گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ در قسمت های پیش دیدیم که بالاخره الف دانشجو شد و به دانشگاه راه یافت. به کلاس درس رفت و چیزهایی دید. و حالا...
الف ردیف دوم، کنار پنجره را برای نشستن انتخاب کرد. با تمام ذوق و شوق، انبوهی از دفتر و کتاب را از کیفش بیرون آورد و آماده شروع کلاس شد، انتظار داشت چیزهای خفنی سر کلاس یاد بگیرد، کیفش پر از کتاب و جزوه بود، ولی به آقایان دیگر کلاس که نگاه می کرد می دید آنها چیزی همراهشان نیست، البته خانم ها کیف های رنگی بزرگ و کوچکی همراهشان بود هر چند به ابعاد جزوه و کتاب نمی خورد ولی خب حداقل کیف بود.
استاد که آمد الف به احترامش بلند شد، ولی در کمال تعجب دید همکلاسی هایش سرشان به کار خودشان مشغول است، به خاطر همین شک کرد که نکند این آقا استاد نیست، ولی بود.
استاد از مقدمات که گذشت درس را شروع کرد، ولی الف هر چقدر که تلاش می کرد تمرکز کند نمی شد، آخر انگار نه انگار که استاد سر کلاس بود و درس می داد، کلاس مثل اتوبان پر رفت و آمد بود ... ، این موضوع زمانی جلوه بیشتری داشت که یک خانم با کفش های تق تقی از انتهای کلاس خرامان راه افتاد و همزمان که با موبایلش صحبت می کرد به سمت درب خروجی رفت، نکته ای که اینجا تاثیر عجیبی روی الف گذاشت بوی ادکلن خانوم بود که الف را مست و ملنگ کرد.
الف تعجب می کرد وقتی می دید دانشجویان بدون اینکه از استاد اجازه بگیرند، می روند بیرون کلاس و همان طور مثل ... سرشان را پایین می اندازند و می آیند توی کلاس، آخر در دبیرستان الف اینها رسم بود اجازه می گرفتند بعد اگر اجازه صادر میشد رفت و آمدی صورت می گرفت.
بعد از کلی تلاش و تذکرات ملتمسانه استاد، کلاس آرامتر شد و رنگ و روی علمی تری به خودش گرفت.
الف مشغول جزوه نوشتن بود که فهمید در کلاس تابلو شده، چون فقط او بود که این همه کاغذ و کتاب با خودش آورده بو،د وگرنه همان کاغذی که در محوطه دانشگاه زیرانداز آقایان کلاس بود، اینجا شده بود کاغذ جزوه آنها، خانم ها که دیگر نگو، آنقدر چیزهای متفرقه در کیفشان بود که اصلن جایی برای جزوه و کتاب نبود.
به نظرش آمد بعضی ها دانشگاه آمدن را با عروسی یا پارک رفتن اشتباه میگیرند.
هنوز 45 دقیقه ای از شروع کلاس نگذشته بود که بالاخره یکی از جلوه های مثبت اخلاقی کلاس توجهش را جلب کرد و آن نگرانی دانشجویان برای خستگی استاد بود.
هر چند دقیقه یک بار یکی از انتهای کلاس می گفت استاد خسته نباشید و استاد می گفت هنوز زوده، الف هم تعجب کرده بود و هم به خود میبالید، متعجب برای اینکه او فکر میکرد جواب خسته نباشید چیزی باید باشد شبیه ممنون، سلامت باشید و ... ولی پاسخ استاد به این ابراز احساسات دانشجوها کمی به نظر الف نامتناسب می رسید، می بالید به خاطر داشتن چنین همکلاسی های دلسوزی که این قدر به فکر خستگی استاد بودند.
کلاس تمام شد و تا الف سرش را بچرخاند کلاس خالی شد، طوری که انگار اصلاً کلاسی اینجا برقرار نبوده؛ الف همین طور که جزوه هایش را جمع می کرد، آموخته های اولین کلاس دانشگاهیاش را در ذهنش مرور میکرد:
اجازه گرفتن سر کلاس معنی ندارد ...
کلاس در واقع محلی برای عبور و مرور است ...
نگران کفش تق تقی و قدم زدنت روی اعصاب ها نباش، مخصوصاً سر کلاس ...
آوردن کیف به کلاس مخصوص خانمها میباشد، آن هم برای حمل وسایل صافکاری نقاشی و نه جزوه ...
در مصرف کاغذ میتوان صرفه جویی کرد، یک برگه می تواند زیر انداز، سایه بان، باد بزن، بوم نقاشی کاریکاتور استاد و نهایتاً جزوه باشد ...
خواب سر کلاس خیلی میچسبد، حتی اگر تا ساعت 10 صبح خوابیده باشی ...
لازم نیست موبایل را سر کلاس خاموش یا سایلنت کنی، فقط در انتخاب رینگ تون دقت کن ...
پیامک بازی عجیب سر کلاس میچسبد ...
دانشجو باید به فکر خستگی استاد باشد ...
که آدم مث بچه مدرسه ايي ها کتاب دفتر بزنه زير بغلش بره
دانشجو هزارتا کار داره
نميشه که اون طوري که شما انتظار داريد بره سر کلاس
حالا اين خوبش بود
بخاطر همين ترم اول خيلي با انگيزه و ترمهاي بعد زياد حال درسيم خوب نبود
اونا از يه محيط علمي يه دفه مياد توي يه محيطي که مسائل حاشيه اي زياد داره
البته اين مسئله فوقش طول بکشه يه ترمه ها
چه بسا ترم هاي آينده از تهراني ها جلو هم بزنن توي درس نخوندن و اهل حاشيه بودن
اين نشانه ادب روز افزون ما مي باشد
افتضاحيشم از خانوما شروع ميشه که دانشگاه براشون بيشتر مزون لباسه تا دانش گاه البته تا وقتي اينقدر کيلويي ورودي نمي گرفتن دانشجوها بيشتر پسر بودند و جوشم بيشتر درسي بود حداقل حاشيه اش سياست بود نه خاله بازيه امروزي...
