گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ يكي از مهمترين اهداف و ارمان هاي انقلاب كه هم در بيانات امام خميني (ره) و همچنين رهبر معظم انقلاب وجود دارد توصيه هايي براي حفظ وحدت و تشكيل هسته هاي مقاومت جهاني و نگاه جهانی داشتن برای صدور تفکر انقلاب اسلامی است.
در اين راستا و در پیام امام خمینی (ره) در تشکیل بسیج آمده است: بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامى باشند و اين شدنى است، چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامى نيست، بايد هسته هاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد.
مقام معظم رهبري نيز در پیامي به کنگره عظیم حج سال 88 فرموده اند: اگر میان ملتهای مسلمان و میان فرقههای اسلامی و اقوام مسلمان با یکدیگر، محبت و حسنظن و همدلی، جای بدگمانی و بدبینی را که خواستهی دشمنان است بگیرد، بخش اعظم توطئه و تدبیر بدخواهان را خنثی خواهد کرد و نقشههای شوم آنان را برای سیطرهی روزافزون بر امت اسلامی عقیم خواهد ساخت.
از اين توصيه هاي اكيد و نيز با توجه به وضعيتي كه هم اكنون در كشورهاي همسايه و دوست مسلمان در كشورهاي خاورميانه با فتنه هاي آمريكايي غربي و ايجاد گروه هاي تكفيري بوجود آمده در مي يابيم، توجه به اين رويكرد و ايجاد تشكيلات هسته هاي مقاومت جهاني بيش از پيش ضرورت يافته و بايد براي رسيدن به اين هدف مهم گام هاي استوارتري برداريم. براي درك چگونگي واقعيت يافتن اين مفهوم ارزشمند گفتگويي را با دكتر محمد مهدي همايون استاد دانشگاه امام صادق انجام داده ايم. مشروح گفتگو با دكتر همايون بدين شرح است:
استراتژی کلان انقلاب ما در جهت هدفی که از روز اول امام خمینی(ره) برای آن طراحی کرده اند یعنی اهدافی مانند زمینه سازی ظهور، استکبار ستیزی و... . اهدافی که به همان شکل هم اکنون از طرف مقام معظم رهبری دنبال می شود مانند ایجاد و احیای تمدن نوین اسلامی. این هدف کلان طی سه مرحله محقق خواهد شد: اول تثبیت حکومت اسلامی در ایران، دوم صدور این اندیشه و الگو به جهان اسلام و مرحله سوم ارسال این الگو به کل جهان است.
به نظر می رسد که ما هم اکنون در مرحله دوم هستیم یعنی تا حد زیادی نظام ما در داخل کشور تثبیت شده است و پیام این انقلاب به جهان اسلام رسیده است. ما هم اکنون در حال شکلدهی به یک نظام به همان شکل انقلاب اسلامی خودمان در جهان اسلام هستیم و بیداری اسلامی را ساماندهی کنیم.
بیداری اسلامی نقطه آغاز این ماجرا است. قاعدتا ما بایستی برای این مرحله تدارکاتی می دیدیم و این تدارک موضوع تشکیل هسته های مقاومت در سطح جهانی بویژه در جهان اسلام است.
اگر بخواهم مثالی دراین زمینه بزنم، می توانم به طراحی ها از سوی دشمنان انجام شده است، اشاره کنم: همین گروه های تکفیری، در واقع فن بدل هسته های مقاومت است که متاسفانه در سراسر جهان و به ویژه جهان اسلام، به اسم اسلام در حال رشد کردن هستند.
در واقع همه کسانیکه معترض به نظام جهانی موجود هستند یا حتی معتقد به اسلام هستند -ولو اسلام انحرافی- دنباله آنان می شوند.
متأسفانه این حزب شیطان توانسته است از این ظرفیت و فرصت استفاده کنند. فرصتی است که ما به طور واقعی از سوی انقلاب اسلامی ایجاد کرده بودیم. در حقیقت ما باید فرصت انقلاب اسلامی را قدر بدانیم و از آن استفاده کنیم. ما باید در گام دوم تمدن سازی، در نقطه های هدف یعنی کشورهای اسلامی، در جهت تثبیت انقلاب و رسیدن به اهداف، هسته های مقاومت را شکل دهیم، اما اکنون داعش دارد این کار می کند.
