گروه علمی «خبرگزاری دانشجو» - دکتر باقر غباری بناب؛ علوم روان شناختی به عنوان یکی از شاخه های اصلی علوم انسانی در صورتی می تواند کارایی خود را نشان دهد که بتواند با نظریه های فرهنگی و بومی به سوالات اساسی در رابطه با مسائل روانی مردم کشورمان پاسخ گوید و در رشد و ارتقای فرهنگی، معنوی و روانی مردم این مرز و بوم کارا و موثر باشد.
مقدمات و تمهیدات بومی سازی روان شناسی در ایران
اگر کسی معارف اصیل اسلامی را در مشرب عرفانی مطالعه کند، بعید است در آیات و احادیث و قصص و مثل ها، ویژگی های روانی انسان ها را نبیند و از آنها به دریای معارف دسترسی پیدا نکند.
تمایل من به مطالعه تفاسیر و تعبیرات عرفانی از این نظر است که عرفا به درونی سازی ارزش های اصیل اسلامی واقف و به آن علاقه مند بودند.
عرفا وقتی قصص قرآنی را مطالعه میکنند علاوه بر تصدیق تاریخی آنها در روان انسانی، آنها را حوادث زنده میبینند. آنان در موسای وجود، جستجوی حق در خویشتن را می یابند که آماده واگذاری امور به خداوند است و در صدد دیدن هزاران تجلی است که با چشم بصیرت به اژدها نگاه کند و آن را عصا ببیند و در فرعون وجود ترس ها، بی اعتمادی ها و تیرگی ها را می بینند که عصا را اژدها می بیند و دعوت به حق را به جای مژده و غنیمت شمردن، از دست دادن جاه و جلال و شوکت به حساب میآورند.
آنان در می یابند که چگونه مولوی در نهایت و اوج قدرت و استواری فقاهت وقتی درویشی آذری زبان را میبیند عاشق او می شود و از هر چه دارد دست می شوید و عاشقانه میگوید:
«از خانه برون رفتم، مستیم به پیش آمد در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه»
و دیدن شمس تبریزی را به تبرک می گیرد و میگوید:
«آمد بهار جانها، ای شاخ تر به رقص آ چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر به رقص آ»
ولی فرعون بعد از دیدن آن همه شکوه و جلال در موسی و اعجاز در صدد انکار و سرکوبی است و بدرستی در می یابد که جذبه های درونی مولانا او را به سوی شمس می کشید و طمع و ریاست طلبی فرعون، او را به مشورت با هامان می انگیخت.
منابع اصیل عرفان اسلامی همچون آثار محی الدین عربی، آثار مولانا جلال الدین رومی، تفاسیر عرفانی صدرالدین شیرازی، آثار امام محمد غزالی و ملا محسن فیض کاشانی از جمله منابعی هستند که می توانند زیربنای تئوری های روان شناختی قرار بگیرند و در تهیه و تدوین اولیه نظریه های روان شناختی ما را یاری کنند؛ مثلاً فهم حرکت جوهری صدرالدین شیرازی به روان شناسی کمک می کند که سازه ها را به صورت تحولی در نظر آورد.
البته تحقیقات کیفی از طریق مصاحبه های نیمه ساختاری که ساختار اولیه آن را گزاره های اصلی تئوری های مبنا تشکیل داده اند می توانند در تعدیل و تهذیب این نظریه های تدوین شده از متون، ما را یاری دهند.
ابعاد ساخت و ساز نظریههای بومی در روانشناسی
بومی سازی روان شناسی یک فرآیند طولانی بوده و متشکل از زنجیرههای متعددی است که یکی از عمدهترین مؤلفههای تعیین تئوری های رقیب مبنا در این زمینه بر مبنای معارف اسلامی و عرفانی است.
مولفه های بعدی که شاید کم اهمیتتر از مرحله اول نباشد، تدوین یک متدولوژی منظم برای استخراج فرضیههای اساسی از این تئوری ها و تدوین یک فرآیند سامانهمند برای آزمون این فرضیههاست.
چگونگی تدوین ابزارها و روشهای گردآوری اطلاعات اساسی و روشهای تحلیل داده ها از مهمترین مراحل آزمون فرضیه های کاری در حمایت، تعدیل یا تغییر نظریه های روان شناختی تدوین شده است.
