این آموزش نیست که در مهد کودک هاست، بلکه فاجعه است و گسترش آن در یک مرکز آموزشی فاجعه؛ مشکل اصلی ...
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ امروز روز جهانی کودک و تلویزیون است؛ کودکی که این روزها از همه طرف مورد تهاجم است و برایش خوراک فرهنگی مسموم آماده است.
به این بهانه خواستیم به سراغ برنامه سازان کودک برویم تا از دغدغه های ساخت برنامه کودک برایمان بگویند.
به سراغ عموهای فیتیله ای رفتیم که برنامه شان کلی مخاطب دارد.
متن ذیل بخش اول گفتوگوی «خبرگزاری دانشجو» با علی فروتن و حمید گلی است.
«خبرگزاری دانشجو»- در مورد فعالیت و آغاز دوستی گروه، که از چند سال قبل کار خود را بهصورت تله فیلم در عکاسخانه آغاز کردید و در مورد شکل گیری کار گروه توضیح بفرمایید؟
فروتن: حدود بیست و یکی دو سال پیش این گروه را آقای مسلمی و گلی تشکیل دادند، در اویل تعداد ما 5 نفر بود منتهی دو نفر از دوستان از ما جدا شدند و حدود 15 سال است که ما سه نفر این حرکت را ادامه دادهایم.
خوشبختانه یا متأسفانه ناملایماتی که طی این سالها نصیب ما شد ما را آب دیده کرد و باعث شد روی تصمیم اولیه مان استوار شدیم و تعهدی که لحظه به لحظه بیشتر میشد و این نهال تعهد به درختی در ما تبدیل شد که با تبر هم قطع شدنی نیست.
حس اعتمادی که بین اعضای گروه وجود دارد باعث شد که سعی ما بر این باشد تا در همه کارها بنیانگذار باشیم تا دعوت شده به کار، یکی از اولین کارهای تلویزیونی ما کلاغ پر بود که آن موقع علم آکادمیک ما به اندازه الان نبود.
در واقع اگر علم ما به اندازه الان می بود شاید اجازه نمیدادیم دیگران کارهای ما را کارگردانی کنند؛ چرا که اعتماد من به حمید و محمد بیشتر از بقیه است و میدانم آنها از من چه میخواهند، ولی ما از تمام کارها تجربه اندوختیم تا اینکه باعث شد کار عکساخانه در شهرک سینمایی جلو دوربین برود، من و محمد عکاس و شاگرد عکاس بودیم و آقای گلی بهعنوان بازیگر با شخصیت ما و قصههای مختلف ایفای نقش می کرد این کار بنا به پیشنهادی به شهرک سینمایی رفت و تبدیل به مجموعه ای شد که از آن 4 بار مجموعهای 26 قسمتی و 25 قسمتی ساخته شد.
متأسفانه در برنامه عصری آخر، کارگردان تهیه کننده محترم کشت ما را کنار گذاشتند. در صورتی که بنیان این قصه برای ما بود.
با گروهی دیگری کار کردند که آنها هم حرفهای بودند ولی جواب نداد این اتفاق برای ما افتاد ولی با این تجربه جسورتر شدیم.
دو عامل در موفقیت ما نقش داشته است، اولین و مهم ترین آن لطف خداوند است که در همه کارها شامل حال ما شده و دومین عامل دعای همه بچههای ایران است، زندگی ما به واسطه بچهها میگذرد و به شکلی ولی نعمت ما هستند و خداوند به واسطه پاک ترین انسانها به ما روزی میدهد و کسی به راحتی نمیتواند این را از ما بگیرد مگر اینکه خود خداوند، در نهایت کار ما به مجموعه فیتیله، جمعه تعطیله در سال 81 یا 82 رسید که بنیان آن با فکری که آقای گلی و سایر دوستان داشتند، ریخته شد.
آقای مسلمی پیگیر بودند که این برنامه شکل بگیرد خدا را شکر برنامه با استقبال مواجه شد و پشتوانه تئاتر کودک به ما خیلی کمک کرد و به درستی گفته شده که تئاتر هنر مادر است به دلیل تجربههای مختلف ما در مدارس، شهرها و حتی کشورهای مختلف، کار در شرایط خوب و شرایط سخت موجب شد مردم با این برنامه احساس نزدیکی کنند و برنامه را متعلق به خود بدانند و این احساس را نداشته باشند که برنامه از تهران پخش میشود.
مثلا کار شعری که در گنبد انجام شد به قدری روی لهجه آن کار شده بود که واقعا احساس میشد که ما لهجه گنبدی داریم که این کار برای آنها بسیار لذت بخش بود.
