گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ حجت الاسلام میرتاج الدینی، معاون پارلمانی صدا و سیما در نشستی دوستانه پاسخگوی سوالات این خبرگزاری شد که متن زیر شرح کامل این گفتوگو است:
«خبرگزاری دانشجو» - عملکرد «خبرگزاری دانشجو» را چگونه ارزیابی می کنید و نظر خود را درباره کلیپهای «دکتر سلام» بگویید؟
میرتاجالدینی: «خبرگزاری دانشجو» مجموعهای از دانشجویان بسیجی و خوشفکر را در کنار خود جمع کرده است، بنابراین نقش این خبرگزاری در بین خبرگزاریهای دیگر کشور می تواند بیبدیل باشد؛ چرا که از سویی دانشجویان، خبرگزاری را مدیریت میکنند و از سویی مخاطب اصلی خبرگزاری نیز مسائل دانشجویان در حوزههای فرهنگی، علمی و سیاسی است، بنابراین حضور خود را در خبرگزاری دانشجو یک توفیق میدانم.
در ایام انتخابات شاهد کلیپهای «دکتر سلام» بودم که از جمله مستندهایی است که آدم رغبت پیدا میکند ادامه آن را ببیند؛ باید بگویم مجموعه دکتر سلام توانسته هم کاندیداها را به چالش بکشد و هم نقش عمدهای در بصیرتافزایی و روشنگری جامعه داشته باشد.
«خبرگزاری دانشجو» - در مورد عملکردتان در مجلس و چگونگی حضور خود در دولت به صورت اختصار برایمان بگویید.
میرتاجالدینی: ورود من به عرصه های سیاسی کلان و ملی، قبل از مجلس هفتم آغاز شد؛ در سال 77 به عنوان مسئول سازمان تبلیغات اسلامی آذربایجان شرقی انتخاب شدم. آن زمان، اوایل ریاست جمهوری خاتمی بود و مسائل فرهنگی در کشور وارد فضای جدیدی شده بود، بنابراین کار در آن شرایط سخت بود، در کنار آن، اقدامات سیاسی نظیر انسجامبخشی به نیروهای ولایی و ارزشی را ادامه دادم و بعد از آن در انتخابات مجلس ششم از نیروهای ولایی حمایت کردم و خودم کاندیدا نشدم تا مجلس هفتم که در تبریز با ارائه لیستی با عنوان خادمین مردم و ولایت، از طرف مردم برای حضور در مجلس انتخاب شدم.
لیستی که ما با این عنوان در تبریز به مردم ارائه کردیم با استقبال گستردهای روبرو شد، به طوری که تحلیلگران در تبریز اعلام کرده بودند، همه افراد در این لیست رای خواهند آورد، اما به خاطر اختلافات درونی تنها سه نفر به مجلس راه یافتیم.
پس از حضورم در مجلس در شکلگیری فراکسیون اصولگرایان فعالیت داشتم، به طوری که پیشنویس آیین نامه فراکسیون اصولگرایان را نوشتم و در چهار سال در چهار دوره شورای مرکزی و هیات رئیسه فراکسیون اصولگرایان حضور داشتم.
عملکرد فراکسیون اصولگرایان در مجلس هفتم نسبت به مجلس هشتم قویتر بود و این به دلیل تغییراتی بود که در شیوه انتخاب اعضای شورای مرکزی فراکسیون به وجود آمد، به این صورت که اعضای شورای مرکزی از طرف مجامع استانی انتخاب شدند و تعداد اعضای فراکسیون از 35 نفر به 45 نفر افزایش پیدا کرد و از هر استان نمایندگان اصولگرا به فراکسیون معرفی شدند، بنابراین با این شیوه انتخاب، بدنه فراکسیون اصولگرایان انسجام قبلی خود را از دست داد و افراد غیراصولگرا یا اصولگرایان کمرنگ وارد لیست شدند که حتی در انتخاب این افراد نیز اختلافاتی وجود داشت، حتی من اطلاع داشتم که برخی از این افراد طرفدار جریان سبز بودند، اما در فراکسیون بر اصولگرا بودن خود تأکید داشتند.
با شکلگیری انتخابات ریاست جمهوری دهم، از کاندیداتوری احمدی نژاد دفاع کردم که این حمایت نسبت به دوره نهم بیشتر بود؛ چرا که احساس کردم بحث، احمدینژاد و موسوی نیست، بلکه رقابت بین افراد ارزشی و جریان دگراندیش است، بنابراین تلاشهایی انجام دادیم تا از این امر دفاع کنیم، برای همین فعالیت خود را به سطح استان تبریز محدود نکرده و با توجه به اینکه من خودم تبریزی هستم و رقیب جدی احمدینژاد نیز تبریزی بود، احساس کردم که باید به طور جدی فعالیت کنم.