هسته های مقاومت، زمینه ای است که ما بتوانیم جنس واقعی و اصیل مان را ارائه کنیم. اما به یک کار جدی هدفمند آگاهانه نیاز داريم. ما تقریبا از اول انقلاب اسلامی موضوع ساماندهی این جریان را در سطح نخبگان داشته ایم.
یک مثال بزنم. ما همیشه برای دهه فجر اندیشمندان جهان اسلام و موثرین و انقلابیون جهان اسلام را دعوت می کردیم تا به ایران بیایند. این اتفاق در مناسبت های مختلف و همایش های مختلف تکرار می شود. ولی بنظرم می رسد که ما بیش از این نتوانسته ایم در ارتباط با طبقات واقعی تر مردم، جلو برویم و از بین آنها، عضو گیری كرده و آنها را ساماندهی كنيم و در داخل سازمان و نظامي توانمند، رده های تشکیلاتی درست كنيم.
فکر می کنم اکنون مقطعی است که انقلاب اسلامی بایستی بتواند شعار و پیامش را مستقیما به گوش مردم جهان بهخصوص کشورهای اسلامی برساند.
از ابتدای انقلاب، خود حکومت ها نمی گذاشتند که با دولت ها و نظامها به صورت مستقیم طرف شویم. اما بعضی جاها مثل سوریه، لبنان، عراق، یمن و ... دولت ها مستقیم با ما طرف شدند، امکان بسیار مهمی برای انتقال پیام به وجود آمد.
سطح دوم، نخبه ها هستند که چه در سطح دانشگاهی و چه رسانه ای و در همه سطوح دیگر. البته تجربه اندکی از ارتباط مستقیم با مردم داریم. این آفتی است که در شرایط حساس کنونی باید به آن توجه جدی کرد.
موضوع اصلی، تشکیل نظام سیاسی به عنوان جمهوری اسلامی است که از لحاظ تئوریک، ایده و عمل این اتفاق افتاده است. تشکیل این نظام ابزار مهمی برای رسیدن به هدف است. در اطراف می بینیم همپیمانان ما در منطقه، در تشکیل حکومت چنین الگویی را نداشته اند و اگر هم داشته اند موفق به رسیدن به این حدی که ما الان در آن هستیم نشده اند.
عراق تقریبا این الگو را دارد. حزب الله لبنان هیچگاه نخواسته اند وارد این الگو شود و حزب الله یمن دارد از لبنان پیروی می کند و به سمت الگوی عراق حرکت می کند. به نظر بنده، تشکیل شدن این حکومت، مهمترین ابزار برای صدور جهانی اندیشه است.
در کنار این حقیقت بایستی توجه مان به این باشد که پیام انقلاب ما، پیام دخالت دادن جدی مردم در همین حکومت است نه از باب یک تعارف و مصلحت بلکه از باب حقیقت. یعنی اینکه این انقلاب بواسطه مردم شکل گرفته است و باید بردوش مردم جلو برود. ما در اداره فرهنگی کشورمان هنوز به الگویی نرسیده ایم که با جریانات کشور و انقلاب به تعامل برسد. یعنی مردم برای حضور در عرصه سیاسی می دانند که ابزار ورود به تصمیم گیری، انتخابات، حضور در راهپیمایی ها و... است. اما در حوزه فرهنگ تقریبا هیچ ابزاری برای حضور مردم فراهم نکرده ایم. طبیعی است وقتی هنوز در داخل کشور این الگو شکل نگرفته است، حضور در عرصه های بین المللی فراهم نمی شود و مشخص نیست که سهم دولت و مردم برای این حضور چقدر است. مسلما دولت ابزارهایی مانند دیپلماسی و وزارت امور خارجه و رایزنی های فرهنگی را دارد. اما اگر بخواهیم راهبردهای کلی را در فضای بین المللی پیش ببریم، تنها با حضور مردم در صحنه است که محقق خواهد شد.
ما در دوران تمدن اسلامی، به وسیله بازرگانان، مبلغان و مردم توانستیم در شرق دور، در مالزی و اندونزی اسلام را تبلیغ کنیم. در شرق آفریقا نیز به همین صورت است. مردم در آنجا حضور یافتند و به واسطه حضور مردم حکومت اسلامی تشکیل شد. در شرایط فعلی ما باید از لاک خودمان بیرون بیاییم.
