به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از ایلام، مهدی عزیزی در یادواره شهدای دانشجو و اختتامیه کاروان های راهیان نور که امروز در دانشگاه پیام نور ایلام برگزار شد با بیان اینکه زیارت قبور شهدا یا شرکت کردن در مراسمات ایشان به طلب و قسمت نیست، گفت: این شهدا هستند که باید شما را فرا بخوانند و دعوتنامه بفرستند، شهدا شکست نمی خورند؛ زیرا حق هستند و تمام نمی شوند زیرا مادی نیستند، آن ها دستشان را در دست خدا نهاده اند و این موضوع نه شعار است نه توهم.
وی با تاکید بر این مطلب که برخی می گویند مگر جنگ تمام نشده است؟ چرا شما ول کن ماجرا نیستید؟ چگونه چند تکه استخوان را دارای حیات میدانید؟ تصریح کرد: مقام معظم رهبری سال گذشته فرمودند: برخی می خواهند ما یادمان برود دفاع مقدس را، سختی ها را، می خواهند دشواری ها را فراموش کنیم؛ اما چرا؟ به این دلیل که شهدا دارای اثر هستند و مزاحمشان هستند، آن ها هدف داشتند، امسال شش میلیون نفر از یادمان های به جای از هشت سال جنگ تحمیلی زیارت کردند مگر می توان به این فکر کرد که آن ها رنج سفر را برای دیدن خاک و تپه متحمل شده اند؟ سال گذشته میلیونها نفر از سراسر دنیا به کربلا مشرف شدند، آن ها برای چرخیدن به دور ساختمان مزار اباعبدالله به عراق رفتند؟ خیر، اما داستان چیست؟
این راوی دفاع مقدس بیان داشت: امسال که دانشجویان را به سوی کانال حنظله و کمیل اعزام کردیم هیچ کسی حاضر نمی شد از کانال جدا شود، به خاطر دارم که چهار سال پیش در همین کانال، دختری را دیدم که در میان دوستانش احاطه شده بود؛ جیغ می زد و می گفت: مگر پدرم را در میان سیم خاردارها نمی بینید؟ مگر نمی بینید که او تشنه است؟ مرا رها کنید تا به او آب برسانم، امسال که کتاب کانال کمیل را در هویزه خریدم و خواندم از هویزه تا کمیل اشک ریختم، فرزندان امام در پنج روز و شش شب محاصره، در میان گل و لای و آسمانی که بر سرشان برف فرود می آورد چه کشیدند؟ فقط سه نفر از آن تعداد باقی مانده اند، بروید داستان کمیل را بخوانید، یکی از بازماندگان تعریف می کرد: پس از پیمودن ۱۵ کیلومتر گل و رمل به سیم خاردارهای آلمانی رسیدیم، نمی خواستیم که برگردیم، سیم ها با سیم چین قطع نمی شدند؛ بنابراین برخی از رزمنده ها با خوابیدن بر روی سیم های خاردار پلی برای عبور همرزمانشان شدند، خدا می داند که چند نفر تکه تکه شدند.
عزیزی به آخرین تماس ابراهیم همت با نیروهایش در گردان کمیل اشاره کرد و افزود: بی سیم چی گفت: حاجی، وقت حرف زدن نیست، بعثی ها را در انتهای کانال می بینم که به بچه ها تیر خلاص می زنند فقط این را به امام بگو که فرزندان شما در کانال کمیل عاشورایی جنگیدند، یکی از نوجوانان میگوید من برنمی گردم، اگر زنده باشم و هلهله عراقیها را بشنوم این بار گران را تحمل نمی کنم، من باید شهید شوم. پس از آنکه نیروهای خودی کانال کمیل را تصرف کردند از جیب یکی از شهدا این دست نوشته را بیرون آوردند: امروز روز پنجم محاصره است، آب تمام شده، همه ما تشنه هستیم، غذا که زودتر تمام شده بود؛ اما ما هنوز زنده هستیم، فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه (س).
وی بیان داشت: یکی از بازماندگان می گفت: زمین سرد بود، خون زیادی از مجروحین رفته بود، آب نداشتیم، برای زخمیها پتویی از خاک درست کردیم به این صورت که زمین را به اندازه یک قبر حفر کردیم و مجروحان را در داخل آن قرار دادیم به گونه ای که فقط سرشان بیرون از خاک باشد، بسیاری از این بزرگواران به همین حالت شهد شهادت را نوشیدند.
این خادم خاطرنشان کرد: حجت الاسلام ماندگاری نقل می کرد: این داستان را که برای مقام معظم رهبری تعریف کردم ایشان بلند بلند گریه می کردند؛ رزمنده نوجوانی به جبهه آمده بود که قد و قامتش به اندازه یک خمپاره بود، از او می پرسیدیم چگونه به اینجا آمدی؟ چگونه والدینت را راضی کرد؟ چطور می خواهی این خمپاره ها را جابجا کنی؟ او هم می گفت: با التماس، با خنده به او اشاره می کردیم که لابد می خواهی شهید هم بشوی آن هم با التماس! و وقتی که جنازه این بچه آمد فهمیدیم با چه التماسی به خدا، شهید شده است، تکه تکه شده بود.
عزیزی با تاکید بر اینکه شهدا چشمشان را از حرام می پوشاندند، زبانشان را کنترل می کردند و نماز شبشان ترک نمی شد، تصریح کرد: عدنان سابوته یکی از شهدای همین استان است که یک سال پیش از شهادتش از نظر روحی و فکری دگرگون شد، یکی از بچه های شهرستان ملکشاهی یک شب پیش از آنکه به مقام شهادت نائل آید تمام دندانهایش را کشید وقتی با بهت و حیرت همرزمانش مواجه شد، گفت: یک عمر با این دندان ها حرام جویدم خجالت می کشم از اینکه با این دندان ها به درگاه خداوند بروم، آن ها به ولی امر زمانشان ایمان داشتند و ولایتمدار بودند.
وی گفت: یک روز جبهه های ما در فکه، شرهانی و شلمچه بود امروز شما در جنگ نرم دست و پا می زنید، شهدا جان دادند؛ اما شما باید جان بکنید، بدون شک وقتی ما گناه کنیم و اماممان را تنها بگذاریم به شهدا ملحق نخواهیم شد.