گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - حامد حسن زاده؛ پس از پلیس آهنی 1 و 2 و 3، اینک شاهد پلیس آهنی 2014 هستیم؛ محصولی که با شکست سخت خود، تقریباً پروژه پلیس آهنی را به پایان رساند.
ROBOCOP یا همان پلیس آهنی عنوان فیلمی است که برای اولین بار در سال 1987به کارگردانی پاول ورهوون (Paul Verhoeven) با سرمایه گذاری یک کمپانی فیلمسازی آمریکایی (Orion pictures) ساخته شد. این فیلم که در ژانر اکشن و جنایی و در گونه فیلم های علمی-تخیلی است نامزد دو جایزه اسکار شد و مخاطبان زیادی را نیز به خود اختصاص داد؛ به گونه ای که توانست حدود چهار برابر هزینه تولید خود را از گیشه کسب کند.
داستان فیلم مربوط است به یک پلیس آمریکایی به نام Alex Morphy (با بازی خوب Peter weller هم در نقش مورفی و هم در نقش پلیس آهنی) که در نبردی با اشرار دچار جراحات گسترده می شود؛ به گونه ای که ادامه حیات برای او ممکن نیست. یک شرکت ربات سازی آمریکایی وابسته به پلیس آمریکا تصمیم می گیرد تا از او برای ساخت یک پلیس رباتیک استفاده کند و بدین ترتیب با ترکیب جسم الکس مورفی با تجهیزات الکترونیک، پلیس آهنی ساخته می شود و ...
ماجرای فیلم به قدرت نمایی این ربات آمریکایی می گذرد. این فیلم به لحاظ فنی نقاط قوت زیادی دارد و در زمان خود (سال1987) فیلم خوبی محسوب می شود. نماهای سربال های (Low-angle shot) زیبایی که از این ربات گرفته می شود به ایجاد حالتی از عظمت و قدرت برای این ربات کمک بزرگی می کند. این فیلم از ژانر تریلر (Thriller) نیز بهره می گیرد و برخی از سکانس ها را هیجانی تر می کند. میمیک صورت کاراکتر ربات نیز در نماهای فول کلوز، به نحو احسن برای او حالت قدرت و صلابت ایجاد می کند. موسیقی فیلم نیز در نوع خود زیباست و به ایجاد فضای قدرت و عظمت پلیس آهنی برای مخاطب کمک بسیار می کند. در کل می توان گفت که این فیلم در دوره ی خود فیلم خوبی محسوب می شود.
از سوی دیگر این فیلم در حقیقت یک پروپاگاندا برای دولت ایالات متحده محسوب می شود. تماشای این فیلم باعث می شود تا قدرتی افسانه ای از قوای نظامی آمریکا در ذهن مخاطب تداعی شود.
پس از فیلم موفق پلیس آهنی(ROBOCOP) کمپانی اوریون پیکچرز تصمیم گرفت پلیس آهنی 2 را در سال 1990 بسازد. اما این فیلم به اندازه ی فیلم اول نتوانست موفقیتی کسب کند.(35 میلیون دلار برای این فیلم هزینه شد که توانست در گیشه 45 میلیون دلار کسب کند.)در سال 1993 نیز پلیس آهنی 3 ساخته شد اما آن هم شکست خورد و محبوبیت چندانی به دست نیاورد.(برای این فیلم 23 میلیون دلار هزینه شد که توانست تنها 10 میلیون دلار از آن را در گیشه کسب کند و 13 میلیون دلار ضرر به بار آورد.)
پس از آن دیگر پلیس آهنی ساخته نشد تا امسال که ورژن جدید این فیلم با عنوان(ROBOCOP 2014) ساخته شد.
