گروه سیاست خارجی "خبرگزاری دانشجو"؛ محمد جانی/ ده سال از بهانه گیری غرب برای هسته ای شدن کشورمان میگذرد که در این مدت روند مذاکرات فراز و فرودهایی داشته است که دور جدید آن همزمان با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و البته با استراتژی جدید وارد فاز دیگری شد که اکنون پس از گذشت یک سال با توجه به روند مذاکرات، سه فرض منطقی قابل تصور است:
اول: رسیدن به توافق مشترک
از این توافق با عنوان برد - برد یاد میشود اما بنابر گفته های دیپلمات ارشد کشورمان جناب آقای دکتر ظریف توافق در این رابطه با طرف مقابل همچنان با ابهام های فراوانی همراه است.
اودر نشست خبری مشترک با «موری مک کالی» همتای نیوزیلندی خود در تهران بیان کرد: «همه باید تلاش کنند تا مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5 تا پایان تیرماه 1393 به نتیجه برسد اما اگر توافق حاصل نشود هر دو طرف این حق را دارند که به سیاستهای قبل از توافق ژنو بازگردند و این شامل طرف ایرانی نیز میشود»
وزیر خارجه کشورمان همچنین در رابطه با موفقیت روند مذاکرات گفت: «هنوز احتمال بسیار زیادی میدهم که اگر طرف مقابل وارد مذاکره جدی شود هر دو طرف به نتیجه مناسبی برسند».
ظریف در دیدار با «دومینیک دو ویلپن» نخست وزیر و وزیر امور خارجه اسبق فرانسه نیز اظهار داشت: «اکنون نوبت طرف مقابل است که اراده خود را برای رسیدن به توافق نشان دهد. متاسفانه تاکنون زیاده خواهی ها در برخی اعضای طرف مقابل مانع رسیدن به توافق بوده است».
دوم: کشدار شدن روند مذاکرات
به نظر می رسد اگر توافق مورد قبول غرب به دست نیاید این گزینه در اولویت غرب باشد. اخیراً رویکرد غرب نسبت به ایران اساساً توسط بریتانیا تعیین شده است و سیاست این کشور به این صورت بوده است که ایران را در حال احتضار نگه دارد تا این کشور آن قدر قدرتمند نشود که تبدیل به چالشی جدی شود.
البته چنین استراتژی، بنابر سیاست گریز هسته ای نیز قابل تحلیل است، به این معنا که ایران این امکان را دارد که بصورت بالقوه ظرف یک الی یک و نیم سال بمب هسته ای تولید کند. براساس این برآورد غرب می کوشد ایران را در وضعیتی قرار دهد که این مدت زمان به سه یا پنج سال افزایش یابد. تا به اصطلاح آمریکا فرصت کافی برای مقابله با این اقدام احتمالی را داشته باشد!
در قطعنامه های شورای امنیت نیز از ایران خواسته شده است که بدون هیچ گونه تاخیری اقدام به متوقف کردن برنامه غنی سازی هسته ای خود کند. این در حالی است که در این 6 ماه به توافق همین اعضای شورای امنیت ، ایران در زمینه های مختلف هم غنی سازی 5 درصدی خود را ادامه می دهد و هم موارد 20 درصد را به اکسید اورانیوم و سپس سوخت تبدیل می کند ، این به معنای عبور از درخواست پیشین شورای امنیت از ایران است .
این بدان معنا است که تمام حوزه های غنی سازی ایران ادامه خواهد داشت و پذیرش این موضوع مترادف است با امتناع رسمی ما از خواسته ای که شورای امنیت داشته است. اما سوال این است که اگر 1+5 این غنی سازی را پذیرفته است پس قطعنامه های شورای امنیت چه مطالبه ای از ایران دارد؟ در حقیقت نوعی ناهماهنگی میان توافق ژنو و خواسته شورای امنیت وجود دارد. که شاید بتوان یکی از علت های این یک بام و دو هوا را در احتضار قرار دادن ایران و گرفتن فرصت برای اقدام اساسی در عرصه های مختلف کشور دانست.
سوم: عدم توافق و یا شکست مذاکرات
شاید باور آن در ابتدا دشوار به نظر برسد که علیرغم تلاش های دیپلماتیک به چنین نتیجه ای برسیم زیرا مذاکرات انجام شده است تا به برد برسیم و در این راه هزینه های بیشماری را پرداخته ایم که همه آنها به مدد مقاومت ملت ایران انجام یافته است و البته برای رییس جمهور و تیم سیاست خارجه ایشان چنین تصوری بدبینی محض به نظر می رسید اما آنچه امروز از مقامات می شنویم بر خلاف تصوری است که داشته اند به این صورت که اگر پیش از این احتمال وقوع چنین نتیجهای را صفر می دانستند اما اکنون نتنها آن را به عنوان یکی از نتایج مطرح می کنند بلکه احتمال آن را به مراتب بیش از سایر موارد می دانند هرچند با توصیف کند بودن روند مذاکرات کور سوی امیدی را برای خود قرار میدهند.
