گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»- مریم عظیمی؛ در بحث های پیشین از نهیلیسم، ابتدا به بررسی مفاهیمی کلی از نهیلیسم پرداخته و پس از بیان نهیلیسم فعال و منفعل از نظر نیچه به بررسی دیدگاههایی که در غرب منجر به ظهور نهیلیسم شد، پرداختیم. در این بحث ابتدا سیر نهیلیسم در اروپا را مطرح کرده و سپس به پیامدهای جامعه شناختی نهیلیسم، صورت بندی نهیلیسم از دیدگاه ژاک دریدا و ژیل دولوز، بررسی وضعیت اجتماعی ایران و نهیلیسم پرداخته و در نهایت نیز راههای مختلف مقابله با نهیلیسم را بیان خواهیم کرد.
سیر نهیلیسم در اروپا
قرن بیستم با تکیه بر فردیت و آزادی شخصی آغاز شد و در نتیجه ظهور فردیت و شخصیت، هر گونه آرمان عینی و نظام ارزشی که وجود داشت، به ورطه نابودی کشیده شد. اما پس از جنگ جهانی اول، نهیلیسم تغییر ماهیت داد؛ به طوریکه بی اساس بودن فردیت و پوچی آرمان های شخصی جای خود را به نظام آزادی فردیت و شخصیت داد.
نهیلیسم در این برهه سعی کرد معتقد به نظام های نویی شود که در وجوه گوناگونی مثل دولت، ملت و طبقه انقلابی ظهور می کرد. این نظام ها قرار بود جایگزین آرزوهای فردی افراد در نسل پیشین شوند. تلاش این نسل در این جهت بود که آرمان های فردی خویش را در آرمان های کلان جمعی ببیند.
اما نسل بعد از جنگ جهانی دوم، دوباره رخ عوض کرده و نا امیدی خود از نظام های کلی و جمعی را در تحقق آخرین مرحله نهیلسیم نشان داد. از این مرحله می توان به عنوان غیر واقعی ساختن هر واقعیتی یاد کرد. آثار و نتایج چنین مرحله ای در مواردی مثل انزوا و گوشه گیری افراد، از هم پاشیدن پیوندهای آرمانی، افزایش شک مردم نسبت به دولت ها و حکومت ها و در یک نگاه کلی در منتفی شدن همه ارزش های فرهنگی بشر به خوبی قابل رویت است. در چنین شرایطی انسان بدون هیچگونه هدفی زندگی می کند، بی آنکه حتی به اموری ساده پایبندی از خود نشان دهد. در حقیقت بی خیال همه چیز است و به گذراندن لحظات بی فرجام مشغول است.
تقریبا می توان گفت در این دوره، انسان به فترتی رسید که نه معتقد به خدا بود و نه به کفر و بی ایمانی اسرار می ورزید. در این زمینه بر علیه هیچ کدام نشوریده و بر دیگری تأکیدی نداشت و حتی از بحث در مورد چنین مفاهیمی بیزار بود. در چنین شرایطی بشر، تنها به یک گزاره التزام داشت و آن این بود که همه چیز بیهوده، پوچ و بی معناست. آلبر کامو در این باره می گوید: «پوچی، همانقدر به انسان مربوط است که به جهان، زیرا اکنون یگانه پیوند میان این دو است.» با این توصیفات می توان به این نتیجه رسید که بشر غربی در نیمه قرن بیستم، نه به علم ایمان داشت و نه به دین.
پیامدهای جامعه شناختی نهیلیسم چیست؟
از منظر جامعه شناختی، افرادی که دچار نهیلیسم و پوچی گرایی می شوند اصولا گونه های رفتاری خاصی دارند. این گونه های رفتاری را می توان در سه مورد خلاصه کرد:
1. تبعیت و اطاعت از جمع: در این حالت شخص گرفتار واگذاری خویش به دیگران می شود؛ چراکه قادر به حل معضل معنایابی نیست و در نتیجه دچار خودفراموشی شده و معنای بودنش را در پیروی و تبعیت جستجو می کند.
