به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، اندیشکده «واشنگتن» در گزارشی راهبردی تحت عنوان «پتانسیل یک کشور کوچک برای اسد در سوریه» به قلم «نیکولاسای. هِراس» نوشت: از زمان شروع ناآرامیها در در سوریه، حدس و گمانهزنیهایی در مورد استقرار احتمالی یک «حکومتِ خُرد» به رهبری «اسد» در بخش غربی این کشور وجود داشته است. با وجود فشارهای بینالمللی چشمگیری که از طریق مذاکرات صلح ژنو به هر دو طرف جنگ سوریه وارد شده تا برای حصول یک توافق سیاسی به مذاکره نشینند، این جنگ همچنان ادامه دارد و هیچ نشانهای از فروکش کردن آن به چشم نمیخورد و ظاهراً نه حکومت «بشار اسد» و نه مخالفان وی در حال نزدیک شدن به پایان کار خود نیستند. متعهدترین و موفقترین گروههای مسلح مخالف، که بسیاری از آنها یا اسلامگرا هستند یا از لحاظ جهت فکری از شبهنظامیان سلفی میباشند، در پی ایجاد یک خلافت اسلامی در سوریه هستند، و بعید به نظر میرسد که حکومت سوریه، جوامع سوری طرفدار حکومت، و متحدان آن نظیر حزبالله لبنان (که این درگیری را یک جنگ وجودی برای بقای خود میدانند) بخواهند جنگ را متوقف کنند. استقرار «پایتخت» القاعده در خاور نزدیک، در شهر رقه واقع در مرکز شرقی سوریه، و مشارکت هزاران گروه از جنگندگان خارجی در مبارزه، نشانگر این است که جهادگرایان تا چه حد این جنگ داخلی سوریه را یک درگیری نسلی میدانند که آینده خاورمیانه را تعیین خواهند کرد.
خواسته مخالفان مسلح اسلامگرا، تأسیس یک دولت اسلامی در سوریه
به گزارش اشراف، یکی از تحولات مهم برخواسته از مخالفان مسلح اسلامگرا، بیانیه نوامبر 2013 در مورد تشکیل ائتلاف جبههالاسلامیه توسط چندین گروه قدرتمند همراه با یک قدرت ترکیبی از پنجاه هزار مبارز، و خواسته این گروه برای سرنگونی نظامی حکومت سوریه و تأسیس یک دولت اسلامی در این کشور میباشد. بسیاری از گروههای مبارز تشکیل دهنده جبههالاسلامیه، به ویژه لواء الاسلام، صقور الشام، حرکات الأحرار الشام الاسلامیه، و لواء التوحید، مبارزان اصلی علیه ارتش سوریه و متحدان آن در مناطق استراتژیک متعددی در غرب سوریه هستند. گردانهای مختلف جبههالاسلامیه که میدانند ایجاد یک «سوریه کوچک» به رهبری «اسد» بر تواناییشان بر حکمرانی آتی بر سوریه تأثیر خواهد گذاشت، در حال مشارکت در مبارزاتی هستند که هدف از آنها قطع ارتباط حکومت مستقر در دمشق تحت رهبری «اسد»، با مناطق اصلی حامی آن در لاذقیه، طرطوس، و حمص است.
با ایجاد یک «سوریه کوچک» به رهبری اسد، این کشور به طور غیر رسمی تجزیه خواهد شد
اگر یک «سوریه کوچک» به رهبری اسد توسعه یابد، این کشور به طور غیر رسمی تجزیه خواهد شد، و انشعابات بسیار خونینی برای آینده آن به دنبال خواهد داشت. چنین نهادی، به رهبری «اسد» و بقایای ارتش سوریه، میتواند یک نوار از غرب سوریه را در بر گیرد که احتمالاً 40 درصد از مساحت کشور را شامل خواهد شد و حدوداً 60 تا 70 درصد از جمعیت آن را در بر خواهد گرفت. به دست گرفتن کنترل قلمرو «سوریه کوچک» و دفاع از آن در برابر مخالفان سوری، از جمله مبارزان جهادی متعهد همسو با القاعده، ممکن است منجر به جنگی شدید و غیرقابل توقف، مهاجرت اجباری (یا پاکسازی قومی و فرقهای) و حضور دائمی جمعیت مهاجران ناآرام سوری در کشورهای همسایه شود، و پیامدهای بالقوه درازمدت دیگری را نیز به همراه داشته باشد.