از دوره صفویه به این سمت با تقابل مان با دولت عثمانی و متاسفانه در ماجراهایی که به عنوان دعوای شیعه و سنی حاصل شده، از جهان اسلام مقداری فاصله گرفته ایم . تمام جهان اسلامی که ما امروزه می شناسیم و موثر هستند ذیل حکومت عثمانی بودند و ما در جنگ با انها بودیم. به همین دلیل ما با جهان اسلام و با زبان عربی و فرهنگ عربی و اسلامی خیلی آشنا نیستیم و خیلی تمایلی به ورود به این این مسائل نداریم.
هم اکنون انقلاب اسلامی درصدد حرکت در مسیر وحدت جهان اسلام است تا بتواند این غبار تاریخی را بزداید تا انشالله گفتمان انقلاب بتواند صادر شود.
حتما همین طور بوده است. اگر ما به قرآن کریم مراجعه کنیم به عنوان متنی که حاکم بر همه فعالیت های ماست مثلا در آیه "انی رسول الله الیکم" کاملا موضوع جهانی بودن را می بینیم. همچنین در نحوه رفتار و سلوک پیامبر نیز این جهانی اندیشی را می بینیم. ماجرای نامه هایی که در جنگ خندق بود و به فتح شام و روم و ایران را بشارت داد نشان از جهانی اندیشی در صدر اسلام دارد. همچنین شما گسترش تمدن اسلامی را بواسطه مسلمانان در صدر اسلام می بینید.
وقتی تمدن اسلامی به عنوان یک موجودیت واحد شکل گرفت، می بینید که چگونه مرزها فروریخت، همه در داخل این سرزمین ها یکسان زندگی می کردند و یکجور به تمدن اسلامی نگاه می کردند. به طور مثال يك نفر از هند به سمت كشورهاي غربي مي رفت و در آنجا به مقامات و مناصب مي رسيد. مهاجرت ها در آن دوران خیلی زیاد بود. شكي در اين نيست كه دين اسلام، دين جهاني است.
شروع اين جريان را بايستي از سيد جمال الدين اسدآبادي بدانيم با نقاط افتراق و اشتراكي كه با انقلاب اسلامي دارد. سيد جمال الدين بیشتر اعتقاد داشته كه از طريق دولتها بايد جهاني سازي اسلام انجام شود آنزمانی که انقلاب اسلامی وجود نداشته است. شايد هم اقتضاي آن زمان اینگونه بوده و بيشتر از اين نمي شد جلو رفت. اما انقلاب اسلامي ما مردم محور است هم در سطح جامعه و هم جهان.
بعد از آن ماجراي قيام عراقيها و جنگ با انگليسيها رخ داده است. موضوع فقط منحصر به يك كشور عراق نیست. یا زمانی که مشروطه در كشور ما اتفاق افتاد، يكي از جدي ترين پايگاه هاي آن حوزه علميه نجف بوده است.
خوشبختانه اين جنبه بين المللي بودن بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رعايت شده است. اما نکته مهم تاریخ علمای شیعه اين است كه متاسفانه تعامل با اهل سنت جدي نبوده است مگر در مواردي مانند سيد جمال و مواردي كه منبعث و ملهم از حركت سيدجمال الدين است.
اين مثال هايي را هم كه بيان كرديم مثال هاي شيعي بود كه در دوره هاي اخير رخ داده بود كه بعد از همه اين افت و خيزها به انقلاب اسلامي ايران و اين ايده وحدت جهان اسلام رسيده ايم.
مهمترين مانع در اين راه فهم و اداره اين جريان است. ما هنوز اين ماجرا را خوب فهم نكرده ايم بخاطر همين اراده جدي اي هم باري اين منظور در ما پيدا نشده است.
بعد از اينكه اين اراده ايجاد شود و موضوع ساختار هم مهم مي شود. در اين صورت بايد سازماني براي اين منظور ديده شود. تامین برنامه، استراتژی و همچنین تربیت نیروی انسانی از وظایف این سازمان است. ارزیابی، مدیریت و هدایت یک بسته کامل است که باید در این سازمان دیده شود. ما چون هنوز وارد این مرحله نشده ایم، صحبت از موانع زود است.