خدا را شکر برنامه به غیر از این اواخر سر بلند در مقابل مردم ظاهر شده است اگر قسمت باشد و نظر حق بر ادامه کار باشد ما مسلما کار را ادامه خواهیم داد.
«خبرگزاری دانشجو»- جناب آقای گلی، آقای فروتن گفتند شما پایهگذار برنامه بودید بفرمایید که چطور شد به سمت برنامه کودک رفتید؟
گلی: زمانی که مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما کار آموزش بازیگری را در سالها پیش شروع کرد ما در ابتدا برای یادگیری علم و حرفه هنرپیشگی رفتیم و در نظرمان کار برای بچهها نبود.
در سال 67 نمایشی با نام کوچولوها در سینما تئاتر کوچک کنار بازارچه صفویه برای بچهها انجام شد در همان سالها چون استاد ما علیرضا خسمه بود کار دیگری به تهیهکنندگی آقای نیکپور برای شبکه یک که تنها شبکهای بود که در آن سالها گروه کودک داشت قرار شد، انجام شود که در آن آیتمی توسط علیرضا خمسه و هنرمند ارزشمند هرمز هدایت اجرا شد.
این کار انجام شد تبلیغات آن هم انجام شد ولی بنابه دلایلی که در سازمان صدا و سیما وجود داشت تصمیم گرفته شد که این کار بایگانی شود و پخش صورت نگیرد.
آشنایی ما با حوزه کودک در آن سالها بود پس از برگشت از سربازی و اینکه دوباره گروه شکل بگیرد به سال 70 و 71 رسیدیم بعد از پیدا کردن دوباره افراد گروه منتظر بودیم ببینیم که ادامه کار به چه شکل خواهد بود، اولین کار در گروه کودک شبکه دو بود با نام بچهها جدول که در آن خانم ادیبی مجری بودند که با پالام پولوم معروف شدیم، کار کودک به ذائقه ما ساخت و به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم برای بچهها کار انجام دهیم، درسال 74 نمایش را به نام تم سه تئاتر کار کردیم به کارگردانی رضا فیاضی نوشته خانم قاسمپور و آقای فیاضی، خانم مدیر کاظمی، شهره سلطانی، علی فروتن و... تیم اجرایی این کار شدیم.
در آن سالها آن مکانی که کار می کردیم بسیار مهجور بود و ما فکر میکردیم استقبالی از آن نخواهد شد اما بعد از 15 شب خانم گلچین یکی از بازیگران نتوانستند از فرط جمعیت به سالن وارد شوند این بازخورد مثبتی بود که ما از آن کار داشتیم.
این چنین بود که به صورت موازی در تئاتر و تلویزیون کار میکردیم و تاکنون که سال 91 است ما در این حوزه کار میکنیم.
«خبرگزاری دانشجو»- شما اشاره داشتید که طی این سالها هم معلومات آکادمیک شما و هم تجربه شما افزایش یافته، فیتیله محصول کدام یک از اینهاست؟
فروتن: این برنامه آمیختهای از تجربه و معلومات آکادمیک ما بود همانطور که اشاره شد بخشی از تکنیک تئاتر به کمک ما آمد و بخش اعظم آن حاصل اجرا در نقاط مختلف کشور چه در تهران، شیراز و اصفهان و چه در دیر، کنگان و خورموج که هیچ هنرمندی وارد این مکانها نشده بودند، بود و باعث شد با ذائقه کل مردم ایران آشنا شویم حرکتی که بعد از انقلاب توسط گروه ما انجام شد راه اندازی تریلی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود که قبل از انقلاب به سفارش فرح دیبا در آلمان ساخته شده بود.
این تریلی سالن تئاتر برای نقاط مختلف ایران بود که کاملا مجهز و دارای آشپزخانه، سکوی نمایش و... بود که ما جنازه این تریلی را زنده کردیم و از دل خاک بیرون کشیدیم و آن قدر سماجت کردیم (تریلی بود که در زمان جنگ بهعنوان بیمارستان صحرایی بود و ترکش و داغونی زیادی داشت) که اولین اجرای در آن را در همان کانون فکری کودکان انجام دادیم و بعد از آن و پس از آن در سطح ایران گشتیم و در شهرهای مختلف برنامه اجرا کردیم و این بازدهی مناسب باعث شد که بهعنوان اولین گروهی شدیم که همیشه، همه جا خود مسئولان در اتفاقات و حوادث مختلف به دنبال ما میآمدند.
بازتاب این اجراها تجاری بود که باعث شد تا روی آنتی زنده به مدت 9 سال برنامه را حفظ کنیم و کار سادهای نیست و براساس اتفاق نبود بلکه فکر و آگاهی پشت آن بود.