پلیس آهنی 2014 علیرغم تجربه ی شکست پلیس آهنی 2 و 3 ، مجدداً دچار اشتباهات مهلکی شد که امسال شاهد شکست سخت این فیلم بودیم. این فیلم که حدود 100 میلیون دلار برای آن هزینه شده است، تنها 57 میلیون دلار از گیشه کسب کرده است که این سومین ضرر برای کمپانی سازنده در پروژه ی پلیس آهنی محسوب می شود.
پلیس آهنی 2014 دچار اشکالات عدیده ای است که مهمترین آن ضعف داستان است. چرا که این فیلم تقلیدی است از همان فیلم پلس آهنی 1 که در سال 1987 ساخته شد. سناریو همان سناریو و داستان همان داستان است. شاید بتوان گفت فیلمنامه نیز همان فیلمنامه است و تنها در مواردی جزیی تغییراتی داشته است. حتی برخی پلان ها عیناً از فیلم پلیس آهنی 1 تقلید شده است! تنها چیزی که تغییر کرده است شکل و هیئت ربات پلیس و بیشتر شدن تجهیزات مکانیکی و الکترونیکی ربات است. حتی بازی خوب گری اولدمن (Gary Oldman) نیز نتوانسته است به فیلم کمک کند. بازیگر نقش اول فیلم جویل کینامن(Joel Kinnaman) که نقش الکس مورفی و ربات را بازی می کند اصلاً چهره ی مناسبی برای ربات نیست. بیننده ای که بازی پیتر ولر(Peter Weller) در فیلم پلیس آهنی1 را دیده باشد از بازی جویل کینامن در پلیس آهنی 2014 راضی نخواهدشد. نویسنده می توانست حداقل ماجرا را تغییر دهد که انتهای فیلم از ابتدا معلوم نباشد و فیلم اندکی دراماتیزه باقی بماند! اما این کار هم صورت نگرفته است. موسیقی متن هم اصلاً موسیقی جالب توجهی نیست و به فیلم کمکی نمی کند. جلوه های ویژه نیز در مواردی دچار ضعف است و تصنعی به نظر می رسد.
انتظار می رفت پس از وقفه ی 20 ساله در تولید سری فیلم های پلیس آهنی، پلیس آهنی 2014 پس از بیست سال محصول خوب و راضی کننده ای از آب درآید و شکست پلیس آهنی 2 و 3 را تکرار نکند؛ اما پلیس آهنی 2014 هم با قریب 40 میلیون دلار ضرر، شکست مفتضحانه ی بعدی این پروژه را رقم زد. لذا بعید به نظر می رسد که کمپانی اوریون پیکچرز(که به خاطر ورشکستگی در متروگولدوین میر ادغام شده است) بتواند دوباره پلیس آهنی بسازد.
نکته ی قابل توجه این است که سازنده ی فیلم برای این که قدری لحن جشنواره پسند به فیلمش اضافه کند تا مورد توجه داوران جشنواره قرارگیرد، در بخش نخست فیلم تصاویری از شهر تهران در سال 2028 را نشان می دهد که ربات های آمریکایی تهران را به تسخیر خود درآورده اند و یک یک مردم را در خیابان های شهر اسکن می کنند و مجرم را از غیرمجرم تشخیص می دهند!
جالب است که لحن جشنواره پسند در آمریکا فحاشی به دشمنان آمریکا و پیروی از سیاست های دولت آمریکاست. کسانی که اینگونه فیلم بسازند شانس بیشتری برای کسب جایزه ی اسکار دارند. اما در کشور ما لحن جشنواره پسند فحاشی به خودمان و خودزنی است. هرکس بیشتر خودزنی کند شانس بیشتری برای کسب کردن سیمرغ های بلورین دارد!
اين نشون ميده که هاليوود مدتهاست دچار کمبود داستان شده و البته افت شديد هنري!
تکرار داستان هاي قبلي با نسخه هاي ضعيف تر از اعتبار هاليوود ميکاهد
بجز در موارد استثنايي مثل بتمن از "نولان" که فکر ميکنم سري هاي بعدي به اين خوبي نباشند!