به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، محراب علویان در یادداشتی درباره پشت پردههای مسائل مربوط به بابک زنجانی نوشت؛
پرده اول
ذهنیت عمده اینست که تحریمها هیچ تاثیری روی ما نمیگذارند و آنچه هست از سوء مدیریت مسئولین است. مثلا وقتی احمدینژاد اشارهای به تاثیرگذاری بخشی ازتحریمها در اقتصاد کرد با جمله «بیتدبیری خودتان را به گردن تحریم نیندازید» از سوی شاخصترین افراد قوای مختلف و رسانهها به وی حمله شد. این ذهنیت عامه در دولت جدید باید شکسته میشد لذا آقای حجاریان کمپین نه به تحریم را طراحی میکند. درخواست میدهد که در فضای داخل به شکل جدی از تاثیرگذاری تحریمها در اقتصادکشور سخن گفته شود و روشنفکران نسبت به چنین مقوله مهمی سکوت نکنند. حرفهایش تیتر یک رسانهها میشود. تاجزاده و بخشی از زندانیان سیاسی از آن داخل بیانیه میدهند و از این ایده حمایت میکنند و موج اولیه به راه میافتد.
پرده دوم
اقتصاد دانان لیبرال وطنی بعنوان جاده صاف کنهای حاکمیت یک درصدیهای بین المللی به موج ساخته شده لبیک میگویند. آقای غنینژاد و همفکرانشان بیانیه و طومار و یادداشت و مصاحبه ترتیب میدهند و رسما کمپین اعلام موجودیت میکند. مهمترین حرف بیرونی کمپین اینست که ادامه حیات کشور با این تحریمهای فلج کننده رسما غیر ممکن است. اگر نقدی به بیرون میشود صرفا از نگاه تجارت جهانی است که مثلا غنینژاد در یادداشتی میگوید آمریکا با این کار، گردش آزاد سرمایه و قوانین تجارت جهانی را نقض کرده است. اتاق بازرگانی و رسانههای قطب سرمایه داری کشور به شدت پشت سر این ایده قرار میگیرد. البته قدری جلوتر در دوران رئیس جمهور سابق، یکی از مشهورترین سرمایه داران کشور هشدار بروز قحطی در شش ماه آینده را داده بود و الآن از همفکری بوجود آمده و تئوری شدن هشدار سابق خود و همفکرانش به شدت استقبال میکند.
پرده سوم
در آستانه مذاکرات اگر بتوان خوب برای افکار عمومی جا انداخت که ادامه وضع موجود غیر ممکن است هم میتوان کشور را برای دادن امتیازات بزرگتر آماده کرد و هم میتوان تمام نگرانیها برای فشار افکار عمومی بعد از معاملهای ناپایاپای را از بین برد. برخلاف آنچه حجاریان انتظار داشت که بزرگنمایی تحریمها منحصر به مجموعهای غیر دولتی بماند و بار گفتمان کردنش در جامعه بر دوش روشنفکران باشد با ذوق زدگی خصوصیهای دولتی شده، دولتیها از خدماتی که این گفتمان در آینده برای رفتارهایشان خواهد داشت مطلع شدهاند و کمپین نه به تحریم با حمیات جدی رئیس اتاق بازرگانی و مسئول دفتر رئیس جمهور مواجه میشود. آقای نهاوندیان و روزنامه ایران با یادداشتهایی حمایتی در اختیار بزرگنمایان تحریم قرار میگیرند.
پرده چهارم
برای آنکه افکار عمومی برای سازش و معامله بر سر تحریمها همراه شود باید کلید واژههایی ساخت و رونمایی کرد تا مردم با تمام وجود ماجرای برساخته را باور کنند. از آن جمله رونمایی از متنفعانی است که سود مقاومت ملت و فشارهایی که دارد تحمل میکند به جیب آنها میرود و در این بین تنها همین جماعت هستند که خواستار ادامه داشتن تحریمها برای منافع شخصی خودشاناند. این بحث بصورت مفصل در یکی از یادداشتهایی که آقای نهاوندیان در ارگان رسمی دولت مینویسد تئوریزه میشود و ابعادش مطرح میگردد و در همان یادداشت کلید واژه جدیدی خلق میشود و برای تیتر یادداشت بکار میبرد که بعدها به یکی از پرکاربردترین الفاظ رسانهای تبدیل میشود: کاسبان تحریم.
