گروه اقتصادی "خبرگزاری دانشجو" – فاطمه اسماعیلی؛ کاهش قیمت نفت در روزهای منتهی به ماه اکتبر آنچنان تاثیرگذار بود که نه تنها اقتصاد کشورهای عضو اوپک بلکه سایر تولیدکنندگان جهانی را نیز مورد تنشهای اقتصادی و سیاسی قرار داد. قیمت این حامل انرژی در نیمه اکتبر به کمترین میزان خود در 4 سال گذشته رسید.
اما روند فزاینده این کاهش در ماههای گذشته جهان را با نگرانیهای جدی مواجه ساخت. این موضوع در منظقه خاورمیانه نمود بیشتری پیدا کرد چرا که وابستگی شدید بودجه در این کشورها به نفت و فرآوردههای نفتی و مشکل کاهش قیمت نفت کسریهای قابل توجه بودجه را به دنبال خواهد آورد و همین موضوع به معضلات اقتصادی این کشورها دامن میزند.
هنوز دلایل قابل اتکایی برای این کاهش قابل توجه قیمت نفت منتشر نشده است اما به اعتقاد کارشناسان امر افزایش ذخایر استراتژیک در کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی (OECD) به میزان 15.5 میلیون بشکه، تولید نفت از ذخایر غیر متعارف در منطقه آمریکای شمالی، ادتلاف جهانی برای سرکوب داعش، ثبات در جریان تولید و صادرات نفت لیبی از جمله عواملی بود که روند کاهشی قیمت نفت را منجر شد.
در این شرایط کارشناسان بازارهای جهانی در انتظار موضع اعضای سازمان اوپک در خصوص روند فزاینده کاهش قیمت نفت نشستند اما در این میان اختلاف نظر عمیق در دیدگاههای کشورهای عمده تولید کننده نفت به حساسیتهای گذشته بیشتر دامن زد.
در ابتدای این روند افزایش کاهش قیمت نفت بود که منزوئلا خواهان برگزاری نشست اضطراری در این خصوص شد. عربستان نیز در بیانیهای اعلام کرد قیمت نفتهای خود را کاهش داده است. این اقدام عربستان به منزله یک اعلان جنگ قیمتی برای دیگر تولیدکنندگان نفت از جمله ایران بوده است. به دنبال این سیاست عربستان، عراق نیز قیمت نفت خود را در ماه نوامبر برای تحویل به خریداران اروپایی و آسیایی کاهش داد. توجه به این نکته که مازاد تولید 960 هزار بشکهای اعضای سازمان سهمی موثر در روند نزولی قیمتها داشته است، واکنش بسیاری از اعضای عضو اوپک را سبب شد.
مطالعات و گزارشها نشان میدهد بهترین و متعارفترین قیمت نفت در منطقه خاورمیانه معادل 70 تا 80 دلار در هر بشکه است. قیمتی که متاسفانه در برخی کشورها همچون ایران با یک اشتباه کارشناسانه 100 دلار در نظر گرفته و در بودجه لحاظ شد. اشتباهی که در حال حاضر با افت قیمت نفت به زیر 80 دلار در هر بشکه زمینهساز مشکلات جدی و کسری بودجه 5 میلیارد دلاری را فراهم آورده است. کسری بودجهای که مقامات عالی کشور گفتهاند نگران آن نباشید چرا که قرار است از منابع دیگری تامین شود.
نفت در اقتصاد ایران
ایران از جمله کشورهایی است که از دیرباز به دلیل عدم تعادل در اقتصاد کلان و وجود هزینههای معقول و یا غیرمعقول در کشور نیاز داشت قسمتی از این عدم تعادل را به وسیله وامها و اعتبارات جبران کند اما از آنجایی که این اقتصاد با خروج طلا و ارز از کشور بیش از پیش از تعادل خارج میشد تنها اخذ وام و اعتبارات جوابگوی رفع این عدم تعادل نبود.
با کشف نفت و تزریق درآمدهای حاصل از فروش آن به بودجه دولت، طبیعتا نیاز به وام خارجی تا حدودی کاهش یافت اما کشورمان در دهه 1350 و با رخداد اولین شوک نفتی به یکباره متوجه نفرین منابع شد. منابعی که اقتصاد ایران را به حد زیادی به خود وابسته کرد.
تکیه به نفت در سالهای پس از انقلاب نیز ادامه یافته است. با شروع جنگ و ادامه آن عملاً نظام تولید کشور تحت تاثیر شرایط جنگ، بحران مدیریت و مالکیت دچار اختلال شد. البته باید توجه داشت مدیریت اقتصاد در طی این سالها به دنبال فروش هر چه بیشتر نفت برای تامین هزینههای جنگ و مایحتاج کشور امری ضروری به نظر میرسید چرا که بازار سیاه به سایر کالاهای اساسی، بادوام و حتی خوراکی کشیده شده بود.
پس از پایان جنگ و شروع اولین برنامه پنج ساله پس از انقلاب، سهم ارزش افزوده بخش نفت به قیمت ثابت به تولید ناخالص داخلی در طی سالهای برنامه از 20 تا 21.3 درصد در نوسان بود.
سیاستهای تجاری در خصوص تشویق صادرکنندگان و به حرکت افتادن بخشهای صادراتی اقتصاد که در دوران جنگ به تعطیلی کشیده شده بود، سبب شد که سهم صادرات نفت در کل صادرات که در اوایل برنامه حدود 92 درصد در 1368 بود به حدود 79 درصد کاهش یافت. برنامه دوم به دلیل معضلاتی که در آن پیش آمده و عملاً به شکست یکسانسازی نرخ ارز منجر شده بود، نیاز به صادرات نفت برای برنامههای توسعه و طرحهای زیادی که در برنامه اول تعریف شده بود موجب شد که سهم صادرات نفتی در کل صادرات به 3/82، 86، 4/84 درصد در سالهای دوم، سوم و چهارم برنامه دوم توسعه برسد.
کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی به خصوص وابستگی بودجه کشور به این درآمدها موضوعی بود که همواره مورد اتفاق نظر تمامی کارشناسان، اقتصاددانان و سیاستمداران کشور بود اما تاکنون در حد همان بحثها و نظرات باقی ماند و هر ساله نیز این وابستگی افزایش پیدا کرد. به نظر میرسد تنها زمانی سیاستمداران کشور متوجه غفلت خود از این موضوع میشوند که شوک نفتی در دنیا رخ میدهد و تنها ضررکننده نهایی آن کشورهایی همچون ایران است که بخش اعظمی از برنامههای خود را بر این مبنا طرحریزی کرده و با رخداد هر شوک نفتی هر چند کوتاه مدت متاثر میشود.