گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ حبیبالله بهمنی که با ساخت فیلمهای دینی و مذهبی در عرصه سینما شناخته شده است و سالها قبل با بازی در «وصل نیکان» ابراهیم حاتمیکیا وارد سینما شده، مدیر گروه سینمایی دانشگاه سوره بوده و مشاور کارگردان «عروس خوشقدم». کفه فیلمهای اکشن در کارنامهاش سنگینی میکند و «سیب و سلما» از معدود آثار کمهزینه و بیسر و صدایش محسوب میشود؛، با وی درباره جایگاه سینمای دینی و در مجموع فعالیتهای سینمای ایران به گفت و گو نشستیم که به شرح زیر است:
خبرگزاری «دانشجو» - خودتان را معرفی کنید؟
بهمنی: حبیب الله بهمنی هستم، بطور عام فیلمساز هستم و بطور تخصصی در بازیگری، فیلمنامه نویسی، کارگردانی، تهیه کنندگی، تدوین و آموزش فعالیت داشتهام.
مدیر گروه سینمای دانشگاه علم و فرهنگ و سوره بودهام. در ماهنامه سوره کارهای مطبوعاتی کردهام، اما بیشتر فعالیتم در بخش فیلمسازی است.
بیشتر فعالیتهایم در حوزه فیلمسازی به دوران دانشجویی برمیگردد. مجموعه همه شرایط من را به فیلمسازی، کارگردانی و تهیه کنندگی سوق داد.
با بازی در فیلم آقای حاتمی کیا بازیگری را آغاز کردم و پس از آن هم در کلیپها و دیگر فیلمها بازی کردهام.
مجموعه 26 قسمتی برای شبکه قرآن و همچنین مستندی در آمریکای لاتین درباره چالشهای آمریکای لاتین ساختهام. مستندی دیگر راجع به شهید بهشتی تولید کرده ام و همچنین کارهای سینمایی انجام دادهام.
غیر از بازیگری، در زمینه نویسندگی و کارگردانی هم کارهای متفاوتی تولید کرده و در آخر با فیلم «سیب و سلما» در جشنواره فجر شرکت کردهام که مورد استقبال مردم بوده، و تا قبل از اکران فیلم «جدایی نادر از سیمین» در صدر تایید مردمی بود، اما با آمدن آن فیلم در رده دوم قرار گرفت و در جشنوارههای خارجی جوایزی را به خود اختصاص داد و مورد استقبال قرار گرفت. الان هم فیلمنامه ای با نام «مرگ در برلین» در دست دارم که درباره تاثیرات شیمیایی است.
خبرگزاری «دانشجو»- نگاهتان به شهید آوینی چگونه بود؟
بهمنی: در دورهای همکاریای بین ما وجود داشت، وی مسئول سرویس سینمایی سوره بود و در مقالات چندین بار توفیق داشتم تا در خدمتش باشم. آوینی طبق آداب ایرانی، نه تنها برای جامعه، بلکه برای ما هم، بعد از رفتنش شناخته شد. آوینی یک شخصیت آرمانخواه بود و یک آرمان بلندی داشت و در زیر تعریف تحولات و تغییر اسلامی سینما را کنکاش میکرد که فرهنگ دینی، ملی و انقلابی ما زیر همین فرهنگ میتواند تعریف شود.
از آنجایی که سینما یک صنعت و هنر است و ساختارهای پیچیدهای را در خود دارد، بنابراین به همین سادگی نمی شد سینمای دینی را پیاده کرد، از این رو میتوان گفت ما در مقابل جریانهای عجیبی بودیم و ورود با جریانهای تازه در سینما مشکل بود.
سینمای ما وارث یک سینمای دو وجهی بود، از ابتذال تا سکولاریزم و روشنفکران قبل از انقلاب یک وجه سینما بودند و فیلم فارسی وجه دیگر سینما. دکتر کاووسی که تحت تاثیر سینمای غرب بود، سینما را در کنار ابتذال قرار داد و فیلم فارسی را بنا نهاد و فرهنگ ملی و فارسی را تحقیر کرد.
این دو جریان که وارد سیاست هم شده بود، در سینما حضور پیدا کرد، بنابراین شهید آوینی به عنوان متفکر مسلمان طرح و بنیان جدیدی را مطرح نمود و اولین مخالفتش با همین افکار و افراد بود و متاسفانه هنوز این جریانها و افکار حضور دارند. در کنار این دو جریان، یک جریان جدیدی شکل گرفت که آوینی در بخش نظری و عملی سعی کرد آن بینش و دیدگاه را محک بزند و به تجربه در آورد؛ که نمونهاش مستندهای روایت فتح میباشد که هنوز هم جزء افتخارات تاریخ سینمای ما محسوب میشود.