به خاطر دارم برای شرکت در مناظرهها و سخنرانی به منظور حمایت از احمدینژاد، به اصفهان، تبریز، کرج و تهران و شهرهای دیگر می رفتم که با استقبال مردم مواجه میشد، حتی در یکی از این جلسات یکی از خبرنگاران از من پرسید، با وجود اینکه موسوی تبریزی است و شما نیز تبریزی هستید، چگونه است که از احمدینژاد دفاع میکنید که من در جواب گفتم، معنای اصولگرایی همین است اصول و ارزش را مبنا قرار دهیم.
در انتخابات سال 88 تجمع و سفرهایی از سوی کاندیداها برگزار میشد که به همین منظور موسوی در اوایل خرداد سفری را به تبریز داشت. در استادیوم باغ شمال تبریز که جمعیتی برای شنیدن سخنرانی او آمده بودند، برخی حضور افراد در این مراسم را به معنای پیروزی موسوی در انتخابات تلقی کرده و آن را در مجلس پخش کرده بودند، اما من در جواب هواداران تنها گفتم که اجازه دهید احمدینژاد به تبریز بیاید و آن گاه به مقایسه بپردازید که پس از یک هفته احمدینژاد به تبریز آمد که طی کردن فاصله فرودگاه تا باغ شمال زمانی معادل سه تا چهار ساعت طول کشید. جمعیت زیادی آمده بودند که قابل مقایسه با کاندیداهای دیگر نبود.
بنابراین در پیامکی به تمام نمایندگان مجلس اعلام کردم که بنابر نظرسنجی، هواداران احمدینژاد از جمعیت بالای 50 درصد برخوردارند که در جوابم آقای علیخانی، یکی از نمایندگان چپ مجلس پیامک داد که این آمار شما احتمالاً از شورای اداری بین مدیران نظرسنجی شده است که من در جواب او گفتم نتیجه را خواهیم دید.
پس از سفر من به نیویورک احمدینژاد معاونت پارلمانی را به من پیشنهاد داد که پس از این پیشنهاد من مشورتهایی را با افراد صاحبنظر انجام دادم و اولین سوالی که از دکتر احمدینژاد پرسیدم این بود که من نماینده مردم هستم، باید ببینم نظر مردم چگونه است که دکتر احمدی نژاد در جواب من پاسخ داد مردم دوست دارند نمایندهای نیز در دولت داشته باشند.
بنابراین پس از رایزنیهای مختلف و انجام دادن نظرسنجیهای غیرمستقیم از مردم در تبریز این پیشنهاد را قبول کردم؛ این نکته را از آن رو توضیح دادم که برخی امکان دارد به این امر ایراد بگیرند، در حالی که در دو سالی که در مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده دولت حضور داشتم به عنوان معین استان بودم؛ چرا که مسائل آذربایجان شرقی را نیز پیگیری میکردم و بسیاری از مدیران کارهایشان را از طریق من پیگیری میکردند؛ زیرا اعتقاد من این است که هنگامی که مردم به فردی اعتماد میکنند آن فرد باید خودش را برای همیشه خادم مردم بداند، البته اکنون نیز همین عقیده را دارم. مردم چند دور به من رای دادند، اما اگر یک بار هم این توفیق نصیب من می شد، من خود را تا آخر خادم ملت میدانستم.
«خبرگزاری دانشجو» - علت پیروزی روحانی در انتخابات 92 را چه میدانید؟ آیا نقاط ضعف اصولگرایان در این امر تأثیر نداشت؟
میرتاجالدینی: یکی از مسائل اصلی که شما به آن اشاره کردید نبود وحدت در میان طیف اصولگرا بود که این، امر روشنی است، در حالی که در جبهه مخالف با وجود دو کاندیدا، با یکدیگر به اتحاد رسیدند و عارف بنا به تصمیمی که مجموعه مدیریت این جریان گرفت، به نفع روحانی کنار رفت.