ما شعرهای مذهبی می خواندیم و بچههایی بودند که 12 امام را با شعرهای ما یاد گرفتند به نظر من یکی از دلایل موفقیت برنامه ما در زنده بودن برنامه بود که باعث شد ما بازخورد مردم را در طول هفته می گرفتیم و خواستههای مردم را در قصههای خودمان اضافه کردیم.
ما هم در این سالها سعی کردیم که از اعتماد به وجود آمده بین ما و مخاطبان سوءاستفاده و خیانت نکنیم و به نظر من آمیختگی و عجین شدن مردم با برنامه باعث شد که این برنامه سرپا بماند.
«خبرگزاری دانشجو»- مولفههای برنامههای کودک شما چه چیزی بوده است؟
گلی: مهمترین اتفاقی که در رویکرد با بچهها مواجه هستیم بحث جذب مخاطب است که در خانه و مدرسه آن را تجربه میکنیم ما میدانستیم که بچهها برنامه با اکشن بالا را دوست دارند بچههای کوچک تیز رها را به خاطر کاتهای سریع هیچ دریافتی از آن ندارد و اجازه نمیدهد که مغز به چشم فرمان دیگری بدهده به این نتیجه رسیدیم که در این کمدیهایی گذشته که بدون دیالوگ اجرا میشد همیشه حادثه و اتفاق بود و اگر ما این حوادث را به کمدیهامون اضافه کنیم بچه از نمایش لذت میبردند که بعد که یک دیدیم بزرگسالان هم پای برنامه مینشینند یک گریزی به بزرگترها زدیم و برگشتیم.
علت اینکه برنامه مخاطب خانواده را پیدا کرده به این دلیل بود که میدیدیم که بزرگترهای خانواده مثل پدربزرگ و مادربزرگها و پدر و مادرها و بچهها برنامه ما را تماشا میکنند و این مخاطبان آنقدر متنوع شد که متوجه شدیم فیتیله از برنامه صرف کودک به برنامه خانوادگی تبدیل شده است.
خیلی از خانوادهها به ما گفتند که جمعهها برنامه خودشان را با برنامه ما تنظیم کردند و در آن تایم صبحانه میخورند و پس از پایان برنامه کارهای خودشان را ادامه میدهند.
ما دیدیم که یک رفاه خانوادگی دارد اتفاق میافتد چیزی که سالهاست از خانوادهها رخت بربسته و این همدلی و همفکری بین والدین و بچهها در حال شکلگیری بود و موسیقیهایی استفاده کردیم که گفتند این موسیقیها مشکل دارد که ما گفتیم به نت آنها توجه کنید و کلام روی موسیقی برای فهمیده شدن است.
اتفاقات سیاسی خردادماه سال 88 بود. ما باید برنامه را تولید میکردیم و میرفتیم چون مخاطب ما بچه ها بودند یک التهابی در جامعه اتفاق افتاده بود که نیازمند بود مدیریت شود عدهای میگفتند بد است عدهای میگفتند خوب است مدیریت سازمان دلش میخواست که آنتن برنامه همچنان با طراوت بماند و دست خوش مسائل روز نشود و ما کار خودمان را ادامه دادیم و هیچ تغییری ندادیم که تقدیر و تشکر کردند که خوب بود ولی یک ماه بعد آمدند گفتند این هم توبیخیهاتون.
در جلسه خصوصی به خود مدیر گفتم که خود شما نگفتید که از ظرفیتهای برنامه استفاده کنید که فضای جامعه که دارای التهاب است به چالش بزرگتری کشیده نشود بعد از یک ماه که فضا آرامتر میشود من را مورد نقد قرار میدهید؟
مادر بزرگی از کشور آلمان روی آنتن زنده تماس گرفت و کلی تشکر کرد و گفت: که مادربزرگ بچههایی هستم که در آلمان متولد شده و به آلمانی صحبت و زیست میکنند ولی یک رگ آنها ایرانی است و برنامههای شما را میان 400 برنامه انتخاب کردم و گفت که نوه من با کلیپی که در برنامهتون پخش میکردید امام علی (ع) را شناخت که آمد پرسید اینها درباره چه کسی میخوانند؟ جواب دادم: امام علی (ع) که پرسید این شخصیت کیست؟ که درباره امام علی (ع) توضیح دادم و در انتها به اینجا رسیدیم که امام علی (ع) را در میان امامان دیگر شناخت و متوجه شد افراد مذهبی برای ما مهم هستند و اهمیت دارند و در خانه هی دور میزند و اسم امام را تکرار میکند و این شعر باعث شد تا فضای ارتباطی مادربزرگ، دین و نوه خارجی حفظ شود.
در زمینه موسیقی، شعر، نمایش و خیلی چیزها بر ما خرده گرفتند که شما نگاهی ضدتلویزیونی دارید که ما گفتیم تلویزیون باید گام بزرگتری بردارد ما تنها تولید کننده هستیم.