نظریه های تدوین شده علاوه بر داشتن انسجام درونی (انطباق مبانی و اصول با روشها) و استواری از لحاظ منطقی و هماهنگی با نظریه های دیگر در حیطه علوم رفتاری و فلسفی، باید به سوالات بیرونی و برخاسته از زندگی مردم در بافت فرهنگی پاسخگو باشد.
قدرت نظریه ها همچنین در تولید فرضیههای علمی که قابل آزمون و اندازه گیری باشند، سنجش و ارزیابی میشوند. نظریههای معقول همچنین حدودی را برای تأییدپذیری و ابطال پذیری اصول و پایه های اساسی خود بیان می کنند. در اینجاست که یک نظریه روان شناختی دقیقاً خود را از یک نظریه فلسفی و عرفانی متمایز می سازد.
چالشهای تجربی روان شناسان کمتر از چالش های نظری و فکری آنان کوشش و زمان نخواهد برد. این تحقیقات تجربی است که صحت و سقم نظریه های روان شناسی و کارآیی آنان را تأیید یا رد خواهد کرد.
تاریخی بودن نظریهها
نظریههای روان شناختی در طول تاریخ تمدن بشری امتحان خود را پس می دهند و با جمع شدن مدارک و اسناد تحقیقاتی آنان، کارآیی یاناکارایی بهتر شناخته میشود.
چه بسا یک نظریه در ابتدا به نظر معتدل بیاید، ولی در اثر عدم کارآیی درمانی و یا عدم کفایب تجربی اسناد جمع آوری شده در مورد آن نظریه یا حتی در اثر نشان دادن تعارض و عدم انسجام با تئوری ها و یافته در دیگر زمینه های تحقیقی، به نحوی کارآیی آن خدشه دار شود یا کارآیی آن مورد تردید واقع گردد.
پیامدهای بومی سازی روان شناسی در کشور
یکی از پیامدهای اساسی بومی سازی روان شناسی در کشور پاسخدهی به نیازهای روانی افراد مراجعه کننده به دفاتر مشاوره روان درمانی است. با توجه به اینکه مدل های غیر بومی فعلاً در دانشگاه های کشور تدریس می شود و دانشجویان با این مدل آشنا می شوند، در صورت پیدا شدن تعارض بین افکار و اندیشههای مراجعان خود و روش های پیشنهاد شده برای درمان، کوشش بسیاری از روان شناسان صرف تغییر باورها و اعتقادات فرهنگی مراجعان می شود و انرژی زیادی را از خود آنان و مراجعان هدر می دهد.
در صورت ایجاد تغییرات در باورها و اندیشه های مراجعان به علت تعارض و برخورد بین روش های یاد گرفته شده و فرهنگ مردم، این تغییرات عدم پایداری نشان داده و دوباره به حالت اول بر می گردند؛ به عبارت دیگر تغییرات داده شده توسط روان شناسان و مشاوران در اجتماع و فرهنگ تقویت می شود.
در صورت بومی سازی روان شناسی که از طریق ارائه نظریه های برخاسته از بافت فرهنگ، صورت عملی به خود می گیرد و از طریق انجام تحقیقات بومی این تئوری ها تعدیل، تقویت و تصفیه میشود، تغییرات ایجاد شده در محیط های درمانی در جامعه نیز تقویت شده و حفظ و نگهداری آثار درمان تضمین می گردد.
یکی از عللی که دانشگاه ها در علوم انسانی نمی توانند کارآیی خود را نشان دهند، وجود الگوهای تئوریکی غیر بومی، ابزارهای غیراستاندارد با ارزش ها و هنجارهای فرهنگی و روش های درمانی بیگانه با بافت و ساختار فرهنگ در کشور می باشد، بنابراین بومی سازی علوم انسانی در ایران کمک خواهد کرد که دانشگاه ها جایگاه اصلی خود را پیدا کنند و متخصصان علوم انسانی از کارآیی لازم در حل معضلات روانی و اجتماعی برخوردار شوند و به دنبال آن یکپارچگی فرهنگی و انسجام روانی در افراد ایجاد شود و مسائل فرهنگی و مشکلات روانی افراد راحت تر درمان گردد.