مستندهایی که با نگاه آرمانگرایانه دینی و اشراقی بوده. اشراقی یعنی یک همدلی در پشت و جلو دوربین. یعنی فیلمساز همراه با وقایع پشت دوربین باشد و در آن وقایع غرق شده باشد.
یکی از چالشهایی که همیشه وجود داشت این بود که چگونه میتوان مسائل دینی را با جذابیت بیان کرد. اگر بخواهیم سینمای امروز را با مساجد در طول تاریخ مقایسه کنیم میبینیم که هیچ مسجدی گیشه ندارد بنابراین این یک تناقض است در تبلیغ مسائل دینی و باید برایش راه حلی پیدا کرد. جذابیت موجود در سینمای دینی و سینمای غریضی با یکدیگر متفاوتاند، بنابراین باید دست روی فطرتهای پاک مخاطبان گذاشت و ورود به همه اینها کار زیادی را میطلبد.
ما داریم آزمون و خطا میکنیم تا به آن المانهای دینی دست یابیم.
خبرگزاری «دانشجو»- چگونه وارد عرصه کارگردانی شدید؟
بهمنی: زمانی که دانشجوی تئاتر دانشگاه هنر بودم به اتفاق یکی از دوستان در دوره دانشجویی برای پایاننامه کار «راننده سفیر» را ساختیم. آن فیلم قوت لازم را داشت و در آن زمان به اکران سینمایی درآمد و من برای اولین بار به عنوان نویسنده و کارگردان به طور مشترک با شفیع آقا محمدیان در آن کار حضور داشتم.
خبرگزاری «دانشجو»- انگیزه شما برای ورود به سینما از کجا برانگیخته شد؟
بهمنی: ورودم به سینما همراه با عشق به سینما نبود، بلکه ارتباط من با سینما بطور جدی از زمان انقلاب شکل گرفت.
در سال 58 در دانشکده هنرهای دراماتیک در رشته سینما قبول شدم، اما به دلیل جنگ به دانشگاه نرفتم و بعد از جنگ به سینما برگشتم و در دانشگاه هنر تحصیل کردم. با نگاه و انگیزه آرمانی وارد دانشگاه شدم، من معتقد بودم که برای رزم فرهنگی باید محیا شوم و برای این رزم فرهنگی باید علم داشته باشم.
سعی کردم کارهایی انجام دهم تا در بستر آرمانی قابل تحلیل باشد و هر کسی در کارهای خاص سرمایهگذاری نمیکند. اقتصاد بر فرهنگ و آرمان نقش دارد؛ اما در سینمای آرمانیای که ما در آن با چالش روبرو بودیم موانعی چون ابتزال و سکولار را برای ما رقم زد.
باید از این موانع عبور میکردیم و پس از اینها موانع مدیریتی بود که مدیران منتظر عکس گرفتن با هنرمندان قبل از انقلاب و دستخوش خود باختگی بودند.
خوشبختانه در بخش فرهنگ ما، مسئولین نظام حمایت از دیدگاههایی را برنامه ریزی کردند تا آن گروهها از کارهای ارزشی حمایت کنند و ظهور تمام کارها و نسل انقلابیها ثمره همین گروهها میباشد.
سینمای ما هنوز حق سینمای انقلاب را ادا نکرده است.
سینما باید آیینه انقلاب اسلامی باشد، هم با مخاطب داخلی ارتباط برقرار کند و هم با مخاطب میلیاردی مسلمان و آزاده جهان، سینمایی که پیام انقلاب اسلامی را به جهانیان برساند، چنانچه بالقوه این زمینه را دارد.
خبرگزاری «دانشجو»- کارگردان امروز چهارچوبی برای فیلم سازی دارد؟
بهمنی: اگر دین به معنای عام چهارچوب داشته باشد آن همان چهارچوب سینمای دینی است. سینما زیر مجموعه یک دین مداری است و این دو نباید از هم جدا باشند. فیلمساز اگر مسلمان و مسلمان و متدین باشد فیلم نیاز به شاخصه خاصی ندارد و به خودی خود دینی در میآید
یک مومن مسلمان اگر دینمداریاش را در سینما رعایت کند فیلمش دینی میشود، حال میتواند در هر مذهبی باشد. فیلم ساز باید اجتهاد داشته باشد تا آرمان شهر دینی و اسلامی برایش مفهوم داشته باشد تا اگر میخواهیم فیلم دینی بسازیم، آن فیلم سیاه نمایی و خودزنی نباشد، تا آن فیلم دستیابی به یک نور ناشی از دین جمع بندی شود.
