گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ یکی از چالشهای اساسی جوامع در دوره مابعد انتقال جمعیتی، کاهش توان نظامی و قدرت بازدارندگی جوامع است. در کشورهای صنعتی، از جمله استرالیا و کانادا، مشکلات راهبردی ناشی از کاهش نرخ باروری به اتخاذ سیاستهایی در جهت افزایش جمعیت منجر شد. در جنگ جهانی اول نخستوزیر استرالیا، ویلیام (بیلی) هاگز، مردم کشورش را در زمینه انقطاع نسل هشدار داد، و آنها را به زاد و ولد بیشتر تشویق نمود.
در جنگ جهانی دوم نخست وزیر استرالیا (کورتین) هشدار داد که کشور استرالیا برای حفظ امنیت خود، همانند آسیای پرجمعیت، به یک جمعیت 30 میلیونی نیاز دارد.
اساس هدف کورتین برای دستیابی به جمعیت 30 میلیونی در گذر زمان محو شد. اما از آنجا که جمعیت استرالیا در آن زمان 7 میلیون نفر بود، کاملاً روشن بود که افزایش باروری نمیتوانست برای افزایش جمعیت استرالیا کافی باشد، از این رو اکثر نخبگان سیاسی استرالیا در اعلام توافق با سیاستهای «استرالیای سفید» که به اوایل دهه 1990 بر میگشت، از سیاستهای مهاجرت از کشورهای دیگر بویژه انگلستان و بعضاً از سایر کشورهای اروپایی استقبال و از آن حمایت مالی کردند .
در سال 1930 سیاستمداران فرانسوی به این نتیجه رسیدند که به دلیل کاهش جمعیتشان، نیازمند احیای تسلیحات مدرن نظامی و در نتیجه کنارگذاشتن استفاده از تسلیحات خط ماگینوت (Maginot Line) هستند.
پائول رینولد، وزیر دولت وقت فرانسه، با تأکید بر این نکته که "تنها یک عامل وجود دارد که بر همه موارد مسلط است و آن عامل جمعیت است" ، به بحث درباره بکارگیری تسلیحات مدرن پرداخت. اینچنین موضوعاتی قبلاً هم از سوی رهبران وقت فرانسه مطرح شده بود، اکنون نیز در قوانین اروپا و فرانسه ذکر شده است.
مشکلاتی از این دست تنها منحصر به فرانسه نبود. طی دهه 1930، آلمان به رهبری نازیسم و اتحاد جماهیر شوروی به رهبری استالین به دلایل کاملاً نظامی و راهبردی، سیاستهایی قوی در جهت افزایش نرخ باروری اتخاذ کردند.
در اوایل سال 1904 نخست وزیر کانادا، ویلفرد لاریر با نگاهی خوشبینانه انتظار داشت که جمعیت 6 میلیون نفری کشورش تا پایان عمر او، به 60 میلیون افزایش یابد (یعنی افزایش 10برابری جمعیت). از آن پس، سیاستمداران کانادایی مدتها ادعا داشتند، که جمعیت کانادا باید حداقل نزدیک به 30 میلیون نفر افزایش یابد. البته کانادا هم مانند استرالیا تلاشهای خود را در جهت سیاست مهاجرپذیری متمرکز کرد. در سال 1980 یک گروه کارشناسی که توسط حکومت تشکیل شده بود مسئول ایجاد انگیزههای مالی برای افزایش باروری شدند.
در ایران نیز اگر با همین روند پیش برویم، مخاطرات امنیتی ما را تهدید خواهند کرد. برای نشان دادن این که این برنامه از قبل طراحی شده و چقدر حائز اهمیت است دانستن همین جمله برژینسکی کافیست. برژینسکی سیاستمدار کهنهکار و مشاور امنیت ملی سابق آمریکا می گوید: «از فکر کردن به حمله پیشدستانه علیه تاسیسات هستهای ایران اجتناب کنید و گفت و گوها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید، چون زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست.» (مصاحبه جرالد سیب، دبیر روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» با برژینسکی، مارچ 2009)
چرا که مثلاً 20 ميليون جمعيت به درد بخور و با کيفيت
بهتر است از 50 ميليون جمعيت ...
بزنيم به سيم آخر و اقدامات جسورانه در حمله به دشمن انجام دهيم به همراه تجديد نظر جدي در سياست هاي تحديد نسل.