دبیر علمی همایشهای «جریانشناسی تاریخ معاصر» با اشاره به اينكه گاهی علما برای همکاری با شاهان شرط میگذاشتند، گفت: علامه مجلسی وقتی میخواهد به عنوان شیخالاسلام شاه سلطان حسین مسئولیت بپذیرد، میگوید...
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، در ادامه جلسه پنجم از سلسله همايشهاي آموزشي «جريانشناسي تاريخ معاصر» كه تحت عنوان «سیر عملکرد جریان مذهبی در تاریخ معاصر» به همت مؤسسه ولاء منتظر (عج) و با همكاري مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی(ره) قم و مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد، حجتالاسلام دكتر ابوطالبي به بررسي سیر عملکرد جریان مذهبی در تاریخ معاصر پرداخت.
نقش فدايیان اسلام در نهضت ملیشدن نفت تحريف شده
نقش فدايیان اسلام در نهضت ملی شدن نفت تحريف شده است، اين مسئله حتی در کتابهای تاریخ جمهوری اسلامی نیامده و عموم مردم هم نمیدانند.
نسبت دادن حکم تحریم تنباکو به سیدجمالالدين اسدآبادي
در جای دیگر، تاریخ را به ادبیات خاصی تقلیل میدهند؛ مثلاً در جریان نهضت تنباکو، میرزای شیرازی، مرجع وقت، حکم تنباکو را داده است، اما چون آدمی مثل سید جمالالدین اسدآبادی مقداری نگاههای روشنفکرانه داشته و آخوند نبوده، میگویند سید جمال به میرزا نامه نوشت و به او یاد داد که حکم تحریم تنباکو را بدهد، متاسفانه این حرف رایج است، در حالی که این طور نیست.
مرحوم امین در کتاب اعیانالشیعه به صراحت نوشته است: من در زمان حکم تحریم تنباکوی میرزا در عتبات بودم، نامه سید جمالالدین بعد از اینکه میرزا حکم را صادر کرد، به دست میرزا رسید.
سید جمالالدین به میرزا نامه نوشت و به او پیشنهاد تحریم داد، در حالی که میرزا قبل از آن، این کار را کرده بود؛ علاوه بر این، غیر از سید جمالالدین، دهها نفر از علمای دیگر نيز به میرزا نامه نوشتند.
تخريب وقايع تاريخي در صورت تحريف نشدن آنها
اگر هم امكان تحریف يا تقلیل وجود نداشته باشد، تاريخ را تخریب میکنند. مثل حضور علما در دوره صفویه كه نميشد آن را تحريف يا تقليل كرد، چون این حضور پررنگ بود، لذا آن را تخریب میکنند، تخریبها هم عمدتاً منطقی نیست و اشکالات زیادی به آن وارد است.
ادعای شریعتی در مورد تشیع علوی و تشیع صفوی
یکی از مشهورترین اين تخريبها کتاب «تشیع علوی، تشیع صفوی» دکتر شریعتی است، اين كتاب واقعاً مستدل نیست. البته اشکلاتی که به حضور علما در دربار میگیرد اشکالات خیلی قشنگی است، ولی این اشکالات وارد نیست.
اینکه تشیع صفوی غیر از تشیع علوی است و صفویها تشیع غير علوي را رواج دادند، حرف درستي نبود، شواهد آن هم زیاد است. اقدامات علمای این دوره و تشیعی که در دوره صفویه در ایران ترویج میشد، واقعاً در چه جاهایی از تشیع علوی انحراف داشت؟
ترجمه نهج البلاغه و صحیفه سجادیه به دستور شاهان صفوی
مثلاً نهجالبلاغه يا صحیفه سجادیه و عقاید شیعه دوازده امامی، تشیع اصیل علوی است نه تشيع صفوي. چگونه ميشود كه شاه صفوی اگر قرار است تشیعي غير اصيل را رواج دهد تا بوسيله آن بتواند حکومت خود را تقویت کند، هزینه ميكند و از علماي شیعه میخواهد که نهجالبلاغه را به فارسی ترجمه کنند؛ چون ایرانیها فارسی زبان هستند و باید مطالب این كتاب ها را بفهمند.
چگونه ممكن است اين شاه صفوي دستور دهد كه کتاب عقاید حقه امامیه را به زبان فارسی بنویسند يا صحیفه سجادیه را ترجمه کنند؟ این که نشد تشیع منحرف، این همان تشیع اصیل است و شواهد دیگری هم برای آن وجود دارد.