همچنین شباهت درمان های کلینیکی با درمان های عمومی متداول در جامعه بیشتر می شود و در نتیجه تعمیم پذیری یافته های بالینی در محیط های شغلی، خانوادگی و اجتماعی بیشتر می گردد؛ به عنوان مثال شما یک خانواده مذهبی را در نظر بگیرید که یک روان شناس بدون در نظر گرفتن ارزش های معنوی و مذهبی برای بهبود روابط اعضای خانواده با مدل تئوریکی غیر بومی مداخله و درمان را شروع کند؛ به علت بیگانه بودن الگوی درمانی با ارزش های خانوادگی و فرهنگی معلوم نیست که این نوع درمان چقدر پایدار بماند و چقدر در بهبود زندگی واقعی اعضای خانواده بدون داشتن آثار منفی موثر واقع شود.
به علاوه به علت ناهمسان و ناهماهنگ بودن این گونه درمان ها با ویژگی های فرهنگی معلوم نیست که چقدر به بیگانه شدن فرد کمک کند و در نتیجه فرد را از پشتوانه فرهنگی تهی نماید و او را به طرف پوچی در زندگی سوق دهد.
به علاوه بومی سازی روان شناسی در ایران به روند رشد تحقیقات معتبر کمک خواهد کرد و کاربرد تحقیقات را در کشور افزایش خواهد داد. به دنبال بومی سازی تئوریکی، نوع ابزارها و روش های متناسب با مشکلات تعریف شده فرهنگی مشخص خواهد شد و نوع تحقیقات با توجه به فلسفه کلی و دیدگاه نظری پژوهشگران تعیین خواهد گشت.
چه بسا که در استفاده از تحقیقات کیفی، بیشتر سرمایه گذاری شود و در راستای تکمیل تئوری های تدوین شده، تحقیقات کیفی در اولویت قرار گیرند.
چالشهای اساسی در بومیسازی
الف) چالشهای نظری
بدون یک نظریه منسجم، فهم پدیده های روانی و اجتماعی در یک جامعه غیر ممکن به نظر می رسد. نظریه ها ارتباط بین پدیده ها را تبیین می کنند و انسان را وامیدارند که در جهت مشخصی انتظار داشته باشد و فرضیه سازی کند.
بسیاری از افرادی که در علوم انسانی کار کرده اند برای خود چارچوبه مشخصی در نظر گرفته اند. داشتن یک نظریه منسجم بومی در روان شناسی که بتواند در عین انسجام درونی به سوالات بیرونی برخاسته از زندگی مردم کشورمان پاسخگو باشد، لازم و ضروری است.
تئوری های علمی گزاره های کلی اند و همچون عبارات زبانی متشکل از علائم و نمادها هستند. تئوری ها تورهایی هستند که ما برای صید پدیدههای جهان می افکنیم، یعنی برای ساختن تصویری عقلپسند از پدیده های مورد مطالعه خود و تصرف عالمانه در آن، و مدام میکوشیم تا گره های این تورها را هر چه ریزتر ببافیم.
پایه های اساسی نظریه های روان شناختی بومی را در انسان شناسی قرآنی، تفاسیر عرفانی از قرآن مثل تفسیر مولانا جلال الدین رومی در مثنوی، تفسیرهای صدرالدین شیرازی در اسفار اربعه و سایر تفاسیر و آثار بزرگانی چون غزالی و ملا محسن فیض و محیالدین ابن عربی میتوان یافت.
داستان های قرآنی پر از مفاهیم و سازه های روان شناختی هستند که فرآیند فردانیت یک انسان را در اثر گذر از پیچ و خم های مختلف زندگی نشان می دهند؛ به عنوان مثال در داستان ملاقات حضرت موسی با خضر (ع) برای روان شناسان درس هایی نهفته است که می تواند در صورت کشف، در درمانگری و نظریه پردازی در مورد روان انسانی استفاده شود.
چالشهای مربوط به وارسی نظریهها
آزمودن هر تئوری از نظر ما چهار مرحله دارد؛ نخست باید ببینیم که آیا دستگاه در دست آزمون، عاری از تناقص هست یا نه؛ برای این کار باید پیامدهای تئوری را منطقاً با یکدیگر مقایسه کنیم؛ دوم باید در صورت منطقی تئوری دقت ورزیم تا دریابیم که خصلت علمی یا تجربی دارد، یا آن که مثلاً همانگویانه است.
در مرحله سوم باید تئوری را به مصاف مقایسه با تئوری های دیگر بفرستیم تا معلوم شود که به فرض قبولی در امتحان های گوناگون، آیا اصولاً پذیرش تئوری، کمکی به پیشبرد دانش ما خواهد کرد یا نه و در نهایت، نوبت به آزمودن تئوری با استفاده از کاربرد تجربی نتایج آن می رسد.
