گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، حامد صفائی؛
کریستف کلمب و نیّت کشف آمریکا
کشف قاره آمریکا، در واقع ریشه در حسِ ثروت اندوزی و طلا پرستی کریستف کلمب دارد. وی در ابتدا قصد داشت به آسیا از طریق دریا سفر کند، به همین خاطر از حکومت اسپانیا درخواست تأمین هزینه سفر کرد. نتیجه هم چنین شد که کلمب در عوض طلا و ابریشم که از هند می آورد، 10 درصد از سود را دریافت کند.
کلمب عازم هند شرقی شد؛ اما بجای رسیدن به هند به سرزمین جدیدی رسید. وی در ابتدا تصور می کرد به هند وارد شده؛ چون سرخپوستانی که در آمریکا زندگی می کردند، شباهت زیادی به هندی ها داشتند. با گذشت زمان کلمب شروع به جستجوی طلا و به اسارت گرفتن برده برای بردن به اسپانیا کرد. کلمب و افرادش از منطقه ای به منطقه دیگری می رفتند و بومیان را اسیر می کردند. کلمب در مرحله اول 500 نفر از سرخپوستان را به بند کشید و روانه اسپانیا کرد. کلمب در این باره گفت: «بیایید به نام تثلیث مقدس به فرستادن همه بردگانی که قابل فروش هستند ادامه دهیم.»
جنایات کلمب برای دست یابی به طلا
وی همچنین در قسمتی از هائیتی که احساس می کرد طلا وجود دارد، دستور داد هر فردِ بالای 13 سال برایش طلا جمع کنند. بومیانی که (سرخپوستان) حاضر به این کار نمی شدند، سر خود را از دست می دادند. عده ای هم تنها راه چاره را در فرار می یافتند؛ اما افراد کلمب با سگ دنبالشان می کردند و آنها را می کشتند. عده ای هم مانند آراواک ها (سرخپوستان محلی) به خودکشی دسته جمعی دست می زدند. بر همین اساس هم جمعیت هائیتی بخاطر قتل و کشتار کلمب به نصف کاهش یافت.
در این دوره همچنین از آنجا که مادران سرخپوست به صورت سخت و جانفرسا کار می کردند، نمی توانستند نوزادان خود را تغذیه کنند، به همین خاطر بسیاری از نوزادان تازه متولد شده می مردند. حتی برخی مادران از شدت نا امیدی بچه های خود را غرق می کردند.
قتل عام و کشتار، شروع تاریخ آمریکا
این سیر، آغازِ تاریخِ آمریکا بود. تاریخی که شامل سلطه جویی، برده داری و مرگ است. آمریکا تاریخی دارد که شروعش با قتل عام هولناک کریستف کلمب شروع می شود. البته این کشت و کشتار در ادامه هم جریان داشت. برای مثال هنگامی که مهاجران انگلیسی به ویرجینیا و ماساچوست رسیدند، قتل و غارت را برای آغاز کار خودشان در قاره آمریکا انتخاب کردند و این بلا را بر سر بومیان آن منطقه آوردند.
بعد از کلمب بود که خیل سفر مهاجران از اروپا بخصوص بریتانیا به آمریکا آغاز شد. بیشتر مهاجران در شمال آمریکا و در منطقه نیوانگلند (انگلیس جدید) ساکن شدند. آنان در شیوه مبارزه شان با سرخپوستان به غیر نظامیان حمله می کردند، خیمه های آنان را می سوزاندند و به آتش می کشیدند و مردم را درحالیکه برای فرار از آتش بیرون می آمدند را با شمشیر تکه تکه می کردند.
زمینه های ایجاد برده داری در آمریکا
ظلم های مهاجران زمینه ساز بردگی انسان های بومی آمریکا شد. مهاجرانی که وارد سرزمین آمریکا شدند، برای کارهای کشاورزی و معدنی خود احتیاج به افرادی داشتند که با هزینه کم، کار طاقت فرسا را انجام دهند، به همین دلیل علاوه بر سرخپوستان محلی، یک میلیون سیاه پوست را بعنوان برده به قاره آمریکا آوردند. در کل مهاجران به سرخپوستان و سیاهان به چشم برده نگاه می کردند. این نوع نگاه به سیاهان و سرخپوستان نشأت گرفته از وجود جنونِ سودِ بی پایان در آنان است. علاوه بر این تنفر نژادی هم باعث شده بود از آنان به عنوان برده استفاده کنند.
پست ترین برخوردها با سیاهان
برخورد مهاجرین با سیاهان بدین گونه بود که آنان را با زنجیر به هم می بستند و هزاران کیلومتر راه می بردند که در این بین بسیاری از سیاهان می مردند. در ادامه هم که آنان را سوار کشتی می کردند، در یک جای کوچک و تنگ محبوس می کردند. عده ای از سیاهان بدلیل ازدحام شدید و کمبود اکسیژن می مردند. گاهی هم مرگ سیاهان به یک سوم کل آنان می رسید. عده ای هم برای نجات خودشان، از کشتی بیرون می پریدند.
تمام این اتفاقات زمانی به وقوع پیوسته که غرب این دوران را تاریخ شکل گیری تمدن مدرن می نامد.