علماي بزرگ هرگز بله قربانگوی دربار نشدند
در هر صورت ما امروز هم شواهدی را داريم كه نشان ميدهد حضور علما در حکومت صفوی باعث درباری شدن آنها نشد، خصوصاً در سطح کلان این اتفاق رخ نداد.
علت آن هم این است که درباری شدن یک عالم یعنی بله قربانگوی دربار شدن. در موارد متعدد میبینید که علمای شیعه با اینکه كنار شاه هستند، اما از او انتقادهای خیلی صریحی میکنند.
مثلاً وقتي عالمي به عنوان دست راست شاه در مجلسي رسمی كنار او نشسته بود و نوازندهای آهنگی مینواخت، این عالم مجلس را ترک میکرد. هیچگاه هم شاهان اعتراض نمیکردند، چون میدانستند او يك عالم دینی است و چون اين كار را حرام ميداند نبايد در اين مجلس بنشیند.
دستور عالم ديني به شاه براي تعطيلي قمارخانهها
گاهی علما برای همکاری با شاه شرط میگذاشتند؛ مثلاًً مرحوم محقق کرکی برای همکاری با شاه طهماسب شرایط میگذارد، حتی شرایطی در حد واجب و حرام، مثلاً میگوید اگر من به لشكرت بروم باید نماز را اول وقت بخوانند یا علامه مجلسی وقتی میخواهد به عنوان شیخالاسلام شاه سلطان حسین مسئولیت بپذیرد، میگوید شرابخواریها و قمارخانهها بايد تعطیل شود و دربار پاک گردد تا من به دربار بیایم كه البته شاه سلطان حسین هم این کار را میکند.
ادبيات ديني برخي از شاهان صفوي
ادبیات بعضی از سلاطین گاهی خیلی عجیب بود. خزانهدار شاه سلطان حسین به او میگوید: اگر قمارخانهها و شرابفروشیها را جمع کنید از درآمد خزانه کم میشود، چون اينها برای خزانهداری درآمدزا هستند.
شاه سلطان حسین میگوید: تو به خاطر خدا تعطيل کن، خدا خودش جبران میکند؛ این ادبیات با ادبیاتی که برخی از حکومتیهای دوره پهلوی داشتند خیلی فرق میکند.
برخوردهاي محترمانه علما با شاهان
من نميگويم كه شاهان صفوی آدم های خوبی بودند. آنها هم مثل ما بدیها و خوبیهایی دارند. در هر صورت علما برای همکاری شرایط ميگذاشتند. آنها در روابط خود با شاهان صفوي از اصول شرعي کوتاه نمیآمدند، اما در عین حال برخوردهاي باسیاست و باتدبیري داشتند.
البته علما چه در دوره صفویه و چه در دوره قاجاریه به شاه خیلی احترام میگذاشتند و این احترام، متقابل بود. آنها از شاه با القابی مثل سلطان اسلامپناه و غيره ياد مي كردند، حتی امام هم تا وقتی قرار نیست با شاه پهلوی درگیر شود، از این تعابیر استفاده ميكند.
شما باید با سیاست برخورد کنید، حالا چند لقب هم به این آقايان دادید، نه به دین لطمهای ميخورد و نه به اسلام. علما طوری با شاهان برخورد میکردند که آنها را مجبور كنند آن طور كه ميخواهند عمل كنند.
جواب ناصرالدین شاه به میرزای شیرازی در جريان تحريم تنباكو
مثلاً در جریان تنباکو وقتی میرزای شیرازی به ناصرالدین شاه نامه مینویسد و مي گويد این چه قراردادی است؟ تعبیرش در نامه طوری است که البته شما این کار را نکردید و شما اسلامپناه و متدین هستید، شما نمیآیید به ضرر اسلام این کار را انجام دهید، خلاصه این اتفاق افتاده و در جریان باشید كه اين قرارداد به ضرر اسلام است.
ناصرالدین شاه در جواب میگوید: بله ما هدفی جز تقویت اسلام نداشتیم، اینها کاری کردند که این طور شد و چشم اين مسئله را درست میکنیم.
این ادبیات و احترام کاملاً متقابل بود، البته عکس آن بیشتر است، یعنی وقتی ناصرالدین شاه به میرزای شیرازی نامه مینویسد تعداد القابی که به کار میبرد بیش از القابی است كه علما برای شاهان به کار میبرند، مثلاً تعابير مختلفي از قبيل نايبالفقها و نايبالامام را به كار مي برد. در عین حال این نوع سیاستهای باتدبیر هم وجود داشت، ولي در مجموع به درباری شدن به معنای خاص آن کشیده نشد.