احتمال دارد «سوریه کوچکِ اسد» در غرب سوریه، در سه استان لاذقیه، طرطوس، و حمص که تا حد زیادی تحت کنترل ارتش و سرویسهای امنیتی سوریه باقی ماندهاند، پدیدار گردد. جوامع ساکن در این مناطقِ تحت پوششِ یک «سوریه کوچک» بالقوه نیز نسبتاً حامی حکومت سوریه هستند. در عین حال، قدرت ارتش سوریه و کنترل جوامع وفادار بر مناطقشان هنگام شکلگیری «سوریه کوچک»، تا حد زیادی تعیین کننده مرزهای این حکومت خواهد بود. کنترل قویتر دولت سوریه بر کشور، همراه با عقبنشینی جنبش مخالفان مسلح، به ایجاد یک «سوریه کوچک» وسیعتر منجر خواهد شد؛ اقتدار ضعیفتر حکومت همراه با عقبنشینی ارتش سوریه، یک «سوریه کوچک» کوچکتر را در پی خواهد داشت.
«سوریه کوچک» قادر خواهد بود کنترل بر دمشق را به عنوان پایتخت خود حفظ نماید
دو چارچوب مفهومی عمده در رابطه با مرزهای یک «سوریه کوچک» آتی، مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند. یکی از آنها پیشبینی میکند یک محاصره فرقهای علوی ایجاد گردد که از لحاظ قلمرو به مناطق استانهای لاذقیه و طرطوس در شمال غربی سوریه، که از نظر تاریخی تراکم جمعیت زیادی از علویها داشتهاند، محدود شود. این محاصره به احتمال زیاد نخواهد توانست پایتخت کشور یعنی دمشق را تحت کنترل خود درآورد. دومین سناریو، تحت پوشش قرار دادن یک منطقه وسیعتر است، که نه تنها مناطق سنتی تحت کنترل جوامع علوی را در بر خواهد داشت، بلکه مناطقی که در آنها دیگر جوامع وفادار به حکومت برتری دارند، از جمله شهرهایی مانند ادلب، حماه، و حمص که کاملاً به دست مخالفان مسلح نیفتادهاند، را نیز در بر میگیرد. این «سوریه کوچک» به احتمال زیاد قادر خواهد بود کنترل بر دمشق را به عنوان پایتخت خود حفظ نماید. هر دو این چارچوبها از تجربیات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، و تاریخی جوامع علوی و واقعیتهای سیاسی اجتماعی معاصر برگرفته شدهاند، که طبق آنها گروههای اقلیت و جوامع وفادار به حکومت، بیشتر در غرب سوریه یافت میشوند.
در تشریح و تفصیل چارچوب اول باید گفت، یک محاصره فرقهای تحت سلطه علویها به احتمال زیاد جمعیتی با اکثریت علوی و یک پایتخت اداری در یکی از شهرهای لاذقیه یا طرطوس را به دنبال خواهد داشت. گمان نمیشود که این محاصره فرقهای تا حدی گسترش یابد که قلمرو تاریخی داده شده به علویها را شامل شود. دولت لاذقیه و جانشین آن، استان لاذقیه، در برگیرنده جامعه اقلیت شیعه اسماعیلی شهر مصیاف و مناطق دورافتاده آن در آنچه که اکنون استان حمص در شمال غربی نزدیک به مرز استانی با طرطوس در نظر گرفته میشود، و همچنین روستاهای وادی الخضراء معروف به وادی النصاری، که اکثریت جمعیت آنها مسیحی است، در منطقه تلکلخ از استان حمص نزدیک به مرز لبنان-سوریه، بوده است.
منبع: فردا