سینمای ما یا هنر الهیست یا هنر شیطانی، که هر کدام در طیفها و درجات مختلف میباشد، مثلا در مجموعههای روایت فتح آن قرب نزدیک ملموس است.
خبرگزاری «دانشجو»- بنابراین جشنواره سال گذشته که پر از سیاهنمایی و ناامیدی بود را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
بهمنی: من در جایگاه داوری نیستم، اما اگر این فرمول را قرار دهیم؛ میتواینم متوجه شویم که جهتگیری فیلمها چگونه است.
مهم این است که مسئولین جشنواره تیم داوری را چگونه میچینند و وزنه چه چیزی میچربد، رفایقت، تکنیک و یا محتوا؛ و همه اینها خروجی جشنواره را تشکیل میدهد.
من خودم همیشه تلاش کردهام تکنیک و محتوا را در داوریهایم به کار برم.
خبرگزاری «دانشجو»- ما اولین کشوری هستیم که پول میدهیم تا فیلم علیه خودمان بسازیم؟
بهمنی: گاهی وقتها افراد سیاست مدارند و برای تبلیغ خودشان پول میدهند تا مردم به آنها فحش دهند.
اما اینکه ما در رسانه و در کلام ملت و دیانت و انقلاب این کار را انجام دهیم انسان را دچار سوءضن میکند.
اگر قانون به عنوان یک قاعده مشترک و قابل پذیرش همه افراد سینما به یک توافق برسد همه در کنار هم منصفانه به فعالیت و تلاش خود ادامه میدهند.
ما افتخار میکنیم که نظام ما نظامیست که تلاش کرده همچون یک زمین فوتبال تمامی نگرشها و عقیدهها را در خود جای دهد تا همه بتوانند در این میدان بازی کنند، حال هر که بهتر بازی کرد گل میزند.
خبرگزاری «دانشجو»- مافیا را در سینما میبینید؟
بهمنی: مافیا بیشتر در بحث اکران دیده میشود، و شکل گرفته است و از اینجا شکل میگیرد که تعداد سینماها کم است و آن فیلمی که بتواند خوب توجه را جلب کند اکران را به خود اختصاص میدهد.
حال برخی زرنگترند و اکران را برای خود میکنند از این جهت گاهی این تفکر پیش میآید که شاید مافیا حضور داشته باشد؛ اما اگر جایی مثل شورای صنفی به بحث اکرانها توجه داشته باشد دیگر این مشکل پیش نمیآید. در بحث تولید گاهی مباحثی مثل رانت و اینها پیش میآید و باز هم آن تیمی که قویتر است تولید بیشتری دارد و اکران در زمان بهتری هم نصیبش میشود و کماکان عدهای هم مهجورند و نگاه به انصاف مدیران دارند. امیدوارم در لابلای دستهایی که به سمت مسئولین برای جلب رضایت دراز میشود، مسئولین آن دستهای دور را هم ببینند و به آنها هم برسند.
خبرگزاری «دانشجو»- آیا فکر نمیکنید که به افراد ارزشی کم توجهی میشود؟
بهمنی: رسانهها باید توجه داشته باشند که از ما چهرههای نِق نِق کُن نسازند؛ بنابراین نباید جنبههای منفی از زبان ما گفته شود تا مدیران بگویند این مسلمانها همه نق نقو هستند، پس بهتر است برویم سراغ آنهایی که نق نمیزنند.
رسانهها از ما چهره نِق نِقو نسازید!
از ما سوالهای انتقادی نپرسید، در واقع شما نیت خیر دارید اما من و امثال من را در این سیستم راه میدهید و فقط تاثیرش خراب شدن ما پیش مسئولان و کنار گذاشتن ماست.
ما در مکتب امام(ره) یاد گرفتهایم که، این مقام رفتنی است، آنچه که ماندنیست نزد خدای تبارک و تعالی است.
این یک درس تاریخی برای من و تمام مدیران است، که با انصاف و عدالت رفتار کنیم. امیدوارم هیچ کدام از مسئولین فرهنگی ما این گونه نباشند و نیستند، و تصمیماتی هم که میگیرند بر اساس عدالت و اطلاعات آنها میباشد. برخی انتقادهای ما جنبه حمایت دارد، تا مدیر متوجه شود و به اصلاح آن امر بپردازد.
و من صرفا همه را به کلام حضرت امام ارجاء میدهم، که تمام این مقامها رفتنی است.