برخورد نابرابر نژادی
از دیگر ویژگی های مهاجرین، برخورد نابرابر آنان با نژاد ها بود. برای مثال ذر سال 1640م 6 خدمتکار سفید و 1 خدمتکار سیاه فرار کردند؛ اما چند وقت بعد دستگیر شدند. سیاه پوست به 30 ضربه شلاق محکوم شد. علاوه بر این بر صورت او داغ گذاشتند و او را به یکسال کار اجباری با زنجیر محکوم کردند. درحالیکه حکم سفید پوستان تنها زندان بود.
سفید پوستان و مهاجران بر این عقیده بودند که برای جلوگیری از سرکشی برده ها، مجازات شدید لازم است. آنان برده ها را می سوزاندند، فلج می کردند و می کشتند. همه اینها بدین خاطر بود که آنان سرکشی نکنند.
شکل گیری طبقات فقیر و غنی
در دورانی که مهاجران در مناطق شمالی آمریکا بودند، دسته بندی های طبقاتی در حال شکلگیری بود و تفاوت میان ثروتمندان و فقراء بیشتر می شد، برای مثال سخنرانی حاکم ماساچوست که می گفت: «در همه اعصار باید عده ای ثرروتمند و عده ای فقیر باشند» دلیلی بر این مدعا است.
این سخن نشان از طرز تفکر حاکمین مهاجر آمریکا را می دهد که در اصل زمینه انگلیسی داشت. چون حاکمین در آمریکای تازه کشف شده مردان پول و مقام بودند. آنان تلاش می کردند تا آمریکای شمالی مانند انگلیس شود. جایی که عده کمی از مردم بر ثروت جامعه و زمین های حاصلخیز مسلط بودند.
با توجه به این طرز تفکر، سرزمین های آمریکا با سرعت رشد کرد و جمعیت آنجا تا سال 1760م به بیش از یک و نیم میلیون رسید. همینطور هم کشاورزی، کشتیرانی و . . . ترقی کرد. کارخانه های کوچک شروع به کار کردند و اندازه شهر های تازه بوجود آمده مانند نیویورک و بوستون و . . . دو سه برابر شد.
در این میان تعداد مردم فقیر و بیچاره هم روز به روز افزایش پیدا می کرد و این قضیه از نظر مهاجرین مشکلی اساسی بود.
زمینه های استقلال آمریکا از انگلیس
حدود سال 1776م عده ای از اشخاص مهم که دارای قدرت و ثروت در آمریکا بودند، دریافتند که با بوجود آوردن یک ملت به نام ایالت متحده، می توانند زمین، ثروت و قدرت سیاسی را بدون نظارت انگلیس داشته باشند. این دید نشان از زیاده خواهی رهبران آمریکا دارد که آنان را پدران بنیانگذار آمریکا می دانند.
در ادامه هم هرچه زمان می گذشت ضدیت پدران بنیانگذار با انگلیس بیشتر می شد. در همین راستا رهبران سیاسی و اجتماعی بوستون کمیته ای به نام «کمیته مکاتبات» تشکیل دادند تا به برنامه ریزی فعالیت های ضد انگلیسی بپردازد.
اعلامیه استقلال آمریکا
هنگامیکه برخورد نظامی بین حاکمان آمریکا و انگلیس در سال 1775م بوجود آمد. تشکل های آمریکایی بر سر جدایی از انگلیس تصمیم گیری کردند و اعلامیه استقلال هم به همین خاطر منتشر شد. این اعلامیه، رفتار و اعمال زیان بار و غیر منصفانه بریتانیا را فهرست کرده بود و حکمرانی انگلیس بر آمریکا را نوعی ستمگری و استبداد نامید.
البته به این نکته پنهان در اعلامیه هم باید توجه کرد که حق حیات و آزادی و خوشبختی را تنها برای سفید پوستان محدود کرده بود و اینکه نمی خواست نظم موجود که ثروت و قدرت دست آنان بود از بین برود.
بر همین اساس شروع به نوشتن قانون اساسی هم کردند. آن افرادی که وظیفه نوشتن قانون اساسی را داشتند، اکثرشان نزول خوار و ثروتمند و حقوقدان بودند برای آنکه بتوانند یک دولت قوی بوجود بیاورند که بتواند از نظام اقتصادی مورد دلخواه آنان حفاظت کند.
در نهایت این برخوردها و جنگ هایی که آمریکایی ها برای جداییشان از انگلیس انجام می دادند به جنگ های انقلاب آمریکا معروف شد که حدود 6 سال به طول انجامیده بود. این جنگ ها که به رهبری جرج واشنگتن انجام می گرفت برای رهایی از استعمار بریتانیا و دفاع از منافع بازرگانان و سرمایه داران ایالت متحده بود. در سال 1782م قولنامه صلح در پاریس تدوین شد و قرارداد صلح منعقد شد و باعث استقلال 13 ایالت آمریکا شد.
در واقع جرج واشنگتن و دیگر بنیانگذاران ایالت متحده آمریکا، آرزوی تحقق یک قدرت فراگیر و جهان خوار را در سر می پروراندند که با استقلالشان این هدف عملی می شد.
ادامه دارد....
منابع:
1- کتاب رویای آمریکایی / نوشته هاوارد زین / ترجمه فاطمه شفیعی سروستانی/ انتشارات هلال چاپ89
2- تبدیل آمریکای پیش از کلمب به آمریکای جدید تا پایان قرن 18 / تراب عطاری / شهریور 81 / دانشکده علوم انسانی و اجتماعی تبریز
3- انقلاب آمریکا / شهریار زرشناس