گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - حامد صفایی؛ میتوان گفت ایران با انقلاب اسلامی خود توانست به دیگر کشورهای اسلامی و حتی جهان بفهماند که امکان تحقق اسلام سیاسی وجود دارد؛ همچنین جامعه میتواند نیازهای دنیوی و اخروی خود را با گفتمان دینی و اسلامی برطرف کند.
تقابل تمدنها
در واقع این گفتمان (اسلام سیاسی) در مقابل تفکرات دنیای غرب از جمله اومانیسم و سکولاریسم قرار میگیرد؛ تفکراتی که دین را از حوزه حکومت خارج میکند و تنها به عقل برای اداره جامعه رجوع مینماید، با این وضعیت ما شاهد تقابل اسلام سیاسی با سکولاریسم و در اصل تقابل دو تمدن هستیم.
انقلاب اسلامی نمود عینی اسلام سیاسی
روند سیاسی شدنِ اسلام در عصر حاضر، با فعالیتهای سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبدو شروع شد که به همراهش موج بیداری اسلامی اول هم شکل گرفت، اما انقلاب اسلامی با ظهورش، نمود عینی خواستهها و مدعاهای امثال سید جمال و عبدو گردید؛ انقلابی که سیاست را با دین پیوند زد.
این حرکت انقلاب ما باعث شد خون تازهای در رگ های جوامع اسلامی برای سیاسی شدنشان جریان یابد و بتوانند گفتمان اسلام را در کشور خود پیاده کنند.
رویکرد تمدنی انقلاب اسلامی
تحرکات جمهوری اسلامی یک رویکرد تمدنی در مقابل غرب دارد تا بتواند تمدن اسلامی را بر تمدن غرب چیره کند، البته اینکه اسلام سیاسی بتواند در جوامع اسلامی حکمفرما شود، تنها به این نیست که حاکمان دست نشانده و نالایق در این جوامع از قدرت خلع شوند، بلکه باید جوامع اسلامی بتوانند در تمامی زمینههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و غیره در مقابل غرب بایستند و در تمام زمینهها گفتمان اسلام سیاسی و مولفههای اسلام را پیاده کنند که این، کاری بس دشوار است.
ناسیونالیسم؛ سکتهای در رسیدن به اسلام سیاسی
علاوه بر این، در میان اعراب و جوامع اسلامی، ناسیونالیسم گرایی هم رواج داشت که چون نتیجه بخش نبود، رسیدن جوامع اسلامی به آموزه اسلام ناب برای برون رفت از وضعیت حاکم بر آنان را به تاخیر انداخت.
البته حرکت انقلاب اسلامی، الگویی برای مسلمانانی بود که برای برون رفت از وضعیت تحت سلطه خود، دنبال راهکار و گفتمان بودند؛ مسلمانانی که زمانی به ناسیونالیسم دل بسته بودند، دیدند با این وسیله به هدف خود نخواهند رسید، بنابراین با الهام از انقلاب اسلامی ایران، در حقیقت برنامه خود را یافتند و گفتمان اسلام را دورن خود پروراندند.
تلاش سکولاریستها برای جلوگیری از ورود دین به سیاست
با افول اندیشههای مدرن غرب مانند سکولاریسم و لیبرالیسم، گرایش به اسلام سیاسی روز به روز در جوامع اسلامی بیشتر میشود، البته درک کامل اسلام سیاسی به درک درست از رابطه دین و حکومت بستگی دارد.
به خاطر چیره بودن تفکرات غربی از جمله تفکر سکولاریسم، اومانیسم و عقلگرایی در میان مسلمانان طی سال های متمادی، این عقیده هنوز وجود دارد که آیا دین میتواند در حوزه اجتماعی نظریه و دستورالعمل داشته باشد؟ آیا در اسلام چیزی به نام دولت وجود دارد؟ البته چنین سوالاتی بیشتر شبهاتی است که سکولاریستها برای جلوگیری از ورود اسلام به حوزه سیاست و اجتماع مطرح میکنند.
در واقع اسلام سیاسی آمده تا به همین سوالات مطرح شده، پاسخ دهد، آمده است که مطابق با مبانی و اصول اسلامی به بازسازی جوامع اسلامی بپردازد؛ که وسیله لازم برای رسیدن به آن کسب قدرت سیاسی است؛ در حقیقت اسلامی کردنِ جوامع تنها با اجرای احکام دین امکان پذیر نیست، بلکه با ایجاد حکومت اسلامی است که میتوان به جامعه اسلامی دست یافت.
البته نظریات گوناگونی درباره گفتمان اسلام سیاسی وجود دارد، اما امام خمینی (ره) به عنوان احیاگر اسلام سیاسی چنین دیدی دارند: «اسلام و حکومت اسلامی مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیر توحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و سیاسی دخالت و نظارت دارد و برای رفع موانع و مشکلات مسیر تکامل انسان کوشیده است.»
اسلام سیاسی باید مبانی تمدن غرب را به چالش بکشد
در واقع میتوان گفت که اسلام سیاسی آمده است تا در برابر تهاجم تفکرات غربی از جمله سکولاریسم و دیگر اندیشهها بایستد؛ این ایستادگی و مقاومت باید در مقابل تمدن غرب صورت بگیرد تا بتواند پایهها و شالوده اصلی تفکرات غرب را به چالش بکشد که همین طور هم است.
منابع:
1- مقاله بیداری اسلامی؛ تقابل اسلام سیاسی و سکولاریسم/ نوشته محمد اسماعیل عمار/ مجله معرفت/ 20 آذر 90/ شماره 168
2- مقاله سکولاریسم و فرهنگ/ مجله نامه فرهنگ/ میزگرد حدادعادل و رضا اردکانی/ شماره 21