«خبرگزاری دانشجو» - اصولگرایان قائل به این امر هستند که اصلاحطلبان فرد مشخصی را به عنوان رهبر ندارند، فارغ از اینکه ما روحانی را نیز اصلاح طلب نمیدانیم، اما سوالم از شما این است که چرا این موضوع در اصولگرایی اتفاق نیفتاد؟
میرتاجالدینی: یک اصل کلی وجود دارد که هر جریانی که متعهد میشود، پیروز میدان است؛ این از اصول لایتغیر است که اتحاد موجب افزایش نیروی یک جریان میشود، اما همانطور که گفتم در جریان اصولگرا از شش نفر تنها یک نفر کنارهگیری کرد و حتی سه نفری که پیش از انتخابات اعلام کرده بودند که تنها یک نفر را بهعنوان نماینده خود انتخاب میکنند، این کار را انجام ندادند، بنابراین انتخابات 92 نشان داد که افرادی که در جریان اصولگرایی هستند یک رأس تصمیمگیرنده که بقیه از آن تبعیت کنند، ندارند و از سویی وقتی با یکدیگر اختلاف دارند به نقد کردن یکدیگر میپردازند که این امر موجب ضعف همدیگر میشود؛ در مجموع، این عوامل موجب شد که افراد نتوانند گفتمان واحدی را راه بیندازند و به آن بپردازند، در حالی که جریان مقابل یک حرف زد و مردم آن را پذیرفتند.
«خبرگزاری دانشجو» - آیا شما رای روحانی را گفتمانی میدانید؟
میرتاجالدینی: رای روحانی گفتمانی داشت که ناشی از خلأ گفتمانی جریان اصولگریی بود و توانست آرای پراکنده را جذب کند، این اقدام بستر و زمینهای شد تا جریان مقابل بتواند با رویکرد نقادی، تبلیغات را بدست گرفته و طرفداران را به سمت خود بکشاند، بنابراین آنها در این زمینه قوی شدند. نکته دیگر که باید به آن توجه کنیم، آن است که جریان اصولگرا هم خودش را نقد کرد و هم دولت این بستر را برای حرکت پیروزمندانه رقیب آماده نمود، به طوری که عملکرد دولت و مجلس در این هشت سال، با وجود آن که احمدینژاد خود را از جریان اصولگرایی نمیدانست، اما باید بگویم محصول عملکرد دولت به حساب جریان اصولگرایی گذاشته میشد و حتی کابینه احمدینژاد نیز از جریان اصولگرا بود، به طوری که شاهد بودیم در سال آخر دولت احمدینژاد حملات تندی علیه دولت رواج داشت که در تاریخ انقلاب اسلامی بیسابقه است.
به خاطر دارم در مناظرهای که حدود یک سال پیش از انتخابات 92 با یکی از نمایندگان مجلس در زمینه اقتصادی برگزار کردیم، اعلام کردم که اشکالات درونی اقتصاد ما مربوط به این دولت نیست و در همان زمان به اصولگرایان متذکر شدم که اگر عملکرد دولت را تخریب می کنید چه دارید که در آینده به عنوان محصول کاری خود به مردم تحویل دهید؛ که این استراتژی در آینده محقق شد و همه جریانهای اصولگرا که این امر را تحلیل نکردهاند، متوجه این امر شدند.
اما نکتهای که باید به آن توجه کنیم آن است که باید بشنویم و متوجه شویم که عملکرد دولت در این زمینه تا چه میزان بوده است؛ چرا که عملکرد دولت نیز در مقابل مجلس درست نبوده و برعکس. به این ترتیب بود که جریان رقیب پیروز شد. اگر یک آسیبشناسی دقیق انجام دهیم، متوجه خواهیم شد که هر کدام از این موارد سهم و نمرهای دارند که گاهی افراد تمام این تقصیرها را به گردن دولت میاندازند، در حالی که هم برخورد جریان اصولگرا با دولت مناسب نبود و هم دولت همکاری لازم را با اصولگرایان انجام نمیداد، بنابراین بعد کاندیداتوری کاندیداها در انتخابات 92، جریان کارگزاران و اصلاحات با کمک یکدیگر به پیروزی رسیدند.
به نظر می رسد که دولت در عین ناامیدی به پیروزی رسیده است، بنابراین اکنون برنامهریزیهای جدی را برای مجلس دارد و به سراغ مجلس خبرگان خواهد رفت که لازم است جریان اصولگرایی بتواند خود را سریع بازیابی کند؛ به این معنی که هم باید گفتمان خودش را شفاف کند و هم اتحاد درونی اش را بازسازی نماید.