از این رو بررسی فرصت ها و چالش های این نتیجه بسیار حائز اهمیت می باشد.
الف) در دوره ای که آمریکا تحریم های فلج کننده خود را علیه جمهوری اسلامی آغاز کرد متحدان او درگیر جنگ بودند و وضعیت نابسامانی را می گذراندند و از این جهت همه تلاش خود را انجام دادند تا جبهه ی مقاومت و راس آن ایران را تحت فشار قرار دهند.
علی رغم همه خصومتها علیه منطقه مقاومت اکنون وضعیت بسیار به نفع ایران تغییر پیدا کرده است، زیرا آمریکا در جنگ نیابتی سه ساله خود علیه ملت سوریه و عراق شکست خورد و رژیم صهیونیستی نیز در جنگ اخیر خود با غزه با فضاحت تمام با شکست سنگین روبه رو گردید و البته شکاف عمیق و شدید میان کشورهای عضو1+5 نیز در مسئله اوکراین به اوج خود رسید که همه باعث کاهش شدید قدرت نظامی و سیاسی بین المللی غرب گردیده است.
ب) غرب در مقابل ایران خلع سلاح شده است: آنها از هیچ ابزاری برای مقابله با ایران فروگذاری نکرده اند از ترور افراد عادی جامعه گرفته تا متفکرین و دانشمندان و همچنین جنگ تحمیلی و تحریم های ظالمانه!
اما غرب تمام توان خود را برای مقابله با کشورمان در ۳ ساله اخیر انجام داد و آن اعمال تحریم های فلج کننده از مراجع مختلفی همچون شورای امنیت، اتحادیه اروپا، کنگره آمریکا و تحریم هایی که راسا توسط رییس جمهوری آمریکا صورت میگیرد اگر چه بسیاری از این تحریمها برای آنان تبعات جبران ناپذیری داشته است و این یعنی تمام سلاحی که داشته اند بکار برده اند اما به لطف خداوند متعال نتنها فلج! نشده ایم بلکه پیشرفت های چشم گیری نیز داشته ایم.
ج) اعتقاد و اعتماد عمومی ملت ایران را بیش از پیش بر مبارزه و مقاومت در برابر استکبار،بیشتر نموده و همچنین دریافته است که برای حل مشکلات اقتصادی نیز باید به توان داخلی خود رجوع نمایند.
به گفته فیر پاتریک فشار بیشتر بر ایران به معنی سرسخت تر شدن موضع جمهوری اسلامی است چرا که جامعه ایران به اصل ایستادگی و مقاومت علاقه مند است.
د) بی اعتمادی و بی اعتباری غرب در مقابل سایر کشورها برای سایر مذاکرات. زیرا که استراتژی اصلی و ابتدایی سیاست خارجه جمهوری اسلامی مقاومت در برابر استکبار بوده و هست چرا که اساسا طرف مقابل را اهل مذاکره با در نظر گرفتن حقوق مردم نمی داند اما به جهت برخی برچسبهای تبلیغاتی برای گرفتن بهانه ها و نشان دادن هویت واقعی غرب به مذاکره با آنان پرداخت اما در صورتی که با شکست مواجه شود وجدان جامعه بین الملل از جمله کشورهای منطقه چه قضاوتی خواهند کرد؟ و البته این قضاوت تبدیل به الگو خواهد شد.
ه) غرب بازار ایران را از دست داده و تحریم ها به زیان آنها نیز بوده است زیرا منافع خود رادر ایران از دست داده اند. برای نظام سرمایه سالار یک دلار هم یک دلار است!
ن) طی چند سالی که از ریاست جمهوری اوباما گذشته، نتوانسته دستاورد بزرگ اقتصادی یا سیاسی برای مانور دادن و تبلیغات، به دست بیاورد. توافق با ایران می تواند دستاورد مهمی برای او باشد. زیرا از زمان کارتر تا به امروز این مساله حل نشده است و این می تواند افتخاری برای او باشد. اما این نباید باعث فکر اشتباه شود که آنها به این خاطر منافع استکباری خود را زیر پا می گذارند!
جمعبندی
نتیجه آنکه بر اساس آنچه گفته شد غرب هیچگاه از زیاده خواهی خود کوتاه نخواهد آمد زیرا ماهیت و بقای آن بر استکبار است و عدم توافق بیش از آنکه به ضرر ما باشد به ضرر آنها تمام خواهد شد زیرا در صورت عدم توافق بر خلاف تبلیغات رسانه ای که می شود هیچ اتفاق جدیدی برای ما رخ نخواهد داد به شرط آنکه فقط به امید مذاکرات ننشسته باشیم تا در دام احتضاری که برای گرفتن زمان از ما پهن کرده اند نیفتیم .
و شاید این برای ما یک درس بزرگ ملی همیشگی شود که اصل استواری و پیروزی جمهوری اسلامی تنها مقاومت خواهد بود و مقاومت!