2. انزوا و گوشه نشینی: این حالت در یک فرد در صورتی پدید می آید که خود را در جامعه به عنوان فرد ناتوانی می بیند که قادر به تغییر هیچ چیز نیست و از طرفی نظم اجتماعی موجود در جامعه را رو به سوی هدف و مقصود خاصی نمی بیند؛ لذا رو به درون خود آورده و برای نادیده گرفتن مشکلات اطراف خود، رابطه خود را با دنیای بیرون قطع می کند.
3. پرخاشگری و شورش علیه نظام حاکم: زمانی که فرد نتواند با خود خلوت کند و یا به عبارتی قادر به قطع رابطه خویش با دنیای بیرونی نباشد، در قبال معضلات جامعه و ساختارهای موجود در اجتماع به شورش و پرخاشگری می پردازد.
صورت بندی نهیلیسم
ژاک دریدا و ژیل دولوز دو فیلسوف فرانسوی بودند که در مورد صورتبندی نهیلیسم سخن گفته اند. از دیدگاه دریدا و دولوز، صورت بندی نهیلیسم که بر مبنای شکاکیت افراطی بنیان شده است، در موارد زیر قابل جستجو است:
1. نهیلیسم معرفت شناختی: در این نوع از نهیلیسم معرفت و علم پیدا کردن به گوهر امور غیر ممکن است و لذا راه شناخت مسدود می شود. این دیدگاه ادعا می کند که در حقیقت هیچ چیز وجود ندارد و اگر هم وجود داشت قابل شناخت نیست و احیانا اگر هم قابل شناخت بود، قابل بیان نمی باشد. در نتیجه نهیلسیم معرفت شناختی به سرگردانی معرفتی منتهی می شود.
2. نهیلیسم سیاسی: این صورت از نهیلیسم درصدد نفی قدرت دولت و اقتدارهای موجود و مسلط بر می آید. نهیلیسم سیاسی در قرن نوزرهم و اوایل قرن بیستم طرفدارانی پیدا کرد. از افرادی چون آلبر کامو و باکونین می توان به عنوان پیروان این نوع از نهیلیسم نام برد. نارضایتی سیاسی، پایین بودن سطح مشارکت و بی تفاوتی نسبت به آینده از جمله نتایج منطقی این گونه از نهیلیسم به شمار می آیند.
3. نهیلیسم فرااخلاقی: در این رویکرد، ارزش های اخلاقی معلول شرایط اجتماعی و احکام فرهنگی هستند. به همین جهت در این نظام هر گونه ارزش اخلاقی مطلق، مردود است و نسبی گرایی اخلاقی ترویج می شود که در نتیجه این نسبی گرایی، نهیلیسم پدید می آید.
4. نهیلیسم وجودی: در این نگاه، زندگی، هستی و جهان، فاقد هرگونه معنا و اعتبار ذاتی و ماهوی است. مواردی چون سرگردانی، تشویش و آسیب های روان شناختی از جمله محصولات این نوع نگاه به شمار می آیند.
5. نهیلیسم معطوف به حقیقت: پیروان این دیدگاه معتقدند که هیچ حقیقتی وجود ندارد و آنچه در عالم خارج دیده می شود صرفا اعتقاداتی است که از فرآیندهای حاصل از زندگی پدید می آید و در ظاهر شکل حقیقت به خود می گیرد. از معتقدان این دیدگاه می توان ریچارد رورتی فیلسوف امریکایی را نام برد.
در مطالعه وضعیت اجتماعی ایران، کدام گونه از نهیلیسم از کمیت بیشتری برخوردار است؟
با مطالعه در وضعیت اجتماعی ایران می توان گفت، نهیلیسم وجودی در وهله اول و نهیلیسم سیاسی در درجه دوم از کمیت بیشتری نسبت به دیگر گونههای نهیلیسم برخوردار است. در این مرحله می توان ادعا نمود که بین امید سیاسی و نهیلیسم سیاسی رابطه مستقیمی وجود دارد، به این صورت که هر چقدر امید سیاسی افزایش یابد، نهیلسیم سیاسی کاهش می یابد و بر عکس.
