به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، ماجرای «خر» خطاب کردن منتقدان سینمایی از جانب یک کارگردان رو به... چنان برای عدهای عجیب نموده که بیخودی شلوغش کردند و گریبان دری، کهای داد وای هوار چرا مهرجویی چنین گفته و چنان گفته!
آنهایی که منتظر چنین چیزی هستند هیچی از سینما نمیفهمند! به معنای واقعی خَر هستند و از حماقتشان چنین حرفی میزنند! عین همین حرفی که زدم را منتشر کنید وگرنه راضی نیستم مصاحبهام منتشر شود»!
برای بنده بسیار عجیب است چنین برخوردهایی! فرهنگیان را چه شده که از استاد ایراد میگیرند؟ آیا برحق بودن ایشان را نمیفهمید؟ او مهرجویی است!!! سلحشور نیست که تا لب باز کرد 101 بازیگر زن علیه او بیانیه انتقادی بنویسند و دهانش را ببندند. استاد شاید فیلمهایش در پیت شده باشد ولی بیحکمت حرف نمیزند.
«خر» در زبان پارسی از جایگاه رفیعی برخوردار است و در گذشته نام یکی از اساطیر کهن شاهنامه بود که اعراب به خاطر عنادی که با زبان پارسی داشتند بعد از حمله به ایران این نام ارجمند را بر روی زبان نفهمترین حیوان عالم نهادند.
گواه و سند این مطلب را میتوانیم در تاریخ چندین هزار ساله کشورمان پیدا کنیم. «خر» ظاهرا همان حیوان معروف است که شهرت به حماقت دارد و برخی آدمهای کودن را به آن حیوان تشبیه میکنند. اما در لغت نامه دهخدا راجع به این واژه چنین نوشته است: اگر کسی را عقرب گزیده باشد بایدکه به آواز بلند به گوش خر گوید که مرا عقرب گزیده است و واژگونه بر او سوار شود تا درد زایل گردد و همان جای خر به درد آید که عقرب آنکس را گزیده است و اگر پوست پیشانی خر را بر کودکی بندند که میترسد، دیگر نترسد و اگر مصروع با خود بدارد شفا یابد. این بدان معنا است که در گذشته خر را هم ردیف سوپرمن میدانستند.
در فرهنگ معین نیز اینطور نوشتهاند: الاغ. [اُ] (اِ) قاصد و پیک. (برهان). آنکه برای او اسب توشه مهیا دارند تا بجایی که نامزد بود زود رسد. (شرفنامه منیری). این لغت در کلمات مرکب به صورت پیشونداید به معنی بزرگ و نتراشیده و ناهموار «(جلد اول صص1403- 1404)
در فرهنگ نامه حییم نیز» خر «این طور آمده است: در برخی واژهها معنی بزرگی و درشتی میدهد مثل خربوزه (خیار بزرگ)، خرمهره (مهره درشت)، خرمگس (مگس بزرگ)، خرپشته (پشته بزرگ)، خرچنگ (دارای چنگال بزرگ) و... مسلما مراد از خر پشته، پشته احمق و نادان نیست و چنانکه خرگوش را به خاطر گوش بزرگش، خر گوش گویند نه حماقت گوشش.
حال به معانی هم ردیف» خر «دقت کنید: بزرگ! پادزهر نیش عقرب! از بین برنده ترس! آیا یک اسطوره جنگی جز این موارد، نکته دیگری برای جنگجو بودن نیاز دارد؟
بنابراین میتوان تصور کرد که خر در ابتدا به معنی بزرگ بوده است و چون این حیوان معروف از نظر جثه از بسیاری حیوانات بزرگتر است او را خر نامیدهاند که تصادفا احمق از آب در امده است پس گناه از خر نیست! از حمار (لغت عربی) است. اما این واژه اینقدرجا افتاده است که ناصر الدین شاه با آن ابهت و عظمت در خاطرات عتباتش میگوید» فلانی خیلی خر است... «پس قطعا مراد ناصرالدین شاه هم اشاره به بزرگی آن بنده خدا بوده ولا غیر.
باری! این همه سند برای عزیزان رو کردیم تا نگاهی دگر بار داشته باشیم به سخنان گهربار استاد!
» آنهایی که منتظر چنین چیزی هستند خیلی خوب سینما را میفهمند و به معنای واقعی بزرگ و برهانمند و نترس هستند و از بزرگیشان چنین حرفی میزنند! عین همین حرفی که زدم را منتشر کنید وگرنه راضی نیستم مصاحبهام منتشر شود»!
برای استاد بزرگ سینمای ایران آرزوی طول عمر داریم. انشا الله که خدا از «بزرگی» کمشان نکند.
منبع: مشرق