي كار انجام نميشد؛ انگار بايد كار توسط عده ديگري صورت ميگرفت؛ بايد كساني ميآمدند كه نبودند يا آنان كه بودند، ميرفتند.
بيش از يك سال گذشت و نه تنها جستجوي سنگ، كه متن، نوع خط، نوع تركيببندي روي سنگ نيز تبديل به سوالات بيجواب شده بود؛ انگار هيچ متني رسا نبود و نميتوانست بازگو كننده شخصيت ايشان باشد.
تا اينكه يك روز هنرمندي متعهد گفت: رساترين كلام در تعريف «آقا»، امضاي ايشان است؛ «العبد»
بسيار عجيب بود؛ پس از آن كارها بسرعت پيش رفت و به اجرا رسيد. انگار اين «العبد» بود كه پردهها را كنار زد و درها را گشود.
براي درك معناي «عبد» لازم است كه معناي «عبوديت» را درك كرد؛ چرا كه انسان آن زمان مسمي به نام «عبد» ميشود كه عملش سرشار از عبوديت باشد.
«عبوديت» در رديف اظهار خضوع و تذلل آمده است: «اصل العُبوديه الخضوع و التذلُّل». كه نمونه بارز آن آيت الله بهجت بود؛ با اينكه بهترين نظريهها از سوي ايشان بود، ولي هيچ گاه آنها را به نام خود بيان نميكردند و حتي يك بار هم كلمه «من» از ايشان شنيده نشد.
با نگاه اجمالي به روايات چنين برداشت ميشود كه پيشوايان دين، همواره خود را عبد خدا ميخواندند؛ حضرت علي (ع) بارها خود را «عبدالله» ميخواندند و امام سجاد (ع) نيز در صحيفه سجاديه خود را عبد خدا ناميده اند.
گويي عبد شدن يكي از شروط رسالت است. آري! عبد بودن، لازمه خليفة الله شدن و منتهاي آرزوي مقربان الي الله است؛ انسان عبد آفريده شده است و آنكه عبد حق نباشد، عبد ناحق ميگردد؛ يعني «عبد دنيا» و «عبد هوي» ميشود.
العبد در قطعه اي ميناكاري شده نقش گرفت و به سنگ مزار متصل شد.
آيت الله بهجت ميفرمودند: اگر نسبت به جامعه بيتفاوت باشيم و براي رفع گرفتاريها و بلاهايي كه اهل ايمان بدان مبتلا هستند، دعا نكنيم، آن بلاها به ما هم نزديك خواهد بود.
منبع: تلخيص از سايت رسمي مركز نشر آثار آيتالله بهجت