به گزارش خبرنگار اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، مسافرت یکی از عمده برنامه های شهر نشین ها در روزهای تعطیل به شمار می آید، انگار شهر با مشغله ها، آلودگی ها و شلوغیهایش آنقدر عرصه را به ساکنانش تنگ میکند که آنها دنبال بهانه میگردند تا برای چند روز هم که شده از شهر فرار کنند.
حال تصورش را بکنید آقای گاف که در طول سال به بین التعطیلین ها حتی اگر دو سه روز هم باشد رحم نکرده، خود تعطیلی اعلام میکند و بار و بندیل را میبندد و میرود "یک وری" 13 روز عید بعلاوه "لق و تقی" پایان سال و "لق و تقی" بعد از 13 بدر را بنشینند خانه!
البته مسافرت نوروزی شرایط خاصی دارد که آن را از سایر مسافرتها متمایز میکند. گاف در این مسافرتها علاوه بر در نظر گرفتن عوض شدن آب و هوای خودش و همسرش، به ابعاد دیگر مسافرت نوروزی نیر اهمیت میدهد.
در واقع مسافرت در نوروز ترفندی برای جیم شدن از دست مهمانان نوروزی و دردسر هایشان است. از هزینه های پذیرایی گرفته تا چشم و هم چشمی های معمول مهمانی ها، انگیزه گاف قصه ی مارا برای مسافرت نوروزی دوچندان میکند.
درواقع اگر بخواهیم برنامه ریزی دقیق گاف برای پیاده کردن نقشه ی مسافرت و جیم شدنیزاسون وی را توضیح دهیم باید از اواخر اسفند شروع کنیم، گاف قصه ما حدود 27 یا 28 اسفند پیامک تبریک پیشاپیش عید را میدهد و دقایقی مانده به سال تحویل پیام خلاص را میزند.
مثلا: "در لحظات تحویل سال در دل طبیعت بکر شمال جایتان را خالی کردیم"
با همین پیام همه فامیل و آشنایان میفهمند که مرغ از قفس پرید...
از جمله چیزهایی که گاف منظم ما به آن پایبند است، چک لیست وسایلی که باید با خود به مسافرت ببرند، با توجه به گرانی هتل ها و رستوران ها، مواد غذایی، تنقلات و حتی آب!، گاف ترجیح میدهد از شیر مرغ تا نان بربری را از محله خودشان تهیه کرده و با خود ببرد تا سوژه ی "گردشگر دوستان" قرار نگیرد و ته مانده ی حقوقش هم از دست نرود.
با توجه به قیمت وحشتناک بلیط قطار و طیاره و اتوبوس، گاف با اتومبیل خودش مسافرت میکند، او میداند ایام عید فرصتی طلایی برای مأموران راهنمایی و رانندگی… البته نه برای جریمه کردن بلکه برای ارشاد رانندگان خطاکار! است، بنابراین حداکثر تلاش خود را برای رعایت قرانین میکند تا با ارشاد 100 هزارتومانی ماموران گرامی نقره داغ نشود.
به نظر گاف لذتی که رانندگی در جاده های ایران دارد، در هیچ کجای دنیا قابل تجربه نیست، از دست انداز های شبیه خندق که مهارت راننده را در رد کردن این موانع بالا میبرد که بگذریم ( عوارضی ها هم پول همین مهارت افزایی را میگیرند، نه چیز دیگر! )، هیجان تماشای اتومبیلی که در جاده ی دو لاین سبقت گرفته و با سرعت سرسام آوری دارد شاخ به شاخ از مقابلتان میآید قابل توصیف نیست.
از جمله مواردی که جزو دغدغه های اصلی گاف محسوب میشود، سرویس های بهداشتی بین راهی هستند، خدایی اش آدم از شدت رعایت بهداشت در این اماکن، هر بار تا یک ربع حالش بد است، در برخی از موارد هم دیده شده با وجود اضطرار زیاد، آدم ها بیخیال استفاده از این دستشویی ها میشوند، جالب است که برای همان هم باید به آن آقایی که دم در نشیته پول بدهی!
توصیه اکید گاف به مخاطبین عزیز که از سر تجربه ی تلخ او میباشد، این است که به جوانی خود رحم کنید و تا جایی که ممکن است غذای توی راهی نخورید، از ما گفتن!
برای داشتن مسافرتی خوب و به یاد ماندنی به سایر توصیه های دلسوزانه ی گاف توجه کنید:
یکی از ضروری ترین الزامات مسافرت همراه داشتن چادر مسافرتی است، چون ممکن است در مقصد یا بین راه مجبور شوید جایی اتراق کنید، روی هتل ها و مسافرخانه ها و حتی منزل ها، زیاد حساب باز نکنید، ممکن است قیمتی که از آنها میشنوید برای هراتاق معادل دو سه برابر حقوق یک ماهتان باشد، یا قیمت مناسب باشد ولی شما نتوانید حتی یک ثانیه بودن در آن را تحمل کنید، پس اگر چادر داشته باشید حداقل ماشین خواب و کارتن خواب نمیشوید.
روی گزارشات هواشناسی زیاد نمیشود حساب باز کرد، به همین جهت وسایل ایمنی همراهتان باشد، مثل زنجیر چرخ، تا اتومبیلتان به سورتمه تبدیل نشود.
مسافران هوایی 2 ساعت حتما قبل از پرواز آخرین وصیت نامه خود را بنویسند تا بعد از مرگشان ورثه با هم دعوایشان نشود.
مسافرات قطاری هم به داشتن لباس مناسب توجه داشته باشند، چون بخاری و کولر قطارها صفر و صدی عمل میکنند، یا سرد سرد، یا گرم گرم، ضمنا توجه داشته باشند همینی است که هست! راستی لازم است مسافران گرامی قبل از سوار شدن به قطار نرمش های لازم را انجام دهند تا در اثر تکانهای مداوم قطار پیچ و مهره هایشان از هم باز نشود.
اتوبوس سوار ها هم همه ی کارهای واجب خود را انجام دهند و بعد سوار اتوبوس شوند، چون رانندگان گرامی کلا میلی به توقف بین راهی ندارند، ضمنا اگر دیدید راننده خیلی بد و خطرناک رانندگی میکند، بیخودی به او تذکر ندهید و حتی تهدیدش نکنید، او اول و آخر کار خودش را خواهد کرد، پس بهتر است شما سرجایتان نشسته و اگر پشت سری له نمیشود، پشتی صندلی را خوابانیده و چشمان تان را ببندید. فکر میکنم مرگ با چشمان بسته دردش کمتر باشد.
نکته ی آخر اینکه بخدا ایران بجز شمال جاهای دیگری برای تفریح دارد، آنقدر تراکم جمعیتی در این منطقه در ایام تعطیل بالا میرود که قحطی میآید. مسئولین گرامی گردشگری بیزحمت یکم بیشتر اطلاع رسانی بفرمایید.