«خبرگزاری دانشجو» - به نظر میرسد اصولگرایان این امر را به خوبی درک نکردهاند و هنوز با یکدیگر اختلاف دارند؟
میرتاجالدینی: حرف شما درست است. نباید به این امر خوش بینانه نگاه کرد، بلکه باید حساسیت لازم نسبت به آن داشت و با نگاه برنامهریزی شده، با تدبیر و راهبرد مناسب قضیه را به جلو برد، اما نمیگویم که نگاه خوش بینانه ای دارم، اما به نظر، جریان اصولگرایی در مجلس می تواند جایگاه خود را حفظ کند و اگر انسجامش را بیشتر کند، میتواند مجلس را از دست ندهد.
«خبرگزاری دانشجو» - اظهارات اخیر رئیس جمهور دولت یازدهم را در مورد خالی بودن خزانه چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این موضوع صحت دارد یا خیر؟
میرتاجالدینی: دولت دهم و نهم از نظر عملکرد اقتصادی فعالیتهای گوناگونی داشتند و از کارنامه قابل قبولی از منظر اقتصادی و عمرانی برخوردار بود که از نمونههای آن میتوان به رسیدگی به مناطق محروم و انجام کارهای اساسی مانند هدفمندی یارانهها و سفرهای استانی اشاره کرد.
از سویی رهبر معظم انقلاب نیز در بیانات خود همواره بر نقاط مثبت عملکرد دولت نهم و دهم تأکید می کردند و این سفارش را همواره به مسئولان مینمودند که رئیس جمهور بعدی نیز باید سطح کاری خود را از این بالاتر ببرد، بنابراین این سطح کاری به عنوان یک شاخص مطرح است، اما گاهی جریانهای خودی و اصولگرا نیز توجهی به این نکته ندارند و به نوعی این را تخریب میکنند، در حالی که این گونه نبود و اگر حاشیه های دولت دهم را کنار بگذاریم، باید بگویم که در مجموع عملکرد دولت نهم و دهم را در زمینه اقتصادی قابل قبول میدانم و حاضرم به مناظره درباره اقدامات دولت بپردازم.
در دو سال اخیر تحریمها موجب شد که عملکرد اقتصادی کشور با کندی همراه باشد، در حالی که پیش از آن فعالیت اقتصادی دولت فوق العاده بود. از سویی تغییر قیمت ارز شوک های شدیدی را در اقتصاد ایجاد کرد و تورم را بالا برد که یکی از مسائل قابل توجه بود، اما با این وجود دولت دهم در آن دو سال کشور را اداره کرد و تمام تلاش خود را نمود تا فشارهای تحریم به جامعه تحمیل نشود، البته من نیز معتقدم با توجه به توانمندیهایی که احمدی نژاد داشت، دولت باید کمتر به حاشیه توجه میکرد و انرژی خود را در عرصه اقتصادی صرف می نمود، در حالی که حاشیههای دولت زیاد شد که باعث تقلیل عملکرد دولت گردید.
«خبرگزاری دانشجو» - با توجه به اینکه از تحریمها سخن گفتید نقش بابک زنجانی را در کاهش تحریمها چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این موضوع صحت دارد که آقای احمدینژاد از وی به عنوان رابط فروش نفت با کشور مالزی استفاده میکرد؟
میرتاجالدینی: از جزئیات پرونده بابک زنجانی خبر ندارم، اما به طور کلی مشکلاتی که تحریمها برای فروش نفت در کشور ما به وجود آورد، موجب شد تا دولت راههای مختلفی را برای دور زدن تحریمها در نظر بگیرد، کما اینکه این وظیفه دولت است، اگر بخواهیم میزان فروش نفتی خود را بررسی کنیم، خواهیم دید که در زمانی 2000 میلیون بشکه نفت فروختهایم و این مقدار تا 600، 700 بشکه نیز کاهش پیدا کرده است. تحریمها موجب شده که به کشتیهای ما اجازه عبور داده نشود، بنابراین ما از کشورهای دیگر پرچم قرض میکنیم و تا وقتی آمریکاییها کشتیها را شناسایی نکنند کار خود را انجام میدهیم و پس از آن که شناسایی شدیم پرچم کشور دیگری را اجاره کرده و حتی کشتیهای جدیدی را خریداری می کنیم. در حال حاضر یک میلیون بشکه نفت برای سال بعد در نظر گرفته شده است که این میزان تا یک میلیون و 300، 400 بشکه نیز افزایش خواهد داشت.