متأسفانه اين موضوع با اهميتي كه دارد همچنان در سطح جامعه مغفول مانده است. در اين برهه زماني از تاريخ انقلاب، جهانی اندیشی باید به صورت جدي در دستور كار ما قرار گیرد.
اين يك آسيب است كه ما هنوز به اين موضوع نپرداخته و به آن اهميتي نمي دهيم. از اول انقلاب اسلامي در يكي از نگاه هايي كه در درون انقلاب وجود داشته، نگاه خزيدن به داخل مرزهاست و اين انديشه براي جهاني سازي در بين ما وجود نداشته است.
وقتي ما افق مان را جهاني مي بينيم در آن زمان است كه ما به امنيت، آرامش، رشد، حقيقت و هرآنچه مفهوم ديگر كه در اين مسير است، مي رسيم كه حجم متناوبي از اين اهداف محقق شده باشد، ماخيلي ساده هم اكنون متوجه مي شويم كه امنيت عراق، امنيت ماست.
خوب اين را بايد در طرح كلان هم ببينيم، موضوع ما يك مورد جهاني است. در اين صورت پيشبرد امر تمدن اسلامي در همه جهان به اهدافمان می رسیم. من در یک نگاه كلان می گویم، تمدن از بخشهايي به نام علم، فرهنگ و اقتصاد تشكيل مي شود و همچنين بخش ديگري به نام حاكميت اخلاق و دين دارد.
ما وقتي تمدن سازي مي كنيم و دستاوردهاي تمدني جايگزين باورها و دستاوردهاي قديمي در جامعه مي شود، جامعه در همه بخش هاي مختلفي كه نام برديم رشد و پيشرفت مي كند. اين يكي از چرايي ها و دلايل مهم است كه ما هر چه زودتر بايد به نگاه "جهانی داشتن" توجه كنيم.
تصور ما از تقابل با غرب اينست كه آنها نيز مانند ما فكر يك تمدن جهاني را براي خود دارند. خب وقتي اينگونه بينديشيم تقابل ما با آنها خيلي عجي.ب نيست همين حق را به آنها مي دهيم كه اين اقداماتي را كه انجام مي دهيم را رعايت كنند و متاسفانه خدايي نكرده اينگونه هم بينديشيم كه بخواهيم از انها الگويي هم بگيريم.
نگاه من اين نيست، يك تمدن در آينده جهان وجود دارد كه تمدن مهدوي است و تنها يك دين جهاني وجود دارد. كسي در اين بين اشتباه نكرده است و حزبي به نام حزب شيطان وجود دارد كه مي خواهد با گسترش اين تفكر و تمدن در جهان مقابله كند. در ضمن نقطه نهايي آنها را نبايد تشكيل يك تمدن براي خودشان بدانیم.
در اين راه جريان مقابل تمدن اسلامي از هر روش ديگري براي از بين بردن و به مخاطره انداختن اهداف تمدن جهاني اسلامي استفاده مي كنند. از اديان كه يك دوره اي از يهوديت استفاده كردند و بعد از مسيحيت استفاده كردند و هم اكنون از اسلام سواستفاده مي كنند، از مباني عميق فلسفي مانند ليبرال دموكراسي بطور مثال بهره مي جویند.
بطور مثال همين تفكر "صهيونيست مسيحي" ،كه من آن را حزب شيطان مي دانم، چنبره زده است روي يهوديت و صهيونيست مسيحي را ساخته است. بر اسلام چنبره زده و ماجراي داعش و امثالهم و اين گروه هاي تكفيري را به راه انداخته است.
چنين جرياني را نمي توانيم به كشور حقيري مانند اسرائيل ربط دهيم، امريكا شيطان بزرگ است و آنچه را كه را شيطان بزرگ و حزب آن مي دانيم در آمريكاست. شعبه خاورميانه اي شیطان بزرگ، اسرائيل است و طبيعتا آنها براي پيشبرد اهدافشان به هر دستاويزي چنگ مي زنند. از نظم سرمايه داري گرفته تا استفاده از رسانه هاي قدرتمندي كه در دست دارند.