نظریه های روان شناختی قبل از اینکه به عنوان ابزارهای مفید برای تنظیم افکار و ایده های دانشمندان معرفی شود، باید از لحاظ ویژگی های زیر بررسی گردد:
الف) عاری بودن از تناقض: نخستین شرطی که هر دستگاه تئوریک باید بدان وفا کند، این است که عاری از تناقض باشد، خواه آن دستگاه تجربی باشد و خواه غیر تجربی.
هر دستگاه عاری از تناقض، مجموعه جمیع گزاره های ممکن را به دو دسته تقسیم میکند: گزاره هایی که آن را نفی می کنند و گزاره هایی که نفی نمیکنند (گزاره های استنتاج پذیر در دسته دوم قرار می گیرند)؛ از همین روست که عاری بودن از تناقض اعم از شروطی است که هر دستگاه تئوریک - خواه تجربی و خواه غیر تجربی- باید به آنها وفا کند.
ب) ابطال پذیر بودن: دستگاه های تئوریک تجربی، علاوه بر عاری بودن از تناقض، باید به شرط دیگری نیز وفا کنند که همان ضابطه ابطال پذیری است. این دو شرط بسیار به هم شبیهند. گزاره تناقض آمیز از عهده تمیز بیان دو گزاره از گزاره های ممکن بر نمیآید؛ گزاره ابطال پذیر نیز از عهده تمیز میان هیچ دو گزاره از گزاره های پایه تجربی ممکن بر نمیآید.
دانستن اینکه یک نظریه از کجا ضربه می خورد کار بزرگی است و وسعت دایره معنا و مدلولات آن نظریه را روشن می کند. ویتکنشتاین رأی ابطال ناپذیری پوپر را (که برای تمیز گزاره های تجربی از غیر تجربی است) در معنی داری به کار می برد و می گوید تا ندانم که گزاره ای در چه صورت باطل می شود، معنی آن را درک نخواهم کرد.
ج) تجربهپذیری گزارههای استخراج شده از نظریه: هر چند که دانشمند در مرحله تدوین و گردآوری از مواد خام مختلف استفاده می کند تا به تئوری مورد نظر شکل و سامان دهد، در مقام داوری نظریه باید حساس به تجربه باشد. نظریه پرداز برای اینکه روشن کند که چه نوع یافته هایی منجر به تایید نظریه او گشته و چه نوع داده هایی منجر به ابطال یا رد نظریه خود، دنبال جملات تسجیلی می گردد.
به هر حال در اینجا تجربه را معادل با محسوسات در نظر نگرفته ایم؛ بسیاری از یافته های روان شناختی مثل یونگ در تأیید نظریه اش از نوع محسوسات به آن نحو که در علوم تجربی مطرح می شود، نیستند؛ به عنوان مثال یونگ بر دستیابی خود به ناخودآگاه جمعی و محتوای آن با استفاده از یافته های تجربی از طریق داستان ها، اسطوره ها، کیمیاگری، عرفان و گزاره های مذهبی علاوه بر رویاهای جمعی تأیید میکند.
به هر حال این داده ها از نوع حسیات تجربی و محسوسات نیستند، بلکه تجربه به معنای عام می باشند، بنابراین حساسیت نظریه به پدیده های مورد اتفاق در طبیعت (آفاق و انفس) شرط اصلی قرار دادن آن در رده تجربه پذیری است.
د) درجات آزمونپذیری نظریه: درجات آزمون پذیری یک نظریه از مهمترین مسائلی است که باید به آن توجه نمود. آزمون پذیری نظریه با توجه به فرضیه هایی که از آن نظریه استخراج و آزمون آماری میگردد، مشخص می شود. اغلب نظریه ها به برهه زمانی مشخصی نیاز دارند که امتحان خود را از لحاظ آزمون پذیری در نشان دادن کارآیی خود در در مان و تحقیقات تجربی نشان دهند.
ﻫ ) میزان سادگی نظریه ها: میزان سادگی را از روی مقدار متغیرهای درگیر در تبیین تئوری مشخص به حساب می آورند؛ ویتگنشتاین بیان میکند که استقرا عبارت از انتخاب ساده ترین قانونی است که با تجارب ما موافق افتد.
سادگی نظریهها علاوه بر اینکه به آزمون پذیری آنها کمک میکند، مشکلات مربوط به همسانی درونی آنها را نیز نشان میدهد.