واقعا وضعيت دانشگاه امروزه تهوه آوره...
متاسفم
افتضاحي دانشگاه ها از خانم ها شروع ميشه؟!!
اين چ حرف مسخره اي بود که زديد دانشگاها بيشتر پسرا بودن جوش هم بيشتر درسي بود؟!!
حرفتون واقعن مضحکه. اگر مشکل اخلاقي تو دانشگاه وجود داره هم از پسرهاست هم از دختر ها. مگه لحترام به استاد به دختر و پسر بودنه! يا اگه دخترا تو دانسگاه زياد باشن پسرا نمي تونن به استاد احترام بزارن؟! اين چ حرفيه. لطفا همه جوانب رو بسنجيد. مشکل دانشگاه ما از دختراي بدحجاب و بيحجاب نيست. از دختر و پسراي بدحجاب و بي حجابه. اينو من که يه دختر محجبه هستم(و خدا رو هم شکر ميکنم) دارم مي گم. چندين نفر رو ميشناسم که تا قبل دانشگاه ظاهر مناسبي داشتن اما همين که پاشون به دانشگاه باز شد تمام رفتاراشون عوض شد چون هميشه تو دانشگاه پسرهايي بودند که منتظرشون باشند...
خوبه که دخترها به درس خوندن معروف اند و پسرا به کوچه متر کردن.
اصلا حواسم نيستا الزهرا اصلا ما کلاسم کم ميريم
خوب بود اماخبر داريد ديگه اساتيد محترم هم ...
با بقيه اش موافقم...
يكي مياد كه فقط مدرك بگيره
يكي واسه اسم و كلاس و پرستيژش مياد
يكي واسه اينكه يه شوهر باكلاس و درس خونده و فهميده پيدا كنه
يكي واسه گذروندن وقتش مياد
يكي درس ميخونه واسه آينده شغلي و پولش
اما به ندرت پيدا ميشه كسي بياد دانشگاه فقط با هدف اين كه قراره به اوج قله برسه جايي كه خدا و خونواده و خودش از خودش راضين !!!!
همه افرادي كه گفته شد ضمن "فكر" فقط "فكر" به ارزوهاي دست نيافتني ، يكمم ميزنن تو خاكي ديگه !
اين موضوع ريشه ي اخلاقي - تربيتي داره
بچه ها از همون دبيرستان بايد يادبگيرن "هدف " تعيين كننده ي مسير آينده شونه ...نه كنكور و رتبه و رشته خوب !!!!
اگه ميخوايد يکم علمي اين قضيه رو واکاوي کنيم ادامه رو بخونيد.
اگه بخوايم که سر خودمون رو کلاه بگذاريم (آقايون) يقينا ادعا ميکنيم که براي کسب علم اومديم دانشگاه.
و اگه يکم تيز باشيم ميتونيم بفهميم که از کودکي، تمدن بدون اينکه بفهميم، اينطور به ما القا کرده که:
اگه کار ميخواي بايد بري مدرک بگيري.
و براي اينکه متوجه نشيم به جاي "مدرک" ميگن "علم".
اما وقتي خودمون ميام دانشگاه تازه ملتفت ميشيم که:
مادامي که کار براي تداوم زندگي و استقلال نداشته باشيم، هرچقدر هم علم بياموزيم به درد پرز قالي هم نخواهد خورد.
و اين آگاهي باعث بروز رفتارهاي غير منطقي از برخي ها(اکثر) خواهذ شد.
دخترها را نيز با ايجاد حس کم بيني و اينکه تو بايد شبيه پسرها شوي و سر کار بروي گول داده اند.
اين امري طبيعي است.
با تشکر
کلي برام سوال بود آخه چرا مگه ميشه ؟؟؟؟!!!!
ولي خدا رو شکر وارد دانشگاهي شدم که با بقيه دانشگاه ها فرق ميکنه (دانشگاه فرهنگيان)تو دانشگاه ،ما به احترام استاد بلند مي شيم ،برا بيرون رفتن اجازه مي گيريم و گوشيامون همه سايلنته....
خوب هر چند بعضي ها به ما مي خندن اما ما افتخار مي کنيم
آخه معلماي آينده ايم ديگه....
ان شاءالله بتونيم بچه ها رو طوري تربيت کنيم که
مث هم کلاسي هاي «الف»نشن
برامون دعا کنيد
ان شاالله در کار و زندگيتون موفق باشيد
ولي مواظب باشيد.
مي تونيد سرباز امام زمان(ع) تربيت کنيد هم مي تونيد قاتل ايشون رو تربيت کنيد.
تصميم با شما پاداش يا جزاش هم با خدا
کلا باهاتون مخالفم.
مي تونيد تفادت کساني رو که اهميت مي دهند به درس و استاد و دانشگاه و بي تفاوتان مقايسه کنيد
پلنگ هستي يا نيستي نميدونم
فقط بدون اسمت مقدسه!
روش اسم نذار
پسرا بيشتر به حاي اينکه به استاد گوش بدند منتظرند تا از دحترا سوتي بگيرند
پسرايي که ميحوان سر کلاس بخوابند ميتونند پشت کريپس دخترا بخوابند چون استاد نميتونه ببينه
بازار جزوه دادن و گرقتن هم که داغه داغه