در امور بانکی نیز دولت سعی داشت ارز را از کشورهایی که ارز ارزانتری در اختیار ما قرار میدادند، تهیه کند، به عنوان مثال رئیس بانک مرکزی پیش از آن که تحریمها تشدید شود با پولهای بلوکه شده ایران مقدار زیادی طلا خرید که بعداً در معادلات جهانی افزایش قیمت پیدا کرد، به این ترتیب توانستند با آن کشور را اداره کنند. نکتهای که اکنون باعث تعجب است آن است که در دولت سابق گفته میشد که 30 درصد از مشکلات به تحریم و 70 درصد به سوء مدیریت مربوط میشود، در حالی که مسئولان دولت فعلی تمام توان خود را بر روی رفع تحریمها گذاشته اند که نباید این گونه باشد.
«خبرگزاری دانشجو» - تعامل دولت و مجلس را در دولت احمدینژاد چگونه ارزیابی میکنید؟
میرتاجالدینی: رابطه مجلس و دولت یک رابطه گسترده است که با توجه به قوانین و مقررات قانون اساسی میتواند موجب نظمبخشی به کشور شود. نکته مهم این است که همانگونه که انتصاب حق دولت است، رای اعتماد یا عدم رای اعتماد نیز حق مجلس شورای اسلامی است.
در دولت گذشته یکی از اختلافاتی که با آن روبرو بودیم، آن بود که مجلس در انتصابات دولت دخالت میکرد و این دخالت ها در زمانی به شکل کدخدامنشانه حل میشد، اما وقتی این موارد زیاد شد دولت در برابر آن ایستادگی کرد که این امر موجب اختلاف گردید. اگر بخواهم به نمونهای از آن اشاره کنم باید بگویم که در زمانی که من معاونت پارلمانی را بر عهده داشتم، آقای احمدینژاد تصمیم گرفت که ملک زاده را به عنوان معاون وزیر خارجه منصوب کند، در حالی که اعضای مجلس مخالف بودند، بنابراین من در صحبت خود با وزیر امور خارجه و دکتر احمدی نژاد به این امر اشاره کردم، اما با وجود اینکه دکتر احمدی نژاد معمولاً نظرات من را جدی میگرفت، در برابر این سخن مقاومت کرد و این ایستادگی در برابر دخالت نمایندگان در انتصابات و پافشاری وی موجب شد که وزیر معرفی شده ورزش نیز نتواند رای اعتماد را از جانب مجلس دریافت کند، بنابراین در تعامل دولت و مجلس نباید حاشیه ها موجب اختلال در کار شود. در قضیه مرتضوی، هم از طرف مجلس و هم از طرف دولت کش و قوسهایی را شاهد بودیم.
در قضیه مرتضوی از هر راهی که مجلس جلوی ورود مرتضوی را می گرفت، دولت راه دیگری را پیدا می کرد، بنابراین این شیوه مدیریت به نفع مردم نیست. در نهایت آن واقعه یکشنبه فرارسید که یکی از تلخ ترین روزهای کاریم بود. در آن روز من در کنار احمدی نژاد بودم و او با توجه به صحبتی که نمایندگان با وی کرده بودند، قبول کرده بود که این مسئله را مطرح نکند، حتی پنج، شش دقیقه پیش از آن که دکتر احمدی نژاد به پشت تریبون برود از او مجدداً خواستم که مسئله را مطرح نکند و او قبول کرد، اما در تریبون به تنگنا افتاد، وی نمی خواست موضوع را مطرح کند، ولی تحت فشار قرار گرفت و آن حادثه پیش آمد که هیچ کس از آن اتفاق راضی نیست و هیچ کس سود نبرد و همه ضرر کردیم.
«خبرگزاری دانشجو» - چرا در دولت سابق معمولاً بودجه در زمان مشخص تحویل داده نمی شد و با تأخیر همراه بود؟
میرتاج الدینی: عوامل مختلفی در این امر دخیل بود و این موضوع در سال های اخیر خیلی برجسته می شد، اما به طور کلی باید بگویم که هیچ دولتی در دوران خودش بموقع بودجه را ارائه نداده و مبنا نیز بر همین بود، حتی نمایندگان مجلس نیز نسبت به این امر حساس نبودند.