حال دیگر باید ضربه نهایی را به افکار عمومی زد و مذاکرات و رفتار دولت را باهدف کوتاه کردن دست کاسبان تحریم معرفی کرد که همان معترضان مذاکرات هستند. تا برای کاسبان تحریم مصداق معرفی نشود مردم خوب درک نمیکنند و پروپاگاندا شکل نمیگیرد.
پرده پنجم
نیویورک تایمز با انتشار گزارشی از فردی به نام بابک زنجانی پیش قدم میشود که با تیتر «مردی که تحریمها برایش طلا بود» در رسانههای بسیاری منعکس میشود. رسانههای داخلی لیبرالهای وطنی ترتیب گفتوگوهای مفصل با فردی که یک شبه ره صدساله رفته را میدهند و پروژه رسانهای کلید میخورد و (ب. ز) سابق با نام رسمی بابک زنجانی بر سر زبانها میافتد. فردی که تا پیش از این به جهت همکاری در دور زدن تحریمها از دست آقای هاشمی رفسنجانی، احمدینژاد و روحانی مورد تقدیر قرار گرفته و حتی همکاریهایش با شهردار تهران در وارد کردن تجهیزات پل صدر وی را بر سر زبانها انداخته بود علی الظاهر قرار است اینبار بعنوان یکی از مصادیق کاسبان تحریم به افکار عمومی معرفی شود.
بابک زنجانی در فهرست تحریمهای اروپا اینگونه معرفی شده است «بابک زنجانی در حال کمک به نقض مقررات مربوط به تحریمهای اتحادیه اروپا علیه ایران و در حال فراهم کردن کمکهای مالی به دولت ایران است. زنجانی یکی از عناصر کلیدی ایران در معاملات نفتی و نقل و انتقال پولهای نفتی ایران است. زنجانی مالک گروه سورینت در امارات بوده و برخی از شرکتهای تحت مدیریت وی به عنوان کانالی برای پرداخت نفتی ایران مورد استفاده قرار میگیرند.»
دیوید کوهن، معاون وزارت دارایی آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی نیز بعدازآنکه زنجانی در 11 آوریل 2013 در فهرست تحریمهای آمریکا قرار گرفت گفت: «ما در خنثی کردن تلاشهای ایران از طریق بابک زنجانی بیرحمانه اقدام خواهیم کرد.»
یک مقام ارشد دولت آمریکا نیز گفت: «زنجانی و شبکه بین المللی شرکتها و بانکهایش مسئول اختفای معاملاتی به ارزش میلیاردها دلار هستند که از جانب ایران انجام دادهاند. او از شرکتهایی مانند آی اس او در مالزی استفاده کرده تا میلیونها بشکه نفت ایران را خریداری کند و به بازار عرضه کند. او همچنین از جانب ایران با اتکا به نهادهای مالی خود میلیاردها دلار مبادله ارزی انجام داده است.»
پرده پایانی
فضای افکار عمومی آنقدر آماده شده و تحت تاثیر این بازی کثیف برای بزرگنمایی تحریمها و جا انداختن کلید واژه کاسبان تحریم قرار گرفته که به شدت انتظار دستگیری میلیارد معروف را میکشد. جمعی از نمایندگان مجلس حتی درخواست دستگیری بابک زنجانی را میدهند و بالاخره همزمان با اخبار داغ متلاشی شدن شبکه مالی ترکیه و بانکی که نقش بسزایی در دور زدن تحریمهای ایران داشت آرزوی آمریکاییها و اتحادیه اروپا در ایران نیز محقق میشود و بابک زنجانی دستگیر میشود و شبکه مالی وی نیز متلاشی میشود. طبق معمول فردی که خود اعلام کرده بروزش در دوره ریاست مرحوم نوربخش در بانک مرکزی و حاصل دوره تکنوکرات هاست و از دست جناحهای مختلف مورد تقدیر قرار گرفته بعنوان یکی از مفاسد دولت قبل برای تسویه حساب معرفی میشود و این بازی همچنان ادامه دارد.
حاشیه ضروری: فرد نامبرده در این نوشته مانند بقیه شهروندان کشور اگر متهم است باید در یک دادگاه رسمی به اتهاماتش و قانونی بودن یا نبودن قرار دادهایی که با مسئولین بسته است رسیدگی شود و نباید مورد سوءاستفاده پروپاگاندای رسانهای قرار بگیرد و قربانی اغراض جریانهای سیاسی شود و باید آبرویش حفظ شود. این نوشته صرفا به ابعاد ماجرای بزرگنمایی تحریم و بازی رسانهای بحث کاسبان تحریم پرداخته و هیچ نسبتی با تطهیر فرد نامبرده ندارد.