به عبارتی دیگر می توان گفت با سنجش میزان رضایت و امید مردم و خوشایند و یا بدایند بودن شرایط سیاسی نزد آن ها می توان به راحتی میزان نهیلیسم سیاسی را اندازه گیری نمود. اما نتایج تحقیقات و آمارها در این زمینه وضعیت رضایتمندی مطلوبی را از مردم نشان نمی دهد.
بنابر تحقیقات و مطالعات فراوان در این زمینه نتیجه می شود که روحیه و منش نهیلیستی است که منشأ بسیاری از جرایم و آسیب های اجتماعی در عرصه های مختلف در جوامع می شود. و لذا اندیشه های پوچ گرا و بی معنا که در ذهن و فکر جوانان رخنه می کند همه و همه محصول و فرآیند دنیای غرب است که وارد جوامع مختلف شده تا آنان را از پای درآورد. در این راستا مبارزه با عوامل تهاجم فرهنگی در کشور اسلامی ما امری ضروری و واجب می نماید.
راههای مختلف مقابله با نهیلیسم
برای از میان برداشتن اضطراب های ناشی از پوچی و بیهودگی راه های مختلفی بیان شده است. در زیر به بیان برخی از این طرق می پردازیم اما لازم به ذکر است که بیان این راه ها دلیل بر تأیید آن ها نبوده و صرفا برای شناخت راه های مقابله با نهیلیسم بیان می شوند:
1. کاهش توقعات انسان ها: زمانی که نمی توان هست ها را به باید ها تبدیل نمود، ناگزیر به کاهش باید های زندگی خواهیم شد. این مورد از جمله نظریات توماس نیگل است.
2. مهاجرت به درون و انزوا: زمانی که پرسش ها و شک و تریدهای مختلف به انسان هجوم می آوردند گاهی انسان را مجبور به عزلتی خودخواسته و گوشه گیری از اجتماع می کنند.
3. مصرف انواع مخدرها و سکریات: فروید معتقد است از جمله خشن ترین اما در عین حال موثر ترین راههای مقابله با نهیلیسم پناه بردن به مصرف این گونه مواد است.
4. استفاده موثر از راه های انصراف خاطر: ولتر در این زمینه پیشنهاد می کند که انسان با خلاقیت و ابداع های شخصی، سعی کند ذهن خودش را از هرگونه مسئله لاینحل تخلیه کند تا به آرامش برسد.
5. جانشینی مسائل دیگر به جای اضطراب معنا: جانشینی جدی علم، هنر و عشق به جای مسائل بی معنا از دیگر راه های مقابله با نهیلیسم شمرده می شود. برای مثال رویکرد اصلی مولوی در مواجهه با این جهان، رویکردی عاشقانه بود. در این طریق آدمی رشد می کند و به ارتقاء روحی و فکری رسیده و شادی در امور معنوی و والا را در ضمیر خود حس می کند.
از دیگر مواردی که در مقابله با نهیلیسم آمده است، جدی نگرفتن دنیا و زندگی و خود، تحقیر و تمسخر دنیا و مناسبات دنیوی، خودکشی، بازگشت به دین و معنی درمانی را می توان نام برد.
بدین ترتیب، نهیلیسم مکتب و تفکری است که آرام آرام در اذهان و افکار افراد وارد شده و با حرکاتی غیر مستقیم و بی سر و صدا فرد را به پوچی می کشاند. این بی معنایی و بیهودگی منشأ روآوردن فرد به بسیاری از جرائم و خلاف های اجتماعی شده و جامعه را دچار آسیب های جدی خواهد کرد. ناگفته نماند که در نتیجه این پوچی گرایی فرد حتی به امری چون خودکشی نیز دست خواهد زد.
منابع
1. آسیا در برابر غرب، داریوض شایگان، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، 1372
2. نیچه پس از هایدگر، دریدا و دولوز، ترجمه محمد خمیران، تهران: انتشارات هومس، 1382
3. وضعیت دین در جهان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، احمد رهدار، رواق اندیشه، فروردین 84، شماره 40
4. نیهیلیسم: از انکار تا واقعیت، علی زمانیان، علوم سیاسی، راهبرد، تابستان 85، شماره 40