نکته ای که باید به آن توجه کنیم، این بود که در سال های اخیر حساسیت های بسیاری بر این امر صورت گرفت که از جمله علل تاخیر دولت را می توان شرایط اقتصادی نامساعد جامعه دانست. از سویی خود آقای احمدی نژاد از جمله کسانی بود که به مواد بودجه اهمیت می داد و بند بند لایحه بودجه را تا به قطعیت کامل نمی رسید، تغییر نمی داد، بنابراین زمان بسیاری را در معاونت برنامه ریزی و بودجه صرف می کرد، حتی احمدی نژاد چند بار تلاش کرد تا شاکله بودجه را اصلاح کند، اما این اتفاق ممکن نشد، در مجموع دولت اقداماتی انجام داد تا ردیف بودجه کاهش پیدا کند و مجلس نیز بتواند به سادگی درباره مواد آن صحبت کند.
یکی دیگر از مسائلی که در این زمینه مطرح است، این است که احمدی نژاد اعتقاد داشت که مجلس تنها می تواند آیین نامه داخلی برای خودش تصویب کند و رابطه دولت و مجلس در قانون اساسی تعریف شده است، بنابراین این زمان را باید خود دولت تعریف کند.
«خبرگزاری دانشجو» - موضوع شکایت از احمدی نژاد به چه نحوی است و چرا ادامه پیدا کرد؟
میرتاجالدینی: یکی از مسائلی که من انتقادات حقوقی نسبت به آن دارم بحث نظارتی مجلس است که با اختیارات قوه قضائیه در آیین نامه داخلی مجلس خلط شده است، برای مثال در ارتباط قوای سه گانه موارد به خوبی تفکیک شده است، اما چون مجلس این قانون را تصویب کرده است اختیارات بیشتری را برای مجلس قائل شده، در حالی که مجلس دو رسالت اصلی دارد، یکی قانون گذاری و دیگری تفحص و تعهد که این شاید از اختیارات مجلس باشد. باید توجه کنیم که قوه مقننه نیز این اختیار را در دست دارد و تنها قوه قضائیه در این امر دخیل نیست.
یکی از مسائل مطرح در این زمینه این بود که قانع نشدن نمایندگان مجلس از توضیحات یک وزیر امر جزئی نیست؛ چرا که نمایندگان مجلس، نمایندگان مردم هستند و این امر به معنی عدم رضایت بخشی مردم از آن وزیر است.
بنابراین قوه قضائیه وظایف دیگری دارد که مجلس در آن زمینه نمی تواند دخالت کند و در این راستا دیوان محاسباتی به نوعی بازوی دیگر مجلس است.
یکی از مواردی که با آن روبرو هستیم، آن است که در آیین نامه داخلی مجلس گفته شده که کمیسیون های تخصصی مجلس می توانند عملکرد دولت را بررسی کنند، اما اشکالی که اینجا پیش می آید، این است که نمایندگان می توانند در بخشی از ارائه این گزارش ها، موافقت یا مخالفت خود را اعلام کنند، اما دولت نمی تواند از خود دفاع کند که طبق آیین نامه در صورت قانع شدن نمایندگان مجلس، پرونده به قوه قضائیه ارسال خواهد شد.
یکی از این نمونه ها، گزارشی در کمیسیون انرژی بود که من گزارش را خواندم و متوجه شدم که مطالب تندی نوشته شده است، بنابراین پیش از آن که مطالب در تریبون خوانده شود از خواندن قسمت هایی از آن با نظر هیئت رئیسه جلوگیری کردم، اما به هر حال متن چاپ شده بود؛ این در حالی است که اگر به دولت فرصت داده می شد، نباید این پرونده برای او مشکلی ایجاد می کرد، خیلی از مواردی که نسبت به احمدی نژاد شکایت شده، این گونه است، از سویی احمدی نژاد شاکیان خصوصی نیز دارد که برای کسی که هشت سال امور اجرایی کشور را در دست داشته، چیز عجیبی نیست.
«خبرگزاری دانشجو» - آیا شما در جلسات ساختمان لادن که با اعضای سابق دولت برگزار می شود، شرکت می کنید؟
میرتاج الدینی: جلسات ساختمان لادن، جلسات ثابتی نیست، هر از گاهی از افراد دولت دهم دعوت می شوند و در جلسه بحث های روز کشور و عمده مسائل اقتصادی مطرح می شود.
1.تحريم
2.سازش
3.فتنه
به نظرمن کسي که خود زندگي اشرافي با خونه ها و ماشين هاي آنچناني دارد، چه ميفهمه درد اين مردم رو. مسول بايد مثل آقاي دکتر احمدي نژاد ساده زيست و خدمتگزار مردم باشد.
اميدوارم دوره بعد هم دکتر احمدي نژاد شرکت کنن.
به اميد آنروز