بچههای ما در خانه ما زندگی میکنند ولی آمالش جای دیگر است ما حیت خواستگاههای دست و پا شگسته این خاک رو هم نگه نداشتیم به نظر من دچار یک فقر کلی شدیم که پوستهاش (سازمان صدا و سیما) زیبا به نظر میرسد این فقر کلی شامل این است که سیستم باز دارندهای وجود دارد که باعث شده حضور هنرمندان کمرنگتر شود مثلا شبکه آی فیلم امروزه مخاطبان بیشتری نسبت به شکبههای دیگر دارد ولی امروز هم اتفاقات در حال رخ دادن است که باید دیه شود و باید اینها همه ببینیم.
«خبرگزاری دانشجو»- خط قرمز و مرزهای سازمان و برنامه خودتان چیست؟
فروتن: ما آن چیزی را که برای خانواده مان مجاز میدانیم فکر میکنیم برای دیگران هم درسته امکان ندارد اشکال هم داشته باشد ولی وارد حیطههایی نمیشویم که خط قرمز به چشم بخورد خط قرمزهای ما خانواده مان و خودمام هستیم و اعتقادات ما اجازه نمیدهد که از یک حدودی فراتر برویم.
نگاه به جامعه و هدف اجازه نمیدهد که از اخلاقیات دور شویم که همه آنها جز خط قرمزهای ماست و مرز بندیهای سازمان براساس رخدادهای سیاسی تغییر میکند، برای ما خط قرمزمان اخلاقیات است.
شبی در راه برگشت به منزل خانم و آقایی مذهبی جلوی من را گرفتند و گفتند من از شما گله دارم برنامه شما بچه را به ابتذال میکشاند گفتم کجاست؟ گفت: شعراتون گفتم کدوم شعرامون ما نزدیک 400 تا شعر داریم که صد تا صد و ده تای آنها مذهبی و مناسبتی است.
گفت: بچه من تکان میخوره و دست میزند و اینطوری آیندهاش مشخص نیست که چی میشه گفتم شما تا حالا برای بچه تون تعریف کردید که چه تاریخی امام حسین (ع) به دنیا آمده؟ حضرت ابوالفضل چه تاریخی ؟ حضرت علی مناسبت به دنیا آمدنش چیه؟ از فلسفه حرکت امام حسین (ع) بگو دور زدن خانه خدا رو بگو که حج را ناتمام میذاره حرکت میکنه به سمت کربلا را بگو، دوم اینکه آیا تا حالا روز تولد امام حسین (ع) برای بچه کیک خریدی که بگی امروز امام ما به دنبال آمده دست بزن و شاد باش. و بعد روز شهادتش هم بچه را غرق غم و غصه کنی همون آهنگ و ترانهای که در روز تولد امامان خوانده میشه هم روز شهادتش همونو میخوانیم گریه میکنند و بچه دچار دوگانگی می شه.
وظیه ما هدایت درست بچههامون است دین خیلی شیرین است ولی قصهاش این قصهای نیست که ما داریم به بچه هایمان یاد میدهیم.
زمانیکه برنامهای 90 درصد مخاطب موافق با برنامه دارد به جای اینکه به آن کمک شود باید ارزشگذاری شود. در واقع به مخاطب و بچههای این کشور و جامعه ارزش گذاری میشود ما اگر بستر این جامعهمون که بچهها مون هستند رو درست پرورش پیدا ندهیم اتفاقی که در جوانان ما افتاده بعدها در بچههای خودمان میافتد اگر بچه 7 ساله الان درست پرورش پیدا نکنه 15 سال آینده هیچ جوری نمیشه درست پرورش و تربیت پیدا کند و وارد جامعه شود.
این آموزش نیست که در مهد کودک ها است، بلکه فاجعه است و گسترش آن در یک مرکز آموزشی فاجعه است و مشکل اصلی مدیران ارشد در رسیدگی به این موسسات هستند.
ما یک حرکتی به سفارش بهزیستی در سال آینده انجام دادهایم به این صورت که کتابهایی تدوین شده و برای بچهها در حال تهیه است که در کلیه مهدکودک های سراسر کشور ارائه می شود که دارای شعرها و مطالب مشخص است و ما در قالب 34 سیدی تصویری و به عبارتی 34 مجله تصویری در حال کار هستیم که حتی در منازل از آن استفاده کنند.
ما متأسفانه رنگ واقعی دین اسلام که رنگ روشنایی و نور است و در دعای جوشن کبیر داریم را بیان نمی کنیم بلکه به همه چیز مشکوک هستیم و این قضایا همه زنگ خطر هستند.
امام حسين حج رو نصفه رها نکرد و....